روحانیت و تکلیف اجتماعی امروز

هدایتهای رهبر انقلاب، در طول این نیم قرن، مانع جدی از گسست اجتماعی میان مردم و روحانیت بوده است. این پیوند، امروز نهتنها پابرجاست، بلکه در بسیاری از بزنگاهها به سرمایه اجتماعی نظام تبدیل شده است.
خبرگزاری تسنیم مهدی مهدوی؛ نقش روحانیت در جامعه ایرانی، چیزی فراتر از یک موقعیت صنفی یا جایگاه مذهبی صرف است. از تبیین آموزههای دینی و دعوت به معنویت و زندگی اخلاقمدار گرفته تا روشنگری اجتماعی، مبارزه با ظلم و ایستادن در کنار مردم در بزنگاههای تاریخی، روحانیت همواره یکی از ستونهای اصلی هویت دینی و سیاسی ملت ایران بوده است.
این جایگاه، نه فقط محصول تاریخ، بلکه ریشهدار در قرآن و سنت است. آیات 213 سوره بقره و 122 سوره توبه، نقش هدایتگری، تبشیر و انذار عالمان دین را تثبیت میکند؛ اما آنچه این نقش را در ایران معاصر برجستهتر کرده، کارکرد اجتماعی و سیاسی روحانیت است؛ نقشی که در انقلاب مشروطه آشکار شد و با انقلاب اسلامی به اوج خود رسید.
امام خمینی (ره) درباره مشروطه به صراحت میفرماید: «در جنبش مشروطیت، همین علما در رأس بودند... اصل مشروطیت اساسش از نجف به دست علما و در ایران به دست علما شروع شد و پیش رفت».
انقلاب مشروطه ناکام ماند اما در انقلاب اسلامی روحانیت نهتنها انقلاب را تا پیروزی هدایت کرد، بلکه در شکلگیری و استمرار حکومت اسلامی نقش محوری ایفا نمود. در دوران دفاع مقدس، بار دیگر روحانیت با لباس خاکی در کنار مردم ایستاد؛ در خط مقدم نبرد، در بیمارستانها، در سنگرهای تربیتی، و در رسانهها.
هدایتگری معنوی و عدالتخواهی که توسط روحانیت شکل گرفت، موجی از ایثار، مقاومت و آگاهی را در ملت ایران به راه انداخت؛ موجی که حدود نیم قرن استقلال، عزت و ایستادگی در برابر سلطهطلبی غرب را رقم زد. این سالها پر از خاطرات تلخ و شیریناند، اما یک ویژگی مشترک دارند: مردم و روحانیت، همدل و همراه، در خط مقدم بودهاند.
اما دشمنان بیکار ننشستند. در چهار دهه اخیر، پروژهای هدفمند برای تخریب انقلاب و چهره روحانیت کلید خورد؛ تضعیف اعتماد مردم، القای جدایی دین از سیاست، بزرگنمایی خطاهای فردی برخی روحانیون، و القای روحانیتهراسی از مسیر رسانههای بیگانه. این تهاجم فرهنگی، نهفقط روحانیت، که پیوند ملت با اسلام و انقلاب را نشانه رفته است.
روحانیت، امیدبخش دلها در هنگامه آزمایشهای بزرگ
با اینحال، بهگواه واقعیتهای میدانی، روحانیت آگاهتر از همیشه در حال بازتعریف نقش خود است. نسل جدید روحانیون، نه در حجرهها که در دل جامعه، در مناطق محروم، در فضای مجازی و میدانهای مطالبهگری حضور دارند. از محراب مسجد تا میدان جنگ نرم، از منبر تا رسانه، صدای روحانیت مردمی همچنان شنیده میشود.
هدایتهای رهبر انقلاب در طول این نیم قرن، مانع جدی از گسست اجتماعی میان مردم و روحانیت بوده است. این پیوند، امروز نهتنها پابرجاست، بلکه در بسیاری از بزنگاهها به سرمایه اجتماعی نظام تبدیل شده است؛ از حضور مردم در تشییع شهید سلیمانی تا ایستادگی در برابر فشارهای اقتصادی، از حمایت از فلسطین تا همدلی در حوادث طبیعی و اجتماعی. بلوغ سیاسی و دینی ملت ایران و آگاهی جریان انقلابی، فرصتی بیبدیل برای بازخوانی نقش اجتماعی روحانیت در گام دوم انقلاب فراهم کرده است.
در چهلمین روز شهادت سرداران و دانشمندان ایرانی در حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی، رهبر انقلاب اسلامی با صدور پیامی خطاب به ملت ایران، هفت تکلیف بنیادین را یادآور شدند. یکی از این وظایف، بهطور مستقیم متوجه روحانیت است: هدایت معنوی، نورانیکردن دلها، و توصیه به صبر، سکینه و ثبات مردمی.
این تأکید، در کنار سایر بندهای پیام، نشان میدهد که نقش روحانیت در مقطع کنونی، نه صرفاً توصیهگرانه، بلکه تعیینکننده و راهبردی است. شاید از همینرو، بتوان پرسید که تحقق این وظیفه خطیر چگونه ممکن است؟ پاسخ را باید در مفهومسازی دوباره از «هدایت» و «صبر» جُست.
هدایت، صبر و ثبات؛ نقشه راه در کوران حوادث
آنچه بیش از هر چیز باید فهم شود، معنا و اثرگذاری «هدایت معنوی» و «دعوت به صبر و سکینه» در پایداری اجتماعی و تحکیم همبستگی ملی است. این توصیهها، صرفاً بیانی معنوی نیستند، بلکه نسخههایی عمیق برای مدیریت روانی جامعه در شرایط بحران هستند؛ نسخههایی که با تکیه بر ایمان جمعی، مانع شکاف در درون ملت میشوند.
فراموش نکنیم دشمن در سالهای اخیر سه مسیر برای ضربه به انسجام ملی دنبال کرده است: 1. تضعیف باورهای دینی؛ 2. القای شکاف میان مردم و حاکمیت؛ 3. برجستهسازی گسلهای قومی و منطقهای. هر یک از این سه، میتواند روند پیشرفت کشور را مختل و بستر مداخله بیگانگان را فراهم کند؛ و طبیعی است در شرایطی چون فشار اقتصادی، جنگ، یا داغ فقدان نخبگان و شهدا، جامعه نیاز بیشتری به تثبیت روانی دارد و این مهم بر دوش روحانیت است.
هدایت معنوی با اتصال وجود انسان به نور معرفت الهی، یقین و اعتماد به خدا را تقویت کرده و موجب آرامش و استقامت در مسیر بندگی است. هدایتی درونی و متمرکز بر عقل و قلب که در سوره تغابن آیه 11 به آن اشاره شده است. از آثار هدایت معنوی، تقوا، صبر و آرامش است و راه نیل به این هدایت تلاش مداوم و استقامت در بندگی است. با بررسی آیات مربوط به هدایت در قرآن، میتوان گفت هدایت معنوی، ارتقای درک صحیح عقلی و قلبی انسان از رابطه دنیا با اراده الهی است که نتیجه آن بندگی و تسلیم در برابر سنت الهی است.
تاریخ اسلام، بارها صحنه به ثمر نشستن همین مفاهیم بوده است. نمونه بلند آن، هدایت معنوی امام سجاد (ع) و صبر انقلابی حضرت زینب (س) در اوج اختناق و مصیبت است. امام سجاد (ع)، در دورانی که شمشیرها بُرنده و زبانها بسته بودند، مفاهیم عدالت، توحید و کرامت انسانی را از طریق دعای خاموش اما بیدارگر صحیفه سجادیه به نسلها منتقل کرد؛ رسانهای بیصدا که تا امروز، پرطنین است. اینجاست که نقش روحانیت در روزگار ما معنا مییابد: تبدیل مفهوم هدایت به یک فرآیند روشنگر قلبی و عقلی، با استفاده از مفاهیم بلندی همچون قرآن و صحیفه سجادیه.
صبر؛ نیروی نرم مقاومت اجتماعی
اما هدایت به تنهایی کافی نیست. پایداری مردمی، بدون صبر و ثبات، فرسوده میشود. قرآن بارها از صبر به عنوان ابزار پیروزی یاد میکند: «ای اهل ایمان! از صبر و نماز یاری جویید؛ خدا با صابران است.» و نیز: «ای اهل ایمان، (در کار دین) صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید».
علامه طباطبایی، صبر را نه فقط واکنش به سختی، بلکه بزرگنمایی ایمان و کوچککردن بلا میداند؛ و این قدرت، انسان را به تکیهگاه الهی وصل میکند. نمونه روشن این معنا، همان ایستادگی حضرت زینب (س) در کاخ یزید است؛ جایی که با ایمان، حقیقت را آنچنان فریاد زد که پایههای تبلیغ دشمن لرزید و تهدیدها به فرصت مبدل شد.
یکی از برجستهترین جلوههای صبر، «صبر بر وعدههای الهی» است؛ صبری که هادیان معنوی جامعه باید آن را هم در عمل نمایان سازند و هم به مردم یادآوری کنند. خداوند پیامبر اکرم (ص) را به این نوع از صبر توصیه میکند؛ صبری در راستای تحقق وعدههای الهی، نابودی دشمنان و آرامشیافتن دلهای مؤمنان در مسیر پیروزی.
تحقق ثبات و استقامت مردمی، بر دو پایهی اصلی استوار است: نخست؛ ایستادگی در برابر تبلیغات یأسآفرین و تسلیمناشدن در برابر جریانهای باطل؛ چنانکه خداوند به موسی و هارون (ع) فرمود: «دعای شما پذیرفته شد؛ پس بر این راه پایداری کنید، و از شیوه نادانان پیروی نکنید!» این آیه بهروشنی نشان میدهد که هرگونه نرمش در برابر افکار جاهلانه و جریانسازیهای مسموم دشمن، شک و تردید را در دلها میکارد و جبهه حق را تضعیف میکند.
دوم؛ یادآوری آثار و ثمرات استقامت به مردم؛ خداوند میفرماید: «بیتردید، کسانی که گفتند: پروردگار ما خدای یگانه است و سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان فرود میآیند که مترسید و اندوهگین نباشید؛ بشارت باد بر شما به بهشتی که وعده یافتهاید!» بر پایه این بشارت الهی، بالاترین پاداش استقامت، آرامش روحی و اطمینان قلبی است؛ آرامشی در دنیا و یقین به رستگاری در آخرت. این همان ثباتی است که دلها را از طوفانهای تبلیغاتی و بحرانهای اجتماعی عبور میدهد و جامعه را بر مدار توحید استوار نگه میدارد.
و سخن پایانی اکنون که جامعه در مسیر تحقق گام دوم انقلاب اسلامی قرار دارد و دلهای مردم در پی تجاوزات دشمن بیش از گذشته با نظام و رهبری همدل و همصدا شدهاند، فرصت بیسابقهای برای نهاد روحانیت مهیا شده است. در چنین شرایطی، انتظار میرود روحانیت با تکیه بر سه رویکرد بنیادینِ هدایت معنوی، نورانیکردن دلها، و تقویت صبر، سکینه و ثبات مردمی به رسالت دیرینهی خود در الهامبخشی، روشنگری و الگوسازی جامهی عمل بپوشاند؛ همانگونه که در مقاطع حساس گذشته، در کنار مردم ایستاد و یاور اصیل اسلام بود. امروز بیش از هر زمان، جامعه چشمانتظار پرچمداری است که دلها را روشن و قدمها را استوار کند.