روابط حسنه با غرب و به ویژه امریکا مشکلات کشور را حل میکند؟
تاریخ معاصر نشان میدهد که مصدق از پل مذاکره با امریکا سقوط کرد و او حسن ظن فراوانی در مقابل انگلیس به ایالات متحده داشت، حسن ظنی که در کودتای 28 مرداد کشور را در اختیار امریکا قرار داد.
تاریخ معاصر نشان میدهد که مصدق از پل مذاکره با امریکا سقوط کرد و او حسن ظن فراوانی در مقابل انگلیس به ایالات متحده داشت، حسن ظنی که در کودتای 28 مرداد کشور را در اختیار امریکا قرار داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، جریان غرب گرا همواره در طول چهار دهه گذشته گفته و میگوید که روابط حسنه با غرب و به ویژه امریکا مشکلات کشور را حل میکند، در این زمینه و به عنوان نمونه به روابط تیره دولت مصدق با انگلیس اشاره میکنند و میگویند اگر او روابط مطلوبی با امریکا داشت میتوانست از مشکلاتی که پیش روی دولت او قرار داشت عبور کند و کار به کودتای 28 مرداد 1332 نکشد.
بررسی تاریخ معاصر نشان میدهد که مصدق از پل مذاکره با امریکا سقوط کرد و او حسن ظن فراوانی در مقابل انگلیس به ایالات متحده داشت، حسن ظنی که در کودتای 28 مرداد کشور را برای مدت طولانی در اختیار تام و تمام امریکا قرار داد.
این کودتا در خود حاوی نکات و درسهایی است که متاسفانه برخی تمایلی به فکر کردن به آن نیستند و شاید هم به صلاح مسیر و منافعی که برای خودشان در نظر گرفتهاند نباشد که به آن درسها و نکات توجهی از سر دقت داشته باشند. روی سخن در این مختصر آنجا است که مصدق گمان میکرد میتواند از طریق کمکهای آمریکا و مذاکرات پشت پرده با ایالات متحده آتشی که از طریق دشمنی انگلیس ایجاد کرده بود را برای ملت ایران گلستان سازد.
مصدق در خوشبینانهترین حالت به سیاستهای پشت پرده که قدرتهای بزرگ را در رسیدن به اهداف چندگانه در یک مسیر واحد قرار میداد واقف نبود ولی تجربه این واقعیت را به او اثبات کرد که «دیوار آمریکا» دیوار مناسبی برای تکیه کردن نیست.
مستظهر به حمایت آمریکا!
مصدق در جواب نامه معروف آیتالله کاشانی که او را از وقوع یک کودتای قریبالوقوع بیم میداد نوشته بود: «مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم.»
مرور تاریخ نشان دهنده آن است که مصدق مردم را تنها زمانی قبول و به حمایت آنان نیازمند بود که بتواند از طریق آنان مخالفین را از صحنه سیاستورزی کشور حذف کند، اگر او به حمایت مردم پشت گرمی داشت نیازی به این نبود که دست دوستی و گدایی به سوی آمریکا دراز کند و علیرغم پاسخهای منفی مکرر ایالات متحده پا پس نکشیده و به کمکهای آینده آمریکا امیدوار باشد.
«روزنامه داد» به مدیریت «مصطفی الموتی» در شماره 23 آبان 1330 و در ستون «آخرین خبر» نوشت: آقای دکتر محمد مصدق نخستوزیر ایران امروز ضمن نطق در کلوپ مطبوعات ملی آمریکا اعلام کرد که چون مسئله نفت به وسیله انجام مذاکرات مستقیم هنوز حل نشده و با در نظر گرفتن وعدههای قبلی مقامات آمریکا دائر به کمک اداره همکاری اقتصادی آمریکا به ایران اینجانب تصمیم گرفتم که از دولت آمریکا تقاضای وام کنم و عواید نفت ایران را وثیقه وام قرار دهم تا بدین وسیله چرخهای اقتصادی کشور ایران را به راه بیندازم ولی معالوصف هنوز مذاکرات مربوط به این موضوع به نتیجه مثبت نرسیده است.»
بر اساس گزارش این روزنامه «نخستوزیر ایران تاکید کرد که دولت ایران تصمیم راسخ دارد اوضاع مالی و اقتصادی خود را ترمیم و اصلاح کند و برای این منظور هم اکنون نقشههایی طرح و به موقع اجرا گذارده شده است.»
در ادامه این گزارش آمده بود: «نخستوزیر فرتوت و بیمار ایران به خبرنگاران اطلاع داد که مطبوعات غربی آن طور که باید و شاید در اختلافات ایران و انگلیس نسبت به ایران رویه منصفانهای اختیار نکردند و نیز گفتند که ایران با بیرون راندن انگلیسیها از کشور خود از بدترین نوع امپریالیزم که در مدت 50 سال به آن تحمیل شده بود رهایی یافت و اکنون صنعت نفت خود را با کمک کارشناسان خارجی و در صورت لازم به تنهایی اداره خواهد کرد.»
مصدق در نطق خود به دشمنیهای انگلیس اشاره میکند و به زعم خود میخواهد برای عبور از این دشمنی آمریکا به داد او برسد و «از اینکه دولت آمریکا به ایران کمک اقتصادی ننموده گله کرده و میگوید مقامات آمریکایی پس از جنگ به ما وعده کمک اقتصادی داده بودند ولی تاکنون به نحو اکمل این وعدهها را انجام ندادند.»
مطبوعات آمریکا نیز 21 نوامبر 1951/ 29 آبان 1330 با حروف درشت خبر قطع کامل مذاکرات نفت را منتشر و هر یک تفسیری ارائه کردند.
واشنگتن پست نوشته بود: «تراژدی تهران یک بار دیگر در واشنگتن تکرار شد. مذاکرات آمریکا با نخستوزیر ایران قطع و دکتر مصدق دست خالی به ایران مراجعت کرد.»
صدای آمریکا نیز در همین روز به اظهارات مصدق اشاره و اعلام کرد: «مصدق ضمن نطق اظهار کرد از ترومن خواسته است هر چه زودتر به ایران کمک مالی کند تا بحران اقتصادی ایران رفع شود زیرا اوضاع اقتصادی ایران به طوری بحرانی است... که باید علاجی شود.»
پاسخ درسآموز آمریکا به یک پیشنهاد ذلیلانه!
«روزنامه داد» یک روز پس از انتشار اظهارات مصدق و واکنشهای جهانی به این نطق نوشته بود: «مهمترین و تازهترین مطلبی که در این نطق جلب توجه نمود دراز کردن دست دریوزگی دکتر مصدق به سوی دولت آمریکا است برای گرفتن وام!؟ من وقتی این خبر را خواندم هرگز باور نکردم این حرف از دهان دکتر مصدق خارج شده باشد آن هم دکتر مصدقی که در مجلس چهاردهم میگفت: «اگر انگلیسیها نفت جنوب را در دست دارند دلیل بر این نمیشود که ما نفت شمال را به روسها بدهیم تا از هر دو دست مقطوع الید گردیم!... مصدق که دریافت وام را در حکم کشیدن زنجیر اسارت دولتهای خارجی بر پیکر ملت ایران میدانست یک چنین دکتر مصدقی چگونه حاضر شده است علاوهبر نفوذ روس و انگلیس در ایران، نفوذ یک دولت قوی پنجه دیگری مثل آمریکا را هم به دست خود در ایران تقویت نماید؟!»
اسناد نشان دهنده آن است که مصدق هنگام تسلیم یکی از نامههای خود که خطاب به ترومن رئیسجمهور آمریکا نوشته شده بود به هندرسون سفیر آمریکا، گفته بود: «ایران گدایی هدیه و بخشش نمیکند؛ [بلکه] فقط از دوست خود وام میخواهد. اگر آمریکا مایل باشد، ایران آماده و علاقمند است در ازای کمک آمریکا، تمام نفتی را که در حال حاضر موجود دارد، با پنجاهدرصد تخفیف به آمریکا بفروشد.» [1]
این گزارشها و نامهها که در مطبوعات 1330 تا مرداد 1332 منتشر و در اختیار افکار عمومی گذاشته شده بودند به وضوح نشان میداد که مصدق برای نجات از دشمنی انگلیس و اداره اقتصاد ویران کشور که نتیجه برخی سیاست ورزیهای پوپولیستی وی ناظر بر عدم مشورت با متخصصین و کارشناسان امر بوده است به نوشته یکی از روزنامهها دست دریوزگی به سوی آمریکا دراز کرده بود!
ولی نتیجه این درخواست کمک به قول خود مصدق پاسخهای منفی و عدم همراهی آمریکا بود، مصدق خود میدانست و اعلام میکرد که آمریکا وعدههای خود به ایران را عملی نکرده است ولی باز مذاکره با آمریکا برای رسیدن به نتیجه مطلوب را ادامه میداد، پیشنهاد خفتبار فروش نفت با 50 درصد تخفیف به آمریکا با پاسخ درسآموز ایالات متحده در 28 مرداد 1332 مواجه شد و نشان داد که آمریکا قابل اطمینان نیست و به دوستی و کمک او نیز نمیتوان اعتماد داشت.
ناامیدی مصدق از امریکا و ادامه همان روند خفت بار چیزی نیست که امروز گفته شود، دوم اسفند ماه 1331 مجله «خواندندنی ها» به نقل از روزنامه سویسی «لاسویس» درباره کُندی مذاکرات نفت در تهران مینویسد: «از ابتدای روی کار آمدن ژنرال آیزنهاور در امریکا مذاکرات نفت در تهران به کلی متوقف مانده است... تا قبل از روی کار آمدن دولت فعلی آمریکا، در تهران امید و انتظار زیادی نسبت به روش آینده این دولت وجود داشت. هندرسن سفیر آمریکا در تهران هنوز سعی میکند این امید و انتظار از میان نرود، ولی دکتر مصدق مأیوس شده است و دیگر امیدی به حل مسئله نفت توسط دولت جدید آمریکا ندارد...»
در همین ایام «نیویورک تایمز» طی مقاله مفصلی به روابط آیت الله کاشانی و مصدق اشاره کرده و... مینویسد: «دکتر مصدق و آیت الله کاشانی در مخالفت و ضدیت با انگلیسها [= انگلیسیها] توافق نظر کامل دارند. ولی به همان اندازه که دکتر مصدق موافق همکاری با آمریکا است، آیت الله کاشانی با آن مخالف است...»
تجربه تاریخ نشان داد که نظر کدام یک از این دو شخصیت، یعنی مصدق یا آیت الله کاشانی درست بوده است، اعتماد به امریکا به کودتای 28 مرداد 1332 منتهی شد و دیگر در روز بعد کودتا پشیمانی فایدهای نداشت.
[1] هندرسون به آچسون، تلگراف 2848، 29 ژانویه 1952