ردپای نظامی و سری سازمان سیا در ناآرامیهای آمریکای لاتین | هدف تغییر دولتهای مخالف است
اقتصادنیوز: تحلیلگران بر این باورند که مداخلات کنونی آمریکا در ونزوئلا، در امتداد همان الگوی تاریخی مداخلهگری پیشین در جهت تغییر دولتهای نامطلوب برای واشنگتن است.
به گزارش اقتصادنیوز، مداخلات دولت آمریکا در سیاست های کشورهای آمریکای لاتین، سابقهای طولانی و چندسطحی دارد و از پایان قرن نوزدهم تا امروز استمرار یافته است. بخش عمدهای از این مداخلات، چه در قالب عملیاتهای سری و چه در شکل مداخله نظامی آشکار، با نقشآفرینی مستقیم یا غیرمستقیم سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) انجام شده است.
سیاست تاریخی مداخلات مستقیم
الجزیره در گزارشی نوشت: در طول دو قرن گذشته، دولت آمریکا بارها در امور داخلی کشورهای آمریکای مرکزی، آمریکای جنوبی و حوزه کارائیب ورود کرده است. این مداخلات در بسیاری از موارد از مرحله اعمال فشار سیاسی فراتر رفته اند و به عملیاتهای نظامی مستقیم، حمایت از گروههای مسلح، طراحی و اجرای کودتا و کمک به روی کار آمدن رژیمهای نظامی تبدیل شده است.
خبر مرتبط افزایش فشار نظامی آمریکا زمینهساز سقوط مادورو؟ | ونزوئلا، پاناما نیستاقتصادنیوز: این سناریو برای برخی در دولت ترامپ یک رویا است؛ اول سقوط مادورو و سپس دومینویی که میتواند به تضعیف یا سقوط دولتهای کوبا و نیکاراگوئه بینجامد.
جنگ های موزی
در اواخر دهه 1800 و اوایل قرن بیستم، آمریکا مجموعهای از اقدامات نظامی را با عنوان جنگهای موزی در آمریکای مرکزی آغاز کرد. هدف اصلی این عملیاتها حفاظت از منافع شرکتهای آمریکایی در منطقه بود؛ شرکتهایی که نفوذ اقتصادی آنها بر بسیاری از ساختارهای سیاسی کشورهای کوچک منطقه سایه انداخته بود.
با اینکه دولت فرانکلین روزولت در سال 1934 اتخاذ سیاست همسایه خوب را اعلام کرد و وعده داد که آمریکای شمالی دیگر به اشغال یا دخالت مستقیم در امور کشورهای آمریکای لاتین نخواهد پرداخت، تحولات جنگ سرد در عمل این وعده را بیاثر کرد. درواقع، با گسترش نفوذ شوروی و ظهور جنبشهای چپگرا در بسیاری از کشورهای منطقه، آمریکا بار دیگر سیاستهای مداخلهجویانه خود را از سر گرفت. از زمان تأسیس سازمان سیا در سال 1947، این نهاد تبدیل به بازیگر اصلی در هماهنگی عملیاتهایی شد که هدف آنها تغییر دولتهای منتخب، تضعیف جریانهای چپگرا و جلوگیری از نفوذ ایدئولوژیهای رقیب بود.
هدف تغییر دولت های مخالف است
در ماههای اخیر، همزمان با استقرار نیروهای آمریکایی در نزدیکی سواحل ونزوئلا و حملات هوایی به شناورهای این کشور در دریای کارائیب، دولت آمریکا ادعا می کند که هدف این عملیاتها مقابله با قاچاق مواد مخدر است. اما بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این اقدامات در امتداد همان الگوی تاریخی مداخلهگری آمریکا در جهت تغییر دولتهای نامطلوب برای واشنگتن ارزیابی میشود.
از دهه 1950 تا 1989؛ روایت تاریخی عملیاتهای سیا در آمریکای لاتین
گواتمالا در دهه 1950
در سال 1954، دولت منتخب یاکوبو آربنس گوسمان در گواتمالا با حمایت سازمان سیا سرنگون شد. آربنس قصد اجرای اصلاحات ارضی و ملیسازی دارایی شرکت یونایتد فروت را داشت؛ شرکت آمریکایی قدرتمندی که منافع اقتصادی و نفوذ سیاسی گستردهای در منطقه داشت.
در نتیجه، آمریکا با توجیه نگرانی از گسترش سیاستهای چپگرایانه در گواتمالا، از نیروهای تحت فرمان کارلوس کاستییو آرماس پشتیبانی کرد. کودتا موفقیتآمیز بود و آربنس از قدرت کنار گذاشته شد. پیامد این دخالت، آغاز جنگ داخلی طولانیمدتی بود که از 1960 تا 1996 ادامه یافت و دهها هزار قربانی و آواره برجای گذاشت.
کوبا در دهه 1960
انقلاب کوبا در سال 1959 و به قدرت رسیدن فیدل کاسترو نقطه عطفی در روابط آمریکا و آمریکای لاتین بود. پیروزی نیروهای انقلابی و سقوط حکومت فولاخنسیو باتیستا، که از متحدان آمریکا محسوب میشد، باعث شد تا واشنگتن به سرعت به دنبال راهحلی برای جلوگیری از تثبیت یک حکومت کمونیستی در نزدیکی مرزهای خود باشد.
دولت آیزنهاور برنامهای برای آموزش نیروهای تبعیدی کوبایی تدوین کرد تا آنها را برای حمله به کوبا و سرنگونی کاسترو آماده کند. رئیس جمهور جان. اف. کندی که پس از انتخابات 1960 قدرت را به دست گرفت، در جریان مراسم تحلیف درباره این طرح توجیه شد و آن را ادامه داد.
در سال 1961، عملیات خلیج خوکها اجرا شد؛ اما با شکست کامل مواجه شد. نیروهای کوبایی مهاجمان را در همان ساعات اولیه درهم شکستند. این شکست یکی از مهمترین ناکامیهای آمریکا در دوران جنگ سرد در منطقه بود.
برزیل در دهه 1960
با برگزیده شدن ژوائو گولارت به عنوان رئیسجمهور برزیل در سال 1961، برنامههای گسترده اصلاحات اقتصادی و اجتماعی آغاز شد. نزدیکی گولارت به کوبا و برخی کشورهای بلوک شرق و همچنین ملیسازی برخی داراییهای شرکتهای آمریکایی، حساسیت واشنگتن را برانگیخت.
سازمان سیا با حمایت مالی و سیاسی از مخالفان داخلی، بحران سیاسی در این کشور را تشدید کرد. در نهایت در سال 1964، کودتای نظامی رخ داد و گولارت از قدرت برکنار شد. این کودتا آغازی بر حکومتی نظامی بود که تا سال 1985 و با حمایت آمریکا ادامه یافت.
اکوادور در دهه 1960
اکوادور که در دهههای پیشین با بیثباتی سیاسی مزمن روبهرو بود، در دهه 1960 وارد دورهای از تنشهای ایدئولوژیک شد. آمریکا از نزدیکی رئیسجمهور خوسه ولاسکو ایبارا و معاونش کارلوس خولیو آروسِمِنا به کوبا و شوروی احساس خطر می کرد.
سیا از طریق سازمانهای کارگری و شبکههای نفوذ خود، به اشاعه تبلیغات ضدکمونیستی پرداخت. روند اتفاقات به جایی رسید که آروسِمِنا ابتدا علیه ایبارا کودتا کرد، اما خود نیز در سال 1963 هدف کودتای نظامی قرار گرفت. حکومت جدید روابط با کوبا را قطع و سیاستهای خود را مطابق با اهداف آمریکا تنظیم کرد.
بولیوی در دهه 1960 و 1970
در بازه زمانی 1963 تا 1964، آمریکا با استفاده از بودجههای محرمانه تلاش کرد تا بر سیاست داخلی بولیوی تأثیر بگذارد. نتیجه این اقدامات، حمایت از کودتای رنه بارینتوس علیه ویکتور پاث استنسورو بود.
در اوایل دهه 1970، آمریکا این بار علیه رئیسجمهور خوان خوزه توریس وارد عمل شد؛ رهبر چپگرایی که شرکتهای آمریکایی را ملی کرده بود. سفیر آمریکا در لاپاز گزارش کرد که باید از مخالفان توریس حمایت شود. براساس گزارشات آمریکایی، حدود 410 هزار دلار بودجه برای این اقدام اختصاص یافت.
در سال 1971، هوگو بانسر با حمایت غیرمستقیم آمریکا کودتا کرد و سالها در قدرت باقی ماند.
شیلی در دهه 1970
پیروزی سالوادور آلنده در انتخابات ریاستجمهوری 1970 زنگ خطر را برای واشنگتن به صدا درآورد. آلنده برنامه داشت صنایع کلیدی مانند معادن مس را که تحت مالکیت شرکتهای آمریکایی بودند، ملی کند.
سیا با تأمین مالی مخالفان و تشدید تبلیغات ضدکمونیستی، زمینهساز تضعیف دولت او شد. در 11 سپتامبر 1973، ارتش به رهبری ژنرال آگوستو پینوشه کودتا کرد. آلنده پیش از دستگیری، با اسلحه خودکشی کرد.
دیکتاتوری پینوشه که 17 سال به طول انجامید، یکی از نمادهای بارز همکاری سیاسی و امنیتی آمریکا با رژیمهای سرکوبگر دوران جنگ سرد بود.
عملیات کندور و شبکه فراملی
در سال 1975، آمریکا از تشکیل شبکهای به نام عملیات کندور میان کشورهای آرژانتین، شیلی، برزیل، بولیوی، اروگوئه و پاراگوئه حمایت کرد. هدف این شبکه، سرکوب سازمانیافته مخالفان سیاسی در سطح منطقه بود.
کشورها در تبادل اطلاعات، تاکتیکهای بازجویی، فهرست مخالفان و حتی زندانیان با یکدیگر همکاری میکردند. این همکاری امنیتی منجر به ناپدید شدن، شکنجه و مرگ دستکم 97 نفر شد.
السالوادور در دهه 1980
در سال 1981 گردان اطلکاتل که توسط آمریکا آموزش دیده بود، در روستای اِل موزوته حدود یک هزار غیرنظامی را قتلعام کرد. این واقعه بخشی از جنگ داخلی خونین السالوادور بود که میان سالهای 1980 تا 1992 جریان داشت.
در این دوره، آمریکا میزان قابل توجهی کمک نظامی به دولت السالوادور ارائه کرد تا از سقوط آن در برابر شورشیان چپگرا جلوگیری کند.
گرانادا در دهه 1980
در سال 1983، با اوج گرفتن اختلافات داخلی در حزب حاکم گرانادا و نگرانی آمریکا از نزدیکی دولت موریس بیشاپ به کوبا، عملیات خشم عاجل اجرا شد. نیروهای آمریکایی به گرانادا حمله کرده و بسیاری از نیروهای کوبایی حاضر در کشور را بازداشت، و نظم سیاسی کشور را مطابق منافع واشنگتن ساماندهی کردند.
پاناما در دهه 1980
در سال 1989، ایالات متحده عملیاتی با عنوان هدف عادلانه را برای حمله نظامی به پاناما آغاز کرد. آمریکا ادعا کرد که هدف این حمله دستگیری مانوئل نوریهگا به اتهام قاچاق مواد مخدر است؛ اما تحلیلگران این اقدام را تلاشی برای بازیابی نفوذ آمریکا بر کانال پاناما و تضمین ثبات سیاسی مطلوب برای واشنگتن ارزیابی میکنند.
همچنین بخوانید- ماجراجویی پرخطر آمریکا در ونزوئلا | زمینه تغییر رژیم فراهم می شود؟ | مادورو مزاحم منافع آمریکاست
- افزایش فشار نظامی آمریکا زمینهساز سقوط مادورو؟ | ونزوئلا، پاناما نیست
- گزینههای روی میز ترامپ برای آغاز کمپین نظامی جدید / نیزه جنوبی تیزتر میشود
- هشدار سیانان: اقدام نظامی ترامپ علیه مادورو میتواند آمریکا را در بحران ونزوئلا گرفتار کند