رضا صدیق: سینمای دفاع مقدس ما به سمت سینمای مقاومت مقدس حرکت نکرده است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، دوم شهریور ماه در میز نقد هفت، رضا صدیق، امیر قادری و بهروز افخمی به بررسی فیلم قلب رقه و سینمای محور مقاومت پرداختند، رضا صدیق منتقد و پژوهشگر سینما، با بیان خاطرات حضورش در سوریه نکاتی را دربارهی وضعیت تناسب سینمای محور مقاومت با تصویر واقعی سوریه بیان کرد: «سینمای دفاع مقدسمان که ساخت فیلمش همزمان با جنگ تحمیلی شروع شد در دلش سه فاکتور مهم وجود...
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، دوم شهریور ماه در میز نقد هفت، رضا صدیق، امیر قادری و بهروز افخمی به بررسی فیلم قلب رقه و سینمای محور مقاومت پرداختند، رضا صدیق منتقد و پژوهشگر سینما، با بیان خاطرات حضورش در سوریه نکاتی را دربارهی وضعیت تناسب سینمای محور مقاومت با تصویر واقعی سوریه بیان کرد:
«سینمای دفاع مقدسمان که ساخت فیلمش همزمان با جنگ تحمیلی شروع شد در دلش سه فاکتور مهم وجود داشت؛ اول فاکتور قهرمان محوری مثل آن فیلمهایی که - بازیگر خوب سینمای ایران - جمشید هاشمپور بازی میکرد یا فیلمهایی که الهیات محور و معنویت محور بود مثل مهاجر و سوم این فیلمهایی که ایدئولوژیک بود؛ ایدئولوژیک به معنی اینکه دربارهی وجوب جهاد در دفاع مقدس صحبت میکرد. این اواخر سینما به سمت سمت مردمی شدن پیش رفته است یا مثلا به سمت آن چهرهای که مثلاً رزمنده با مردم خوب است و اینها. پس ما به عبارتی سینمای دفاع مقدس ما سه فاکتور مهم داشته است: " قهرمان محوری"و "معنویت" و "مردمیسازی" این سه فاکتور در فیلم دو فیلم اخیری که در مورد مقاومت ساختهشده، وجود خارجی ندارد.»
صدیق در اشاره به اینکه سینمای ما به سینمای دفاع مقدس نزدیک نشده این نکات را بیان کرد: «نکته مهم این است که سینمای دفاع مقدس ما به سینمای مقاومت مقدس حرکت نکرده یعنی نتوانسته است از تجربیات سینمای دفاع مقدس برای ساخت سینمای مقاومت مقدس استفاده کند. عللش به نظرم نکات مهمی دارد بهترین علتش رو ما میتوانیم در این بفهمیم که کسانی که برای دفاع مقدس فیلم میساختند نسبت به آن احساس داشتند نزدیکی داشتند، سمپاتی داشتند، درکش کرده بودند و برای همین میتوانستند از زوایای مختلف به آن نزدیک شوند اما نسبت به محور مقاومت و مسئله مقاومت این سمپاتی و نزدیکی برای وجود ندارد یعنی احساساتشان همراه آن ماجرا ممکن است ازنظر ایدئولوژیک باشد اما ازنظر درک موقعیت، آن همراهی برای آنها وجود ندارد. برای همین نتوانستند این سه فاکتور را در سینمای مقاومت مقدس شکل بدهند.»
صدیق نکتهی دیگر عدم نزدیکی سینمای محور مقاومت به فضای اصلی و واقعی سوریه را در مدیریت توریستی دید و بیان داشت: «از طرف دیگر ایراد نوع مدیریت توریستی محور مقاومت است، یعنی چه؟ یعنی مدیر فرهنگی بهصورت توریستی پا میشود میرود مثلاً سوریه چهار روز دور میزند دو تا دستور میدهد و برمیگردد یعنی خود همان مدیری که در تهران نشسته منظورم مدیران حکومتی و مدیران انقلابی است آن کسانی که خودشون حتی رفت و آمد توریستی دارند نسبت به محور مقاومت درک درستی ندارند.»
صدیق این ایرادات را حتی در مستند های محور مقاومت نیز میدید: «در مورد مستندهایی که در مورد همین محور مقاومت ساختهشده - که خیلی هم زیاد هستند - یعنی تنها بازوی قدرتمندی که در این سالها کار کرده در مورد محور مقاومت اتفاقاً مستند بوده، من در ایامی که مثلاً در سوریه رفت و آمد میکردم یکسری مستندسازهایی که میدیدم، چهار روزه میرفتند سوریه مستند را میساختند و برمیگشتند و من میگفتم خب چطور ممکن است در چهار روز بتوانی مستند بسازی؟ زمانی که من در حلب زندگی میکردم یک نکته خیلی جالب میخواهم خدمتتان بگویم تا یک ماه اول چیزی که برای من خیلی پررنگ بود، خرابه بود. یک علتی دارد، یعنی من خرابه میدیدم مثلاً خرابههای جنگ برای من خیلی پررنگ بود، وقتی دوربین دستم بود و میخواستم عکاسی کنم از خرابه ها عکاسی میکردم برای من خیلی عجییب بود چون تا آن زمان چنینی حجم از خرابیای ندیده بودم، احساس نزدیکی نسبت به آن نداشتم و برای من خیلی مهیب بود. اما نکته این است که بعد از ماه دوم دیگر خرابه نمیدیدم. اتفاقاً سوژههای آنجا رو میدیدم مردم آنجا رو میدیدم زیستشان را میدیدم فرهنگشان را میدیدم اینکه مثلاً مردم سوریه مینشینند دور همدیگر مته میخوردند و سیگار میکشند و گپ میزنند، من روابط مردم را نگاه میکردم نکتهی دیگر این است که وقتی مدیریت فرهنگ نسبت به مسئله مقاومت توریستی باشد، چیزی که میبیند خرابه است.»