روایت قهرمانی که معلولیتش را معجزه الهی می داند
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، روایت زندگی بعضی آدم ها آنقدر پیچیده و حکمت آمیز است که با تلنگری به ما یادآوری میکند هیچ چیز در این دنیا اتفاقی نیست و تک تک رخدادهای زندگی مان آنچنان دقیق مهندسی شده اند که هرکدام نقشی اساسی در تعیین سرنوشت مان دارند و عملا سرچشمه ای از حکمت الهی هستند؛ هرچند که شاید خیلی از ما انسان ها هیچگاه سر از این حکمت ها درنیاوریم و نتوانیم مسیر درست زندگی را پیدا کنیم اما با این حال هستند آدم هایی که نشانهها را به خوبی درمی یابند و با ایمان به مصلحت خداوند، می توانند در مسیر درست قدم گذارند؛ درست مثل نسرین شاهی قهرمان تیراندازی کشورمان و مفتخر به کسب مدال های جهانی که امروز به بهانه روز معلولین میخواهیم روایت زندگی اش را برایتان بازگو کنیم. هرچند که خود من دلم میخواهد او را یک ابرقهرمان بنامم؛ زیرا نسرین، دختری است استوار در برابر ناملایمتیهای زندگی که همه تلخی ها و یأسهای زندگی اش را گوشه ای از زمان جا گذاشته و حکمتهای الهی را بسیار زیباتر از همه ما دیده است، طوری که وقتی میخواهد از آن حادثه سرنوشت ساز و قطع نخاع در اوج جوانی برایمان بگوید، آن را فقط و فقط معجزه الهی و تولدی دوباره می داند از آن به عنوان تولدی دوباره یاد می کند!
سلام به معلولیت در آستانه 20 سالگی
همه چیز از یک حادثه در سال 1391 شروع شد. آن موقع نسرین فقط 19 سال داشت که یک تصادف تلخ، زندگیش را زیر و رو کرد و دختری که تا آن زمان همچون انسان های عادی روی زمین قدم میگذاشت، دچار ضایعه نخاعی شد تا برای همیشه نعمت راه رفتن را از دست بدهد اما این اتفاق به رغم تمام تلخی هایش، برای نسرین به معنای پایان نبود و قهرمان قصه ما، خیلی زودتر از آنچه تصور می شد، خودش را پیدا کرد و به زندگی جدیدش سلام گفت. او با گذری به 10 سال قبل می گوید:«حادثه تلخی بود، ما در این حادثه خواهر 8 ساله ام را هم از دست دادیم که این اتفاق به اضافه قطع نخاع شدن من، همه اعضای خانواده به خصوص برادرم که راننده ماشین بود را حسابی افسرده وغمگین کرده بود. می دانستم دیگر نمی توانم راه بروم و برای همیشه باید روی ویلچر بنشینم اما با این حال سعی می کردم، خودم را نبازم و حداقل خانواده ام که عزادار خواهرم بودند، کمتر غصه مرا بخورند و برادرم احساس گناه نداشته باشد، زیرا هیچ وقت برادرم را مقصر این اتفاق نمی دانستم و معتقد بودم که تقدیرمان این چنین بوده و حتما حکمتی در کار است.»
نسرین ادامه میدهد:«شاید باورتان نشود اما من در آن شرایط فقط سعی میکردم روحیه ام را حفظ کنم، بخندم و به آنچه خداوند برایم رقم زده، راضی باشم. راست میگویند که وقتی خداوند چیزی را برای آدم رقم میزند، حتما صبرش را هم میدهد؛ این موضوع در مورد من کاملا صادق بود و خداوند آنچنان صبری به من داد که کنار آمدن با معلولیت نه چندسال بلکه فقط چندماه برایم زمان برد.»
معلولیت معجزه زندگیم بود!
قطعا ورود به یک دنیای جدید و اخت گرفتن با معلولیتی به نام قطع نخاع، کار آسانی نیست اما نسرین رمز خاصی برای ورود به این دنیای جدید داشت. دختری با ایمان و معتقد به حکمت های الهی که در تمام لحظات زندگی اش، نوازش های عاشقانه پروردگارش را حس میکرد و باور داشت که خداوند درهای دیگری را به رویش باز میکند. او هیچ وقت همه چیز را سیاه ندید و با توکل به خدایی که رحمتش را از بندگانش دریغ نمیکند، خیلی زود به زندگی بازگشت. شاید عجیب باشد اما نسرین، توصیف خاصی از معلولیتش دارد و طوری با شجاعت از آن اتفاق تلخ حرف می زند که آدم به داشتههای خود شک میکند. نسرین میگوید:«آن اتفاق و معلولیت، معجزه زندگیم بود و بعد از آن، یک نسرین جدید متولد شد که میتوانست زندگی را جور دیگری ببیند. گرچه بعد از آن تصادف، هم به لحاظ روحی و هم به لحاظ جسمی، روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتم اما با توکل به خدا و صبری که خودش به من داد، دوام آوردم و برای زندگی جنگیدم. البته در این راه هیچ وقت تنها نبودم و علاوه بر یاری خداوند، به شدت تحت حمایت خانواده قرار داشتم که به لطف خدا توانستم راهم را پیدا کرده و با ورود به رشته تیراندازی، در مسیر قهرمانی قرار گیرم.»
وقتی درحرم دخیل بستم...
ورود نسرین شاهی به دنیای قهرمانی هم حکایت خاص خود را دارد. او دختری مشهدی تبار است و همانجا زندگی می کند که به همین سبب نیز سعادتی چون هم جواری با علی بن موسی الرضا (ع) و توسل به این امام رئوف، نصیبش شده و ارادت خاصی به آقا دارد. او حتی ورودش به دنیای قهرمانی را عنایتی از جانب امام رضا (ع) می داند و این عنایت را به زیبایی هرچه تمام تر وصف میکند. اعتقاد نسرین به مقدرات الهی و عنایات امام رضا (ع)، آنقدر زلال و صادقانه است که آدم دلش میخواهد ساعتها پای صحبت او بنشیند و از نگاه مثبت او به زندگی و تسلیم محض در برابر خواست الهی، درس زندگی بگیرد. «چندین سال پیش در حرم امام رضا (ع) برای شفا دخیل بسته بودم که شب سوم با خانمی از اعضای انجمن ضایعه نخاعی آشنا شدم و به لطف همین آشنایی، مسیر زندگیم کاملا تغییر کرد. من معتقدم که همان شب شفای خودم را از امام رضا (ع) گرفتم و همه چیز را مدیون ایشان هستم، زیرا همیشه شفا به معنای سلامتی نیست و گاهی می تواند به شکل دیگری، آدم را نجات دهد. به واقع، آشنایی من با آن خانم آن هم در حرم امام رضا (ع) و در شرایطی که دخیل بسته بودم، یک عنایت و یک نشانه بود تا خداوند پیامش را به من برساند و آن خانم وسیله ای شود برای حرکت روبه جلوی من.» او اضافه میکند:«از زمانی که با دوستان قطع نخاعی آشنا و وارد جمع آن ها شدم، دیدم همه آن ها به نوعی در فضاهای اجتماعی فعالیت دارند و من هم مثل آن ها می توانم علاقه مندی هایم را به شکل هدفمند دنبال کنم و برای خودم محدودیتی قائل نشوم که ورودم به رشته تیراندازی نیز حاصل همین نگاه بود.»
از ایمان به مقدرات الهی تا قهرمانی جهان
نسرین شاهی گرچه روزهای سختی را سپری کرده و کاملا جسورانه برای زیستن در دنیای معلولیت جنگیده اما حالا قهرمان تیراندازی دنیاست و مدال های جهانی را در دستانش دارد. مدال هایی که قطعا پاداشی است بر ایمان و صبوری این دختر پرتلاش. او شهریورماه امسال برای نخستین بار راهی جام جهانی در کره جنوبی شد و آنچنان مقتدرانه ظاهر شد که مدال طلای تپانچه 10 متر بادی را از آن خود کرد.«برای نخستین بار حضور در این مسابقات را تجربه می کردم و اصلا انتظار نداشتم که در جمع قهرمانان جهان قرار گیرم اما به لطف خدا افتخار قهرمانی نصیبم شد.» مدال طلا در جام جهانی کره، آغازی بود برای درخشش نسرین شاهی در میادین بزرگتر، بطوریکه او اواخر آبان ماه نیز یکبار دیگر در میدانی جهانی خوش درخشید و این بار در مسابقات قهرمانی جهان العین امارات، هم موفق به کسب مدال نقره شد و هم سهمیه پارالمپیک را از آن خود کرد تا بعد از تیم ملی والیبال نشسته، دومین کسی باشد که سهمیه پاراالمپیک 2024 پاریس را برای ایران به ارمغان می آورد.
مدال های خوشرنگ نسرین در میادین جهانی گرچه حسابی چشم همه را نوازش می دهد اما آنچه از او قهرمانی همه چیز تمام می سازد، اعتقاد به باورهای مذهبی و درخشش در میادین بین المللی با چهره بانویی مسلمان است. او می گوید:«گرچه بعد از معلولیت دیگر نتوانستم از پوشش چادر استفاده کنم اما حجاب همیشه برایم در اولویت بوده و سعی کرده ام که این پوشش در شأن خود، خانواده و جامعه ام باشد، بنابراین چه اینجا باشم و در چه در کشوری دیگر، هیچ گاه شأن خودم را زیرسوال نخواهم برد.»
معلولیت به معنای خانه نشینی نیست!
معلولیت به معنای خانه نشینی نیست! این را دختری میگوید که نه بطور مادرزادی بلکه در حساس ترین دوران زندگیش، دچار معلولیت شده و اگر قرار بر خانه نشینی بوده احتمالا او بیشتر از هرکس استحقاقش را داشته اما نسرین، مقتدرانه ایستاده و طوری با زندگی کنار آمده که حالا از او به عنوان قهرمان دنیا یاد می کنند. نسرین میگوید:«گرچه معلولیت، مشکل کوچکی نیست اما نباید معلولیت را به عنوان بدترین اتفاق زندگی مان ببینیم و قید همه چیز را بزنیم. شاید معلولیت برای خیلیها همچون خود من، بهترین اتفاق زندگی و فرصتی برای رشد باشد، پس از همه دوستانی که دچار معلولیت هستند، صمیمانه میخواهم به جمع مردم بیایند و با توانمندی هایی که دارند، خودشان را در جامعه نشان دهند. واقعا حیف است که به بهانه معلولیت بخواهیم در خانه بنشینیم و فرصت زندگی را از خودمان بگیریم.»
او ادامه میدهد:«معلولان وقتی وارد جامعه شده و با افرادی امثال خود و حتی بدتر از خود مواجه می شوند، نگاهشان به زندگی تغییر کرده و می توانند زندگی بهتری داشته باشند. به خصوص الان که نگاه مردم به معلولین بسیار تغییر کرده و فضا برای حضور در جامعه و فعالیت های اجتماعی تاحد زیادی مهیاست.»