روایت «لبخند مصطفی» از شهید مدافع حرمی که از مکان شهادت خود خبر داشت
همرزم شهید نبیلو در مراسم رونمایی از کتاب «لبخند مصطفی» با بیان خاطرهای از این شهید گفت: او وقتی تابلوی دیرالزور را دید، گفت بچهها من اینجا شهید میشوم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم رونمایی از کتاب «لبخند مصطفی»، زندگی این شهید مدافع حرم به روایت همسر، همزمان با فرارسیدن ایام دهه فجر با حضور خانواده و همرزمان شهید، محمد حسنی مدیرعامل انتشارات کتاب جمکران، علیاکبر خوشگفتار مدیر کنگره شهدای استان قم، مریم دوست محمدیان نویسنده این کتاب، زهره شریعتی به عنوان منتقد و جمعی از اهالی ادب در دفتر انتشارات کتاب جمکران برگزار شد.
حسنی، مدیرعامل انتشارات کتاب جمکران، در ابتدای این مراسم ضمن تشکر از همکاران حوزه ادبیات پایداری، ورود و تلاش بانوان را در عرصه نویسندگی در حوزه انقلاب و مجاهدت را از جمله دست آوردهای انقلاب اسلامی دانست و گفت: ما در آغاز کار هیچ دستهبندی برای نویسندگان نداشتیم که چه تعداد بانوان و چه تعداد آقایان برای شهدا بنویسند، اما بانوان بیشترین کار را برعهده گرفتند و وارد این حوزه شدند؛ گویا این مسئولیت زینبی را خودشان دریافتند بدون اینکه کسی بر آنها تکلیف کرده باشد. بانوان در این حوزه سختگیریها را تحمل کردند و امیدوارم این مسیر را ادامه دهند.
بانوان؛ مخاطبان اصلی کتابهای زندگینامه شهدا
وی افزود: کتاب «لبخند مصطفی» که به قلم مریم دوستمحمدیان نگارش شده، نثری روان دارد و خستهکننده نیست و از همان ابتدا مخاطب را جذب میکند. هستند نویسندگان بزرگی که کتابشان جذاب نیست و نمیتوان مطالب کتاب را تا انتها پیش برد و مطالعه کرد. وسواس فرمگرایی، قلم و نام برای فرد بت میشود و این بت مانع انجام کار میشود؛ این در حالی است که برای نویسندگانی که درباره شهدا مینویسند، کمتر بتسازی برایشان اتفاق میافتد؛ چون جوهره زندگی شهدا به قلمشان برکت میدهد.
بلدچی شانزده ساله جنگحسنی در پیشنهادی برای کتابخوانی اضافه کرد: برخی از این کتابها را باید مسئولان بخوانند. پیشنهاد من دو کتاب است؛ البته همه کتابهای شهدا باید خوانده شود، اما پیشنهاد میکنم همه مسئولان حتماً دو کتاب را بخوانند یکی کتاب «وقتی بابا رئیس بود» و دیگری کتابی با نام «گذر از رنجها» که در آستانه چاپ قرار دارد.
مدیر انتشارات جمکران در پایان سخنان خود گفت: امثال کتاب «لبخند مصطفی» را عمدتاً خانمها مطالعه میکنند؛ این در حالی است که این دست از کتابها را بیشتر باید مردان بخوانند. این افسوسی است که بیشتر کتابهای این چنینی مخاطبانش خانمها هستند نه آقایان. توصیه ام به آقایان این است که این دست از کتابها را بخوانند و تنها به سراغ مباحث مردانه و رزمی این نوع آثار هم نروند و به مطالب دیگر نیز توجه کنند.
خوشگفتار، دبیر کنگره شهدای قم، با اشاره به جنگ روایتها و تطهیر خاندان پهلوی گفت: در این زمانه برخی از روی ناآگاهی یا به صورت هدفمند دنبال تطهیر این خاندان هستند. از سوی دیگر، نسلی که از تاریخ پهلوی خبر ندارد، فکر میکند تمام امکانات این روزها، آن زمان هم بوده است؛ بنابراین دچار شبهه میشود و این پرسش برای او ایجاد میشود که چرا انقلاب کردیم؟ جنگ روایتها درباره شهدا هم وجود دارد، تکلیف ماست عَلَم شهدا را بالا ببریم. درباره شهدا دو مطلب باید در نظر گرفته شود یکی زنده کردن یاد شهدا و دیگری توجه به پیام شهدا.
روایت «لبخند مصطفی» از یک خانواده متفاوت
مریم دوستمحمدیان، نویسنده این اثر، نیز در بخش دیگری از این برنامه گفت: اوایل در مورد کار کردن در حوزه ادبیات پایداری مقاومت داشتم و احساس میکردم که در این حوزه آنچنان که باید و شاید عنصر خیال را نمیتوان پرورش داد؛ همراهی با سرکار خانم ایاسه، همسر شهید نبیلو در کسوت خادمی حرم حضرت معصومه (س) باعث شد که به مرور با قصه زندگی ایشان پیش از شهادت همسرش و بعد از شهادت، آشنا شوم. مشکلاتی که بعضاً خانمها از زندگی خانوادگیشان بیان میکردند، برای ایشان بیمعنا بود. وقتی بیشتر با همسر شهید انس گرفتم به معنای واقعی کلمه عشق را در زندگی این خانواده جاری و ساری دیدم. محبت، عشق و علاقه در این خانواده به منصه ظهور رسیده بود؛ بنابراین برای نوشتن داستان این زندگی علاقهمند شدم و این موضوع را با سرکار خانم ایاسه مطرح کردم و او نیز همدلانه پذیرفت. نزدیک به 100 ساعت مصاحبه برای تدوین کتاب «لبخند مصطفی» زمان صرف شد و راوی در همه این مسیر همراه و همگام بود.
ازدواجی متفاوت با شهیدی که «قاچاقی» زنده بودشریعتی، منتقد، نیز در ادامه این مراسم با بیان سختی و ظرافتهای انجام دادن کار برای شهدا گفت: برای انتشار این اثر خوب به نویسنده کتاب «لبخند مصطفی» تبریک میگویم. با توجه به اینکه اولین کار ایشان در حوزه شهدا بود، مطمئناً در ادامه مسیر نیز شهدا دستگیر و همراهش خواهد بود.
این نویسنده با بیان ناملایماتی که بعضاً نسبت به نویسندگان این حوزه صورت میگیرد، افزود: کسی که در این مسیر گام بر میدار، د باید خود را برای تبعیضها و نامهربانیها آماده کند؛ اما حساب و کتاب این کار با خود شهداست که در دنیا و آخرت دستگیر خادمان خود میشوند.
شهیدی که از مکان شهادت خود خبر داشت
حجتالاسلام قربانی، از رزمندگان دفاع مقدس و مدافعان حرم در خاطرهای از شهید نبیلو گفت: مدتی که در سوریه با آقا مصطفی همراه بودیم، به معنای واقعی کلمه صفای وجودی ایشان را لمس کردیم. ما در حال حرکت به سمت دیرالزور بودیم. ایشان در عقب ماشین نشسته بود، تابلوی دیرالزور را که دید گفت بچهها من اینجا شهید میشوم. بچهها با کلام ایشان شوخی کردند؛ ولی ایشان با جدیت گفت من شهید میشوم و همسرم خواب شهادت من در این منطقه را دیده است. ما وارد دیرالزور شدیم و من در یک مقر، 24 ساعت مداوم درحال دوجداره کردن خاکریز با بولدزر بودم. به قدری خسته بودم که در سجده دوم نماز صبح خوابم برد. بعد از طلوع آفتاب، مصطفی نبیلو رفت تا باقیمانده خاکریز را تمام کند. مدت زیادی نگذشته بود که با موشک کورنت، اتاقک بولدزر را هدف قرار دادند و ایشان به شهادت رسید.
27 سال در دعاهایش از خدا شهادت را خواسته بود
در قسمت پایانی برنامه، همسر شهید و راوی کتاب «لبخند مصطفی»، با تشکر از نویسنده و انتشارات کتاب جمکران برای نگارش این کتاب در خاطره ای از شهید نبیلو گفت: من خواب دیدم در مجلسی هستیم و یک زن از سوریه آمد و گفت که از مدافعان حرم خبر دارد. من از ایشان احوال همسرم را پرسیدم، ایشان از من پرسید که همسرت در کدام منطقه است؟ من تا آن زمان هیچ اسمی از دیرالزور نشنیده بودم. در پاسخ به این خانم گفتم نمیدانم، بیت الزور هستند، دیرالزور هستند؟! اسم منطقه را هم به خوبی نمیدانستم!!. آن خانم گفت که اگر دیرالزور هستند، دیگر منتظرشان نباشید ایشان شهید بر میگردد. من خواب را برای همسرم تعریف کردم، بارچهارمی که به سوریه اعزام شد، با من تماس گرفت و با خوشحالی گفت که نمیدانی که چه خبر شده؟ برام جای سوال بود که در سوریه چه خبری شده که ایشان انقدر خوشحال هستند! گفت ما در حال رفتن به سمت دیرالزور هستیم و امیدوار به شهادت هستم.
وی ادامه داد: خدا را به خاطر شهادت همسرم شکر میکنم؛ اینکه میگویم خدا را شکر، برای این است که شهادت در خانه ما دعایی بود که بعد از 27 سال به اجابت رسید. شهید نبیلو در عملیات بدر جانباز شده و برادر من به شهادت رسیده بود، آرزوی شهادت برای من و ایشان همواره پا برجا بود. خدا را شاکرم از این رزقی که روزی من و بچههای من شد و با همه سختیهایش، الحمدلله که ما هم در امنیت کشور نقشی داشتهایم. این بزرگترین افتخار است که مصطفی با شهادت از دنیا رفت.
این برنامه با اهدای یادبودی به نویسنده اثر و خانواده شهید نبی لو و همچنین امضای یادبود کتاب به پایان رسید.