رمزهای یک قبر مخفی | مزار پنهان بهمثابه سند اعتراض ابدی و کنش فعال
وصیت حضرت زهرا (س) همزمان یک اعتراض سیاسی و یک اقدام حفاظتی بود که خود را در امتحان ایمان و پیوند سرنوشت با عدالت آینده نشان میدهد. تمام این لایهها یک گواهی بر مظلومیت حضرت است که تاریخ را به چالش میکشد.
گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم: در تاریخ ادیان و جنبشهای اجتماعی، پنهانسازی یک مکان مقدس معمولاً به معنای تلاشی برای فراموشی است، اما در مورد مزار حضرت زهرا (س)، این پنهان کاری به یکی از قدرتمندترین و پرمعناترین «کنشها» در تاریخ اسلام تبدیل شده است.
مخفی بودن مزار حضرت زهرا (س) یک حضور بسیار مهم، چندلایه و تأثیرگذار در وجدان جمعی شیعیان است و این قبر که از چشمها پنهان مانده، در تاریخ، در اندیشه و در قلبها حاضر و گویاست.
مبداء پنهانکاری؛ وصیت به مثابه سند اعتراض سیاسی و تاریخی
اصلیترین و مستندترین دلیل برای پنهان ماندن قبر، وصیت خود حضرت زهرا (س) است. روایات متعدد، از جمله کتابهایی مثل ارشاد القلوب و بحارالانوار، به تفصیل از وصیت ایشان به امام علی (ع) برای دفن در شب و پنهان کاری از دشمنان خبر میدهند. این وصیت، فقط تمایل شخصی برای یک مراسم خصوصی نبود، بلکه یک اقدام حسابشده، یک بیانیه سیاسی نهایی و یک سند تاریخی برای نسلهای آینده بود.
حضرت زهرا (س) از طریق این وصیتنامه مبنی بر پنهان ماندن مزار خود، اعتراض بر ساختار قدرت آن زمان را نشان داد. آن حضرت در روزهای پایانی عمر خود شاهد غصب خلافت، سلب فدک و در نهایت حمله به خانهاش و آسیبدیدگی بودند. دفن مخفیانه، بیانیه نهایی ایشان برای عدم به رسمیت شناختن مشروعیت حاکمانی بود که به خانواده پیامبر (ص) ظلم کرده بودند.
با این کار، ایشان حتی پس از مرگ هم اجازه ندادند که این حاکمان بر پیکر او تسلط یافته و با شرکت در مراسم دفن، مشروعیت از دست رفته خود را بازیابند. این یک بایکوت کامل و ابدی از سوی ایشان در برابر ساختار ظلم بود.
ایشان در عین حال مظلومیت را به یک پرسش همیشگی تبدیل کردند. یک قبر باشکوه و مشهور، ممکن بود با گذشت زمان، داستان تلخ پشت آن را در هالهای از تقدس فراموش کند. اما یک قبر پنهان همواره یک «علامت سؤال» در تاریخ باقی میماند.
هر مسلمان و هر محققی که با تاریخ صدر اسلام روبرو میشود، ناگزیر از پرسیدن این است که چرا دختر پیامبر اسلام، در حالی که از محبوبیت بالایی برخوردار بود، به گونهای مخفیانه دفن شد؟ این پنهان کاری، مظلومیت ایشان را از فراموشی تاریخی مصون نگه داشته و آن را به یک پرسش زنده تبدیل کرده که هر نسل را به بازخوانی و قضاوت در مورد آن وامیدارد.
پیوند سرنوشت مزار با فرجام تاریخ
ابعاد آخرالزمانی این موضوع، آن را از یک واقعه تاریخی به یک پیشگویی حیاتی و یک جزء لاینفک از حکومت جهانی امام مهدی (عج) تبدیل میکند. سرنوشت این مزار پنهان با ظهور منجی آخرالزمان گره خورده و آشکار شدن آن، یکی از نمادینترین اقدامات حضرت در روز قیام خواهد بود.
امام زمان (عج) برای برپایی حکومت عدل الهی قیام میکند. این حکومت برای اثبات مشروعیت خود، باید ابتدا حقوق ضایعشده نزدیکان خود را استیفا کند. بر اساس روایات، یکی از اولین اقدامات حضرت در روز ظهور، برگزاری مجدد مراسم تشییع و دفنی باشکوه برای مادرشان، حضرت زهرا (س)، خواهد بود. این عمل، نماد جبران تمام ظلمها و آغاز دوران احقاق حق است. دفن اولیه در شب و پنهان، نماد تسلط موقت باطل بر حق بود و آشکار کردن قبر در عصر ظهور، نماد پیروزی نهایی و دائمی حق بر باطل است.
رمزهای یک قبر مخفی | اعتراض ابدی حضرت زهرا (ع) در برابر ظلماز طرف دیگر این کنش، یک پیام جهانی دارد. وقتی امام زمان (عج) که رهبر تمام بشریت است، برای مادرش مراسم دفن جهانی برگزار میکند، به همه نشان میدهد که حکومتی که او پایهگذاری میکند، همان حکومت علوی است که در ابتدا نتوانست حقوق دختر پیامبر را ادا کند، اما اکنون در سراسر جهان برپا شده و آن را با شکوه تمام به جا خواهد آورد. این عمل، اعتبار حکومت او را در میان پیروانش تثبیت و برای دشمنانش یک هشدار جدی خواهد بود.
آزمون الهی و مرزهای ولایتپذیری
پنهان ماندن قبر، یک آزمون الهی پیچیده و چندوجهی برای پیروان و دوستداران اهل بیت (ع) است. زیارت مکانی که محل دقیق آن در هالهای از ابهام قرار دارد، نیازمند نوعی از ارتباط فرامادی و ایمانی عمیق است که از مرزهای عبادتهای تشریفاتی فراتر میرود.
ارادت به قبری پنهان، فقط از روی معرفت قلبی، اخلاص و ارتباط روحی سرچشمه میگیرد. این موضوع مرز بین شیعه بودن به معنای فرهنگی و شیعه بودن به معنای ولایتمحوری و عمیقاً ایمانی را مشخص میکند. کسی که به سمت مزار پنهان حضرت زهرا (س) توجه میکند، در واقع با یک ایده و یک حقیقت پنهان ارتباط برقرار میکند.
در عین حال این پنهان بودن مزار مطهر، امید به آیندهای روشن را در دل ما زنده نگه میدارد. هر بار که عاشقان به سمت مزار ایشان عرض ارادت میکنند، در واقع با آیندهای که در آن قبر آشکار خواهد شد و عدالت برقرار میشود، پیمان میبندند. این عمل، انتظار فرج را از یک مفهوم منفعل و صرفاً انتظار کشیدن، به یک کنش فعال، امیدبخش و مسئولانه تبدیل میکند.
نگاه پیشدستانه و استراتژی حفاظت از حریم ولایت
با نگاهی به تاریخ پر از هتک حرمت به اماکن مقدس، به ویژه تخریب گسترده بقاع بقیع توسط وهابیون در سال 1344 هجری قمری، میتوان هوشمندی و بصیرت این تصمیم را بهتر درک کرد. این پنهان کاری، یک استراتژی حفاظتی پیشدستانه و بسیار هوشمندانه بوده است.
پیشبینی دشمنیهای آینده در این وصیت مشخص است. چون حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) با درکی عمیق از تاریخ و طبیعت قدرت، پیشبینی کرده بودند که دشمنان اهل بیت (ع) حتی در مورد اماکن مقدس هم رحم نخواهند کرد. اگر قبر حضرت زهرا (س) مشخص و مشهور بود، بدون شک در طول تاریخ، به ویژه در قرنهای اخیر هدف اصلی و اولین حملات و تخریبهای دشمنان قرار میگرفت. این پنهانکاری، حرمت ایشان را از هرگونه بیاحترامی فیزیکی در امان نگه و پاک نگه داشته است.
البته موجب حفظ استقلال معنوی از قدرتهای سیاسی هم شده است. به این علت که مشخص نبودن قبر، آن را از ابزار شدن در دست قدرتهای سیاسی یا تجاری مصون نگه میدارد. یک بارگاه پنهان، یک ارزش معنوی خالص باقی میماند که تحتالشعاع جاذبههای دنیوی، سیاسیبازیها یا تبدیل شدن به یک مرکز تجاری گردشگری قرار نمیگیرد. قداست آن فقط به شخصیت صاحب قبر وابسته است و نه به عظمت بنای ساختهشده بر آن.
پنهانکاری به مثابه یک کنش معنادار و چندلایه
باید دقت داشت که این ابعاد به صورت مجزا عمل نمیکنند، بلکه در هم تنیدهاند و یکدیگر را تقویت میکنند. وصیت حضرت همزمان یک اعتراض سیاسی و یک اقدام حفاظتی بود. این اعتراض، خود را در امتحان ایمان شیعیان و پیوند سرنوشت آنها با عدالت آینده نشان میدهد. در نهایت تمام این لایهها به یک گواهی جاودان بر مظلومیت تبدیل میشود که تاریخ را به چالش میکشد.
پنهان ماندن مزار حضرت زهرا (س) یک عدم حضور نیست، بلکه یک حضور قدرتمند و فعال و یک معیار برای سنجش عمق ایمان است. این قبر در حالت پنهانی، بلندتر از هر منبری فریاد میزند که عدالت سرانجام پیروز خواهد شد.
آشکار شدن این قبر در روز ظهور تحقق بزرگترین وعده الهی، یعنی پیروزی نهایی حق بر باطل و استقرار عدالت جهانی به رهبری فرزند او، امام مهدی (عج)، خواهد بود.