شنبه 3 آذر 1403

روایت نیک لیتل‌هیلز از همکاری با فرگوسن، ونگر و آنچلوتی / مصاحبه اختصاصی ورزش سه با مربی خواب یونایتد و رئال

وب‌گاه ورزش سه مشاهده در مرجع
روایت نیک لیتل‌هیلز از همکاری با فرگوسن، ونگر و آنچلوتی / مصاحبه اختصاصی ورزش سه با مربی خواب یونایتد و رئال

نیک لیتل‌هیلز، مربی خواب معروف انگلیسی، در گفتگو با ورزش سه از تجربه همکاری‌اش با سرالکس فرگوسن، آرسن ونگر و ستاره‌هایی مانند دیوید بکام و کریس رونالدو گفت.

به گزارش "ورزش سه"، نیک لیتل‌هیلز زمانی در یک شرکت تولید تشک و تخت‌خواب کار میکرد اما یک دیدار با سرالکس فرگوسن مسیر حرفه‌ای او را کاملا تغییر داد. او در گفتگویی که با سرمربی افسانه‌ای شیاطین سرخ داشت، فرگوسن را متقاعد کرد که بهبود کیفیت خواب بازیکنان می‌تواند روی عملکرد آنها تاثیر بگذارد و به این ترتیب وارد دنیای فوتبال شد و با باشگاه‌ها و مربیان بزرگ دیگری هم کار کرد؛ با آرسن ونگر در آرسنال، با اسون گوران اریکسون در تیم ملی انگلیس و کارلو آنچلوتی در رئال مادرید. او در این گفتگوی اختصاصی با ورزش سه درباره این همکاری‌ها و همین‌طور نحوه فعالیتش و اهمیت خواب بر عملکرد ورزشکاران صحبت کرد.

شما کارتان به عنوان مربی خواب ورزشکاران را با سرالکس فرگوسن شروع کردید و کمک کردید که مصدومیت گری پالیستر، کاپیتان منچستریونایتد، بهبود پیدا کند. می‌توانید ماجرای اولین دیدارتان با سرالکس و شروع کارتان را تعریف کنید؟ زمان زیادی از آن موقع گذشته است. اواخر دهه 1990 بود. مجموعه‌ای از اتفاقات باعث این ملاقات شد. من در آن زمان برای یک کمپانی در شمال غربی بریتانیا کار می‌کردم و به دنبال این بودم که وارد یک حرفه کاملا متفاوتی شوم. یک رویداد فوتبالی در شمال غرب برگزار می‌شد و من با سرالکس دیدار کردم و گفتگوی کوتاهی داشتیم و صحبت‌مان به این سمت رفت که منچستریونایتد در مورد خواب و ریکاوری چه کارهایی انجام می‌شود. آنها در این زمینه کار زیادی انجام نمی‌دادند و دوست داشتند چیزهای بیشتری یاد بگیرند. البته من در آن موقع مربی خواب نبودم. من تجربه زیادی در این حوزه داشتم. البته نه به صورت آکادمیک و علمی ولی در حوزه این تجارت کار کرده بودم و چیزهای زیادی یاد گرفته بودم و دیدگاه مشخصی در این مورد داشتم که چطور می‌توان شرایط خواب را بهبود داد. بنابراین به این شکل این مکالمه آغاز شد و همانطور که گفتی، بازیکنی که به طور مشخص نگرانی‌هایی در مورد وضعیت فیزیکی‌اش وجود داشت، گری پالیستر بود. بنابراین ما به محیطی که او در آن می‌خوابید و همین طور وسائلی که در خارج از باشگاه برای خوابیدن استفاده می‌کرد، نگاهی انداختیم. اینجا بود که به این فکر افتادیم که بازیکنان سطح بالا برای بهبود عملکردشان وقتی خارج باشگاه هستند و در خانه‌های‌شان چه کاری می‌توانند انجام بدهند. اینجا بود که دوران کاری من به عنوان مربی خواب شروع شد. من هیچ مرجعی یا رقیبی نداشتم، چه در ورزش و چه در عرصه عمومی، که بخواهم خودم را با او مقایسه کنم. بنابراین من شروع صحبت با بازیکنان و توصیه به مربیان براساس ویژگی‌های اساسی‌مان به عنوان انسان برای خوابیدن کردم، برای اینکه بتوانیم این شرایط را به بهترین سطح برسانیم. و 20 سال بعد، در این روزها موضوع خواب، موضوع خیلی مهمی برای ورزشکاران است. مسیر من در این سال‌ها مسیر دشوار و پرچالش بود بوده است، اما هر سال در این مسیر حرکت کردیم که به بهترین شرایط خواب برسیم. من با ورزشکاران زیادی در ورزش‌های متفاوتی کار کردم، ورزشکاران مرد و زن از سراسر دنیا.

شما بعد از منچستریونایتد با باشگاه‌های مختلف دیگری هم کار کردید؛ از جمله با آرسنالِ آرسن ونگر. آیا هیچ وقت مشکلی برای متقاعد کردن بازیکنان برای توجه به توصیه‌های‌تان داشتید؟ چون همیشه در مقابل موضوعات جدید، مقاومت وجود دارد. منچستریونایتد در آن زمان دوره خیلی ویژه‌ای را سپری می‌کرد. آنها سه گانه برده بودند و توجهات زیادی روی کار سرالکس بود. رسانه‌ها خیلی به کارهایی که منچستریونایتد انجام می‌داد، علاقه نشان می‌دادند. به همین دلیل صحبت کردن در مورد شرایط خوابیدن برای آنها جالب بود و مورد توجه قرار گرفت. آرسن ونگر در میانه دهه 90 یک مربی خیلی ویژه بود و نگرش‌اش در مورد بازیکنان خیلی متفاوت از بقیه بود. به همین دلیل یک بار با من تماس گرفت و پرسید که می‌توانیم در مورد خواب صحبت کنیم؟ چون ونگر در آن زمان در مورد موضوعات غیرمعمول زیادی در حوزه ورزش صحبت می‌کرد. تیم آرسنال خیلی تیم متفاوتی از تیم منچستریونایتد بود چون یک تیم چند فرهنگی بود. در رابطه با سوال شما، دو اتفاق رخ داد. اول اینکه خودم هم دقیقا نمی‌دانستم چه کاری باید انجام بدهم. من یک مربی خواب بودم که داشتم به بازیکنانی در سطح بالا مشاوره می‌دادم. و در عین حال این موضوع خیلی تازه‌ای برای بازیکنان، کادر فنی و حتی خود سرمربی بود. بنابراین پرداختن به این موضوع اینطور به نظر می‌رسید که خیلی مهم است اما خیلی هم صحبت درباره آن راحت نبود. بنابراین یک چالش برای همه محسوب می‌شد که این موضوع را به بازیکنان جوانی از فرهنگ‌های مختلف آموزش بدهیم.  بله، وقتی به عقب برمی‌گردیم می‌توانم بگویم که دوران خیلی جالبی بود. بعضی مواقع نمی‌دانم که چطور از آن شرایط جان سالم به در بردم! اما می‌دانستم که باید راهی پیدا کنیم تا به بهترین محصولات و محیط برای بازیکنان برسیم. رقابت‌هایی که باعث شهرت شما شد، یورو 2004 بود، وقتی که اتاق‌های همه بازیکنان انگلیس را براساس ویژگی‌های هرکدام تغییر دادید. فکر می‌کنم کار خیلی عجیبی بود. عجیب و کمی دیوانه‌وار. موضوع این بود که ما برای هر بازیکن شرایطی که مناسب او است را فراهم کنیم. آن هتل برای هرکسی که برای تعطیلات به آنجا می‌رفت، آماده شده بود. بنابراین ما باید موقعیتی فراتر از این برای بازیکنان فراهم می‌کردیم، از نظر محیط اتاق، محصولاتی که برای خوابیدن استفاده می‌کنند و بعضی از فاکتورهای موثری که برای ریکاوری نیاز دارند. در یورو 2004 در لیسبون پرتغال شرایط ویژه‌ای بود چون تیم انگلیس در تمام طول رقابت‌ها در یک هتل اقامت داشت و این در مقایسه با بقیه تورنمنت‌های بزرگ غیرمعمول بود. بنابراین من می‌توانستم بروم و از هتل بخواهم که وسائل داخل اتاق‌ها را جمع کند و براساس شرایط هرکدام از بازیکنان، وسائلی را به اتاق اضافه کردیم مثل بالش و تشک و کارهایی مثل اینکه مطمئن شویم کارکنان هتل پرده‌ها را کنار می‌زنند تا نور آفتاب در طول روز وارد اتاق شود؛ فاکتورهای زیادی وجود داشت. ما می‌خواستیم کار ویژه‌ای انجام بدهیم که الگویی برای آینده باشد و این کمی دیوانه‌وار هم بود.

سوال بزرگ این است که شما چطور بهترین شرایط را برای هر بازیکن پیدا می‌کنید؛ مثلا در آن رقابت‌ها چه فرقی بین اتاق دیوید بکام با فرانک لمپارد وجود داشت؟ خب، همه ما انسان هستیم و نیاز به خوردن، خوابیدن و نوشیدن داریم. اما در هر فردی ویژگی‌های منحصر به فردی وجود دارد. مثلا یک نفر این غذا را دوست دارد، یک نفر دیگر غذای دیگری. مثل دیوید بکام که به مد و لباس علاقه دارد و دوست دارد در چشم باشد. بازیکنان براساس پست هم با هم فرق دارند. مثلا دروازه‌بان با هافبک وسط یا مهاجم فرق دارد. بنابراین برای هر کدام از این بازیکنان، آنطور که مثال زدی بکام در مقابل لمپارد، یک پروفایل از نظر شرایط ذهنی و روانی وجود دارد که هر کدام چه چیزهایی دوست دارند یا دوست ندارند، چه چیزی برای‌شان بهتر است، چه چیزی خوب نیست. یک جنبه فیزیکی هم وجود دارد، مثلا وقتی به یک تیم فوتبال نگاه می‌کنید، یک داوید سیلوای ریزنقش در تیم هست و همین طور بازیکنی بسیار قدبلند مثل ارلینگ هالند. این بازیکنان نمی‌توانند پیراهن یا کفش مشابه داشته باشند. بنابراین وقتی به همه چیزهایی که هر کسی برای خوابیدن استفاده می‌کند، تشکی که روی آن می‌خوابد، بالشی که استفاده می‌کند،... همه این‌ها در ریکاوری ذهنی نقشی کلیدی دارد. همینطور چیزهایی مانند نور، صدا، موسیقی... همه اینها باعث می‌شود که اتاق بکام با اتاق لمپارد فرق داشته باشد. وقتی همه بازیکنان را در اتاق‌هایی با شرایط یکسان با وسائل مشابه قرار بدهید، چرا باید انتظار داشته باشید که همه احساس راحتی بکنند؟ وقتی آنها در خانه‌های‌شان هستند، اتاق‌های‌شان مثل هم نیست، پس وقتی در هتل ساکن هستند، چیزهایی زیادی تغییر می‌کند که می‌تواند روی آنها تاثیر بگذارد.

شما یک کیت مخصوص خواب به اسم R90 طراحی کردید. این کیت با رختخواب‌های عادی چه فرقی دارد یا در واقع چه برتری‌ای دارد؟ در واقع ساخت این کیت براساس تجربه‌ای بود که از یورو 2004 به دست آوردم و نگاهی که به اتاق‌های خواب خانه‌ها داشتم. ما در آن زمان اطلاعات بیشتری از فاکتورهای اساسی‌ای که بازیکنان در خانه در آن شرایط می‌خوابیدند، داشتیم و می‌خواستیم آنها را به هتل محل اقامت‌شان منتقل کنیم. وقتی در سال 2009 شروع به همکاری با تیم دوچرخه سواری بریتانیا و تیم اسکای کردم، هر دوچرخه سواری که به تور‌های مهم مثل تور دوفرانس یا جیرو د ایتالیا می‌رفت، سه هفته در جاده بودند و هر روز که از خواب بلند می‌شد، باید چند صد کیلومتر رکاب می‌زد، حتی در کوهستان و در شرایط آب و هوایی مختلف. بنابراین آنها باید بارها و بارها ریکاوری می‌کردند. و این به معنای این است که آنها سه هفته هر شب باید در هتل‌های مختلف می‌ماندند. ما چطور می‌توانستیم در تک‌تک هتل‌ها تاثیرگذار باشیم؟ کار سختی بود. بنابراین ما تصمیم گرفتیم که تعدادی از این فاکتورهای کلیدی را همراه خودمان در یک کیف همراهمان ببریم. مثل وقتی که می‌خواهید به باشگاه بروید و تمرین کنید. پس ما این فاکتورهای کلیدی را در یک کیف گنجاندیم و با خودمان به هتل‌ها بردیم و می‌توانستیم هر وقت خواستیم از آنها استفاده کنیم. 

پس ما به اتاق‌ها می‌رفتیم، آنها را آماده می‌کردیم و کیت‌ها خواب را در آنجا قرار می‌دادیم و وقتی به هتل بعدی می‌رفتیم، کیت‌های خواب را همراه خودمان می‌بردیم. خیلی‌ها می‌گفتند که این کار دیوانگی است اما این کار اکنون در همه جا انجام می‌شود، در محل تمرین تیم‌ها، در هتل‌ها، چون همه جنبه‌های ریکاوری اهمیت زیادی پیدا کرده است. بنابراین کاری که من در باشگاه‌های مختلف انجام داده ام نشان می‌دهد که چقدر مهم است که ریکاوری را به بالاترین سطح برسانیم. وقتی نام شما را در اینترنت سرچ می‌کنیم، اول از همه به دو مقاله برمی‌خوریم که شما را به عنوان کسی که عادت خواب رونالدو را اصلاح کرد، نام برده می‌شود. آیا به یاد دارید که او دقیقا چه مشکلی در خوابیدن داشت؟ اصلا دوست ندارم کسی را ناامید کنم اما این از آن چیزهایی است که رسانه‌ها دوست دارند بنویسند. من با منچستریونایتد کار می‌کردم که آنها کریس رونالدو را خرید، مثل همه بازیکنان دیگر اما رونالدو بود که همه توجهات را به خود جلب کرد. به درخواست کارلو آنچلوتی بود که من به رئال مادرید رفتم تا ببینیم چقدر می‌توانیم شرایط تیم را بهبود ببخشیم. در آن زمان بازیکنان بزرگی در تیم بودند، بازیکنانی خیلی بزرگ و البته کریس رونالدو. وقتی به رئال رفتم، آنها تازه گرت بیل را با 100 میلیون دلار خریده بودند. بنابراین من با آن تیم رئال مادرید و پیش از آن با منچستریونایتد به طور تیمی کار کردم اما نه به طور شخصی با هیچ یک از بازیکنان از جمله کریستیانو.

کریستیانو بازیکنان فوق العاده ای بود و هنوز هست و هنوز در بالاترین سطح بازی می‌کند و علاقه زیادی به هرچیزی دارد که باعث بهتر شدنش می‌شود، بنابراین به هرچیزی که می‌تواند باعث بهتر شدنش شود، توجه و اجرا می‌کند، مثل بازیکنانی مانند دیوید بکام، رایان گیگز که به این زمینه علاقه زیادی داشتند. او خیلی از کارهایی که من توصیه کردم را انجام داد اما من هیچ‌وقت مربی شخصی او نبودم ولی رسانه‌ها به تیترهای جذاب علاقه دارند.

سوال آخر که شاید مهمترین سوال هم باشد، این است که چطور یک خواب خوب به بهتر شدن عملکرد ورزشکاران کمک می‌کند؟ فکر می‌کنم ما همیشه می‌دانستیم که خواب برای سلامت مهم است. اگر ما خوب غذا نخوریم یا به اندازه کافی مایعات ننوشیم، بعد از مدتی اثر آن را روی شرایط فیزیکی احساس می‌کنیم. اگر برای مدتی غذا نخوریم، تاثیر فیزیکی و ذهنی آن را متوجه می‌شویم. اگر مدت زیادی یک جا دراز بکشیم و تحرک نداشته باشیم هم متوجه تاثیر ذهنی و فیزیکی آن می‌شویم. می‌دانیم که خواب هم مهم است. وقتی که می‌خوابیم، یعنی بیدار نیستیم، یعنی کاری انجام نمی‌دهیم. بنابراین به نوعی خواب از کنترل ما خارج است. بعضی فکر می‌کنند چون در خواب کاری انجام نمی‌دهند به نوعی وقت تلف کردن است اما به نظر آن چند ساعتی که می‌خوابیم بسیار مهم است و باید به شکل دیگری به آن نگاه کرد. هرچقدر یک ورزشکار خواب بهتری داشته باشد، همه کارهایی که در بیداری انجام می‌دهد، بهتر می‌شود؛ از نظر استقامت، آگاهی محیطی، میزان مصدومیت‌ها، واکنش در صورت دریافت کارت زرد، بازی در بهترین شرایط در تمام طول 90 دقیقه و... و می‌تواند همه این را به طور مداوم تکرار کند؛ هر یکشنبه، سه‌شنبه، شنبه، چهارشنبه. هرطوری که برنامه بازی‌هاست. بنابراین وقتی به این شکل نگاه کنید، خوابیدن فقط پایان یک روز نیست که پس از آن روز بعد را شروع کنید، بلکه مهمترین ساعات روز است که به شما کمک می‌کند هرکاری را بعد از آن به بهترین شکل انجام بدهید.

مصاحبه: بهنام جعفرزاده

روایت نیک لیتل‌هیلز از همکاری با فرگوسن، ونگر و آنچلوتی / مصاحبه اختصاصی ورزش سه با مربی خواب یونایتد و رئال 2
روایت نیک لیتل‌هیلز از همکاری با فرگوسن، ونگر و آنچلوتی / مصاحبه اختصاصی ورزش سه با مربی خواب یونایتد و رئال 3
روایت نیک لیتل‌هیلز از همکاری با فرگوسن، ونگر و آنچلوتی / مصاحبه اختصاصی ورزش سه با مربی خواب یونایتد و رئال 4