رفع خشونت علیه زنان؛ سرآغاز تحقق توسعه اجتماعی و فرهنگی
تهران - ایرنا - خشونت علیه زنان مسالهای است که میتواند هر زنی را از هر طبقه و قشری هدف قرار دهد. از این رو پیشگیری از این پدیده ضروری است، چراکه این مقوله مانعی بزرگ در برابر دستیابی به عدالت، توسعه، صلح و همچنین تحقق حقوق بشر این قشر از جامعه خواهد بود.
خشونت علیه زنان در محیط خانواده و بدل شدن آن به مساله ای اساسی و فرافرهنگی به شمار می رود که از دهه 1970 مطالعات بسیاری را برانگیخته است. هر عمل خشونتآمیز مبتنیبر جنسیت که سبب بروز آسیبهای جسمانی، جنسی، یا روانی یا رنج و آزار زنان شود، خشونت علیه زنان محسوب میشود. خشونت علیه زنان دارای ابعاد مختلف خشونت روانی عاطفی، خشونت اقتصادی اجتماعی و خشونت فیزیکی مستقیم و غیرمستقیم است. این پدیده، بهعنوان مسالهای مربوط به دوران جدید، گستردگی جهانی دارد. هرچند تمام طبقات اجتماعی را به یک اندازه تحت پوشش قرار نمیدهد. خشونت علیه زنان در جوامع گوناگون، متناسب با ساختار قانونی، سیاسی و دینی هر جامعه، بهطور مشخص در 2 حوزه خصوصی و عمومی اتفاق میافتد. ازاینرو نابرابریهایی که روزگاری ذاتی و طبیعی تلقی میشد، پایگاه خود را در ذهن زنان از دست داده و مشروعیت آن حتی در دورافتادهترین نقاط درحال فروریختن است.(1)
بنابراین، خشونت علیه زنان از موضوعات و مسایل اجتماعی بسیار مهم بیشتر جوامع انسانی و بهتبع آن ایران است که تمامی کشورها بسترهای آن را مطالعه کردهاند تا با دیدی ژرفتر برای کنترل و مهار عوامل ایجادکننده آن اقدام کنند. در ایران مطالعات زیادی پیرامون این پدیده انجام شده است و جهت دستیابی به دانشی بومی در اینخصوص، جمعبندی نتایج تمامی تحقیقات حائز اهمیت فراوان است.(2)
از 1981 میلادی نیز 25 نوامبر (چهارم آذر) «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» نامگذاری شد، این موضوع و موارد مرتبط با آن از جمله حقوق قانونی و انسانی زنان، به شکل ویژه مورد توجه قرار گرفته است. زنان هر سال در این روز تجمعات و راهپیماییهایی را در سراسر جهان برگزار میکنند و خواستار حقوق قانونیشان و وضع قانون برای پایان دادن به خشونت علیه خود میشوند. از 2000 میلادی تاکنون هر سال در 25 نوامبر به مساله زنان و خشونت به طور ویژه پرداخته میشود. خشونت به زنان هرجایی در خانه، در کوچه و خیابان و در بالاترین سطوح تصمیمگیری در یک جامعه و در جهان میتواند اتفاق بیفتد.(3)
جامعه پذیری جنسیتی
جامعهپذیری جنسیتی بهواسطه اینکه باعث انتقال نابرابری به نسلهای آینده میشود بهعنوان یکی از متغیرهای اصلی تأثیرگذار بر خشونت علیه زنان دارای اهمیت فراوانی است. در مطالعات صورت گرفته بیشتر به نقش گرایشها و ارزشهای فرهنگی در توسعه خشونت علیه زنان پرداخته شده و این خشونت تابعی از باورهای اجتماعی و فرهنگی فرد دانسته شده است. بنابراین جامعهپذیری جنسیتی با نهادینهکردن نابرابری و تداومبخشیدن به آن در نسلهای آینده، باعث استمرار روابط نابرابر قدرت در بسیاری از خانوادهها و شکل گیری خشونت علیه زنان خواهد شد. تجربه خشونت در دوران کودکی نیز عامل مهم دیگری در خشونت علیه زنان است. بهعبارتی، وضعیت اجتماعی و محیطی به افراد میآموزد، رفتار خشونتآمیز داشته باشند. یعنی فرد میل به خشونت را در محیط و مشاهدات زندگی میآموزد.
افراد رفتارهای خشن را با مشاهده یاد میگیرند و اگر اینگونه رفتارها تنبیه نشود و برعکس مورد تشویق واقع شود، تقویت میشود و ادامه مییابد. مشاهده و تجربه بدرفتاری والدین در دوران کودکی منجر به یادگیری رفتار سلطهآمیز توسط مردان و آموختن تحمل توسط زنان میشود. نظریه جامعهپذیری جنسیتی، بهعنوان نوعی از جامعهپذیری، بدین معنا است که چگونه دختران و پسران امتیازها و رفتارهای مناسب از نظر جنسیتی را که بر نگرش جنسیتی آنها اثر میگذارد فرامیگیرند.(4)
خشونت علیه زنان در خانواده پدیده نادری نیست و فقط در شرایط استثنایی زندگی خانوادگی ظهور نمیکند و حتی در میان خانوادههای با ظاهر مطلوب نیز مشاهده میشود. از طرف دیگر راه مقابله با آن آسان نیست و زنان قادر نیستند با تغییر در رفتار خود یا انجامدادن رفتارهایی موافق میل همسر از شدت آن بکاهند اما همه اتفاقنظر دارند که خشونت علیه زنان بازتابی از جامعهای مردسالار است که در آن روابط نابرابر قدرت در جامعه وجود دارد و خشونت در جهت حفظ و بقای این روابط نابرابر قدرت عمل میکند.
نهادهایی نظیر خانواده، مدرسه و محل کار هم باعث ایجاد تفاوتهای جنسیتی می شوند و هم نابرابری جنسیتی را بازتولید میکنند. خشونت علیه زنان باعث اختلال در کارکرد اساسی خانواده یعنی تزریق عاطفه و وجدان اخلاقی به مجموعه عناصر خویش میشود و خانواده را بهعنوان نخستین و پایدارترین نهاد اجتماعی که هویت انسانی و جامعهپذیری فرد در آن شکل میگیرد و زمینه پذیرش ارزشها و هنجارهای اجتماعی را فراهم میآورد، آماده پذیرش انواع آسیبهای اجتماعی میکند. ازاینرو، خشونت در خانواده به ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی منجر میشود. بهعبارتی سلامت جامعه با سلامت خانواده پیوند دارد و خشونت علیه زنان به گسیختگی خانواده میانجامد که انواع آسیبهای اجتماعی را درپی خواهد داشت. در چنین خانوادههایی، فرزندانی مستبد، بدون اعتمادبهنفس و نابههنجار پرورش مییابند.
بزرگسالان نیز در جامعه رفتارهای نابههنجار اجتماعی دارند و در مقایسه با دیگران کارآیی کمتری دارند. همچنین این افراد منزویشده در روابط اجتماعی از خود تزلزل و عدم اطمینان نشان میدهند و تمایل بسیار زیادی به خودکشی و مصرف مواد مخدر دارند. بنابراین ایجاد تغییرات بنیادی در ساختارهای جامعه و تغییرات هدفمند و برنامهریزیشده در عوامل مهم جامعهپذیری جنسیتی و یادگیری اجتماعی از جمله خانواده و نهادهای آموزشی و رسانهها، برای تغییر در روند کنونی خشونت علیه زنان و کاهش بحران در خانواده مدرن ضروری به نظر می رسد.(5)
مصادیق خشونت علیه زنان
در بحث خشونت علیه زنان، دسته بندیهای مختلفی وجود دارد. دسته نخست خشونتهای جسمی و فیزیکی است که انواع اقسام خشونتهای فیزیکی را شامل میشود. دسته دوم خشونت جنسی است. دسته سوم خشونت روانی شامل، موضوعاتی مثل تحقیر، توهین، بی احترامیهای مختلف و افترا و...، دسته چهارم خشونت اقتصادی است.
قوانین کنونی به طور مشخص درباره بحث خشونت علیه زنان نیست؛ شرایط خاص زنان در جامعه و نگاه خاصی که به آنها به خصوص درباره بحث خشونت خانگی به عنوان جنس دوم وجود دارد، دلیلی است که جامعه شناسان و رفتارشناسان اصرار دارند در این باره قانون خاص وجود داشته باشد و اینکه وقتی شخصی از اقوام درجه یک، یک زن مثل همسر، پدر، برادر و... خشونتی را به زنی اعمال میکند، قانونگذار باید با آنها سختگیرانهتر برخورد کند.(6)
نفی خشونت علیه زنان در اسناد بین المللی
نخستین کنفرانس سازمان ملل متحد با موضوع زنان در 1972 میلادی در مکزیکو برگزار شد. این کنفرانس زمینه ای برای طرح مشکلات زنان در ابعاد بین المللی بود و اختلاف خانوادگی به عنوان یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرد در برنامه اقدام جهان برای اجرای اهداف جای گرفت. در کنفراس دوم زنان که در 1980 در کپنهاک برگزار شد قطعنامه ای درباره زنان کتک خورده و خشونت در خانواده تصویب شد و شورای اقتصادی - اجتماعی در قطعنامه هایی موضوع خشونت و آزار علیه زنان را مورد توجه قرار داد.
این اعلامیه خشونت علیه زنان را تصویب کرد. افزون بر اعلامیه های رسمی سازمان ملل یا کنفرانس های جهانی زنان سازمان ملل اقدام به آموزشی همگانی در سراسر جهان کرده است تا مطابق اعلامیه های مصوب سازمان ملل متحد مردم همه جهان حقوق زنان را بیاموزند و تدابیر عملی برای احقاق این حقوق را اتخاذ کند.
زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل داده و نیمی دیگر را نیز آنان تربیت و بزرگ می کنند. به عقیده دانشمندان و محققان، وضعیت سلامتی زنان به طور کلی نسبت به مردان ضعیف تر بوده و احتمال ابتلا به اختلالات روانی نظیر اضطراب، افسردگی و... در آنها بیشتر از مردان است.
منشور سازمان ملل متحد بر تساوی حقوق زن و مرد تصریح می کند و تحقق همکاری بین المللی از رهگذر گسترش و تشویق رعایت حقوق بشر و آزادی های بنیادین برای همگان بدون در نظر گرفتن هرگونه ملاحظه نژادی، جنسی، زبانی یا دینی را از اهداف سازمان بر می شمارد. اعلامیه جهانی حقوق بشر در مواد 1 و 2 خویش بیان می کند که تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند و از تمام آزادی ها و حقوق اعلامیه بهره مند می گردند. بند 15 اعلامیه 1968 حقوق بشر تهران نیز صریحا آپارتاید جنسی را رد می کند و اظهار می دارد: «تبعیضی که زنان همچنان در مناطق جهان قربانی آن هستند باید از بین برود. منزلت مادون قائل شدن برای زنان مغایر منشور ملل متحد و موازین اعلامیه جهانی حقوق بشر است».(7)
پی نوشت:
1- ارجمند سیاهپوش، اسحاق و فریال عجم دشتینژاد (1389)، «بررسی عوامل اجتماعی اقتصادی مؤثر بر خشونت علیه زنان در شهر اهواز»، جامعه شناسی مطالعات جوانان، دوره 1، ش 3.
2- ازکیا، مصطفی و محمد توکل (1385)، «فراتحلیل مطالعات رضایت شغلی در سازمانهای آموزشی»، نامه علوم اجتماعی، ش 27.
3- اعزازی، شهلا (1380)، خشونت خانوادگی زنان کتکخورده، تهران: سالی.
4- اعظم آزاده، منصوره و راضیه دهقانفرد (1385)، «خشونت علیه زنان در تهران؛ نقش جامعه پذیری جنسیتی، منابع دردسترس زنان، و روابط خانوادگی»، پژوهش زنان، دور 4، ش 1 و 2.
5- افشاری، علی (1388)، عوامل اجتماعی مؤثر بر وقوع پدید شوهرکشی، پایاننام کارشناسی ارشد جامعهشناسی، تهران: دانشکد علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی.
6- دلاور، علی (1384)، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم اجتماعی و علوم انسانی، تهران: رشد.
7- سخاوت، جعفر (1381)، «بررسی عوامل مؤثر بر ناهنجاری دانشآموزان استان لرستان»، جامعهشناسی ایران، دور 4، ش 2.
*س_برچسبها_س*