شنبه 3 آذر 1403

رمزگشایی جیک سالیوان از چالش های عصر سوم رهبری آمریکا

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
رمزگشایی جیک سالیوان از چالش های عصر سوم رهبری آمریکا

اقتصادنیوز: جیک سالیوان در یادداشتی که اخیرا در فارن افرز منتشر کرده، تلاش داشته تا با اشاره به تحولات جهانی و ژئوپلتیک؛ تحولاتی چون رقابت تنگاتنگ واشنگتن و پکن در حوزه های مختلف، جنگ اوکراین و تغییر معادلات خاورمیانه بایدن را در قامت رهبری نمایان کند که ایالات متحده را برای رهبری در عصر سوم آماده می کند.

به گزارش اقتصادنیوز، گروهی از تحلیلگران با اشاره به گزاره های مختلف و تغییر معادلات، بر این باورند که عصر نظم تک قطبی تحت رهبری ایالات متحده به پایان رسیده و نظام جهانی، ساختاری است که در چارچوبش قدرت های دیگر هم ظهور کرده اند و تلاش دارند به انحصار ساختاری، نظامی و ایدئولوژیکی حاکم ایالات متحده، پایان دهند. در همین راستا، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده با انتشار یادداشتی درفارن افرز، ضمن اشاره به این واقعیت و همچنین چالش های آمریکا که به گفته اش ماحصل سیاست های سلف جو بایدن محسوب می شود، تلاش دارد تا ضمن حمایت از سیاست های رئیس جمهوری کنونی، چشم انداز استراتژی ترسیمی بایدن در حوزه های گوناگون؛ بالاخص حوزه نظامی را ترسیم کند. اقتصادنیوز، این یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست آن تحت عنوان«روایت جیک سالیوان از میراث شوم ترامپ / عضلات بایدن از کار افتاده اند؟» و بخش دوم تحت عنوان«توجیه عقب نشینی آمریکا از افغانستان توسط جیک سالیوان!» ترجمه شده است، در ادامه بخش سوم و نهایی منتشر می شود.

آمادگی واشنگتن برای ورود به جنگ های رقابتی

بحران خاورمیانه این واقعیت را که ایالات متحده باید برای دوره جدیدی از رقابت استراتژیک آماده شود تغییر نمی دهد. وقتی پوتین در حال آماده شدن برای حمله به اوکراین بود، واشنگتن با چالش روبرو شد، ایالات متحده طبق معاهده متعهد به دفاع از اوکراین نبود، اما اگر حمله روسیه بی پاسخ می ماند، یک کشور مستقل خاموش می شد. آمریکا به دنبال جلوگیری از وقوع این بحران بود. زمانی که روسیه حمله کرد، ایالات متحده برای کمک به اوکراین جهت دفاع از خود بدون اعزام نیروهای آمریکایی گزینه هایش را به اجرا گذاشت. این کشور تسلیحات دفاعی را در اختیار اوکراینی ها قرار داد. علاوه بر این، واشنگتن تعهدات لجستیکی اش را برای رساندن قابلیت ها به میدان جنگ هماهنگ کرد. آمریکا همچنین تحریم‌های گسترده‌ای را علیه روسیه اعمال کرد تا توانایی این کشور برای جنگ را کاهش دهد.

رویکرد واشنگتن در اوکراین پایدار است، گزاره ای که ظرفیت ایالات متحده برای مقابله با هر حادثه احتمالی در اقیانوس هند و آرام را افزایش می دهد. با این همه نمی توان انکار کرد که جهان در آستانه جنگ رقابتی است؛ رقابتی هایی که اساسا با آنچه در گذشته رخ داده بود، متفاوت است. به عنوان نمونه ایالات متحده و چین از نظر اقتصادی به یکدیگر وابسته هستند. این مسابقه واقعا جهانی است، اما حاصل جمع آن صفر نیست. چالش‌های مشترک دو طرف بی‌سابقه است. ایالات متحده انتظار دارد که چین در آینده قابل پیش بینی به عنوان یک بازیگر اصلی در صحنه جهانی باقی بماند. با این همه در جریان این رقابت فرورفتگی وجود خواهد داشت - ایالات متحده دستاوردهایی به دست خواهد آورد، چین نیز همچنین. واشنگتن باید حس فوریت را با صبر متعادل کرده و درک کند که آنچه مهم است مجموع اقداماتش است، نه برنده شدن در چرخه خبری.

حیاطی کوچک با حصاری بلند

ایالات متحده روابط تجاری قابل توجه و در عین حال پیچیده ای با چین دارد. واشنگتن در چنین پس‌زمینه ای به دنبال ریسک زدایی و تنوع است، نه جداسازی. آمریکا قصد دارد تا به شکل هدفمندی از فن آوری های حساس با محدودیت‌های متمرکز محافظت کرده و چیزی را ایجاد کند که برخی آن را «حیاط کوچک و حصار بلند» می نامند. اما واشنگتن و پکن باید دریابند که چگونه رقابت برای کاهش تنش ها را مدیریت کرده و راهی برای پیشبرد چالش های مشترک بیابند. به همین دلیل است که دولت بایدن برای ارتقای دیپلماسی در جستجوی حفظ کانال های ارتباطی موجود و ایجاد کانال های جدید است. طبیعی است که کشورهایی که نه با ایالات متحده و نه با چین همسو هستند، با هر دو بازیگر درگیر شوند و به دنبال سود بردن از رقابت و در عین حال تلاش برای محافظت از منافعشان در برابر هر گونه تاثیرات احتمالی باشند. بسیاری از این کشورها خود را بخشی از جنوب جهانی می دانند، گروهی که منطق خاص خود و نقدی متمایز از غرب دارد که به دوران جنگ سرد و تاسیس جنبش عدم تعهد بازمی گردد.

با این حال، برخلاف دوران جنگ سرد، ایالات متحده نمی خواهد جهان را از منشور رقابت ژئوپلیتیکی ببیند و در عوض به تعامل با آنها بر اساس شرایط خود ادامه خواهد داد. ایالات متحده به مرحله سوم نقش جهانی که پس از جنگ جهانی دوم بر عهده گرفت، رسیده است. در مرحله اول، دولت ترومن شالوده قدرت آمریکا را برای دستیابی به دو هدف پایه گذاری کرد: تقویت دموکراسی ها و همکاری دموکراتیک و مهار اتحاد جماهیر شوروی. این استراتژی که توسط روسای جمهور بعدی اجرا شد، تلاشی جامع برای سرمایه گذاری در صنعت آمریکا بود. در مرحله دوم، دولت های متوالی به دنبال گسترش نظم مبتنی بر قوانین تحت رهبری ایالات متحده و ایجاد الگوهای همکاری در مورد موضوعات حیاتی بودند. ایالات متحده اکنون خود را در آغاز سومین دوره می بیند: دورانی که این بازیگر در چارچوبش خود را برای دوره جدیدی از رقابت در عصر وابستگی متقابل و چالش های فراملی تطبیق می دهد. این به معنای گسستن از گذشته یا دست کشیدن از دستاوردهای به دست آمده نیست، بلکه به معنای پی ریزی پایه جدید از قدرت آمریکاست.

همچنین بخوانید
رمزگشایی جیک سالیوان از چالش های عصر سوم رهبری آمریکا 2
رمزگشایی جیک سالیوان از چالش های عصر سوم رهبری آمریکا 3