پنج‌شنبه 8 آذر 1403

رویای ایرانی؛ امیدها و بیم‌ها

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
رویای ایرانی؛ امیدها و بیم‌ها

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اولین پیش‌نشست پنجمین کنفرانس حکمرانی و سیاستگذاری عمومی با همکاری بخش ایستگاه آینده رویداد اینوتکس 2021 با موضوع "رویای ایرانی و آینده‌های پیش روی ایران" از ساعت 16 روز یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه به صورت مجازی برگزار شد. در بخش اول برنامه آقای کاشفیپور مدیر بخش ایستگاه آینده در اینوتکس 2021 به بیان دیدگاه‌ها و افق‌های متفاوت از آینده ایران پرداختند...

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اولین پیش‌نشست پنجمین کنفرانس حکمرانی و سیاستگذاری عمومی با همکاری بخش ایستگاه آینده رویداد اینوتکس 2021 با موضوع "رویای ایرانی و آینده‌های پیش روی ایران" از ساعت 16 روز یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه به صورت مجازی برگزار شد.

در بخش اول برنامه آقای کاشفیپور مدیر بخش ایستگاه آینده در اینوتکس 2021 به بیان دیدگاه‌ها و افق‌های متفاوت از آینده ایران پرداختند و این سؤال را مطرح کردند که چرا در آینده پژوهی کنون در کشور حرفی از مذهب یا اتفاقات ماورایی نیست؟! المان‌های مذهبی همچون دین باوری و خداباوری در اثر‌های معروف تخیلی و آیندهنگری حذف شده است و چرا ما مولفه‌هایی همچون ظهور و یا رجعت را در متن مبانی آیندهپژوهی خود نداریم و به آن به طور جدی نمیپردازیم و رابطه بین این مفاهیم با آیند‌های که غرب برای ما و جهانیان ترسیم می‌کند در چیست. در ادامه ایشان بیان فرمودند اولین فکری که در راستای این مسئله شد سند چشم انداز رهبری بود که هم در دولت آقای احمدینژاد و هم در دولت آقای روحانی به فراموشی سپرده شده است.

در ادامه نشست آقای علی ملکی رئیس پژوهشکده سیاستگذاری شریف با تلاوت آیه 117 سوره بقره به مسئله نوآوری در قرآن اشاره کردند. وی با طرح این سؤال که "آیا پیشرفت مبتنی بر نوآوری و وضعیت زندگی در بلندمدت و شکل دادن آینده امکان‌پذیر است یا خیر؟ " بیان داشتند که از منظر رویکرد‌های توسعهگرایانه اندیشمندان جهان مثل مالتوس فرآیند پیشرفت و توسعه می‌تواند در یک جایی متوقف شود و این دیدگاه که برای همیشه می‌توان پیشرفت کرد اشتباه است. چرا که مجموعه منابع در اختیار بشر محدود است و به مرور این منابع موجود کاهش یافته و جمعیت رشد چندانی نخواهد کرد. در نتیجه؛ کاهش استفاده از منابع موجب ایجاد سقفی برای پیشرفت خواهد بود. اما ملکی معتقد است علی‌رغم محدودیت منابع، پیشرفت با نوآوری امکان‌پذیر است و آینده توسط نوآوری‌ها شکل می‌گیرد. برخورد متفاوت جوامع با نوآوری موجب تعریف متفاوت آن‌ها از آینده مطلوب شده است. سپس با اشاره به بحث نوآوری و حکمرانی بیان داشت که نوآوری بر خلاف تصور عام تنها برای بخش خصوصی نیست و در حکمرانی نیز مؤثر است، اما دولت‌ها در مواجه با نوآوری کندتر هستند. اگر از نوآوری در حکمرانی استفاده نشود ساختار موجود به تدریج منسوخ شده و پیشرفت اتفاق نخواهد افتاد. هنگام بروز پدیده‌هایی همچون ارز‌های دیجیتال و هوش مصنوعی نمی‌توانیم با ساختار سنتی حکمرانی پیش برویم. جامعه موفق هم حکمرانی برای فرآیند‌های نوآوری تبیین می‌کند و هم از این فناوری حکمرانی بر داده و مشارکت نوین استفاده می‌کند. وی درباره نقش اندیشکده‌ها بیان داشت: اندیشکده‌های ما می‌توانند نوآوری را وارد ساختار حکمرانی بکنند و شیوه‌های حکمرانی را آموزش دهند.

علیرضا شفاه پژوهشگر موسسه علم و سیاست اشراق از دیگر مهمانان نشست در خصوص لزوم داشتن رویای ایرانی صحبت کرد و بیان کرد: مشهورترین کسانی که درباره رویا صحبت کردند آمریکایی‌ها هستند. رویای آمریکایی و چینی در جهان شناخته شده هستند. چرا ما نباید از رویای ایرانی صحبت کنیم؟!

میلاد دخانچی پژوهشگر مطالعات فرهنگی نیز در خصوص داشتن رویای ایرانی تشریح کرد: به سادگی نمی‌توان در مورد رویای ایرانی صحبت کرد. ما رویای ایرانی یا ملی نداریم و چار‌های هم نداریم جزء اینکه رویا داشته باشیم، خروج از جبر بدون رویا غیر ممکن است و کارکرد رویا خروج از جبر زمانه است. همچنین ایشان فرمودند: با توجه به اینکه چندین سال سینمای ایران را از منظر حکمرانی و رویای ایرانی داشتن بررسی کردم این سؤال مطرح است که که چرا سینمای ایران امکان وجود یا بودن متفاوتی را نمی‌تواند متصور شود؟! چرا ما را از هرچه هست مطلع می‌کند و آنچه که باید باشد را به تصویر نمی‌کشد. در همه اثر‌های سینما بی رویایی مشهود است علی‌رغم اینکه جامعه در آینه سینما معلوم می‌شود، اما رویایی ندارد، ایران کنونی ما فاقد رویاست. همین مسئله ابتذال در ثبت نام ریاست جمهوری بیانگر فقدان نوعی از رویا است. دخانچی در ادامه نسبت به لزوم داشتن رویای ایرانی اذعان داشت: داشتن رویا به خروج از دیواره جبر کمک می‌کند. چنانکه سوژه با خود متفاخر خودش روبه‌رو می‌شود و این تخیل است که به او کمک می‌کند. تخیل وجه تمایز انسان و حیوان است، حیوان به همین دلیل در جبر طبیعت خود می‌ماند. جامع‌های که امکان همزادپنداری با خود متفاخرش را ندارد نمی‌تواند آینده خود را ببینند و این در هنر و سینمای مشهود است. وی سه آسیب در این مسئله را بدین گونه تشریح کرد: اول؛ از تجربه انقلاب عبو کردیم در صورتی که انقلاب اوج بروز رویای ایرانی بود. همه چپ‌ها و مذهبی‌ها و تودهای‌ها رویای این را داشتند که تن خود را فدای تاریخ کنند. دوم؛ مناسبات رسمی بعد از گذشت زمان در همه موضوعات گرایش‌های انقلابی را مصادره می‌کند. شاید اگر فضای جامعه و فرهنگ مردم را با جهان گرایش رها می‌کردیم بهتر بود. مثلا سازو کار رسمی با انتصاب بزرگراه به اسم شهید سلیمانی او را برای خودش کرد. سوم؛ وجه همدلانه صحبت من برای روحانیت روحانیت شیعه این است که همیشه در موضع دفاع و تطبیق و تقیه بوده است و فرصت اینکه آینده ایده‌آلی برای خودش ترسیم کند را نداشته و پروژهمند نبوده است. اما در بیان وجه نقادانه باید بگویم که روحانیت باید با تاریخ جدید خود را وقف بدهد البته نه به این معنا که باج بدهد بلکه در کنار درک شیخ مفید باید عصر کانت را نیز درک کند و آن را بفهمد.

در تشریح اینکه چگونه می‌توان رویا داشت دخانچی فرمود: باید رویا را در کنار تولید بگذاریم. منتها تولید در ذهن ما معطوف به تولیدات اقتصادی است در صورتی که نمی‌توان تولید فرهنگی نداشت، اما تولید اقتصادی داشت. ما احتیاج به تولید رویا داریم و این تولید در کف جامعه و بازار رخ می‌دهد بازار به معنای بازار فرهنگی یعنی در دیالکتیک‌های فرهنگی. همین خرده رویا‌ها موجب شکل گیری رویای بزرگ می‌شود. هر تمدنی نیازمند پروژه است مثلا آمریکا پروژه دارد، اما جمهوری اسلامی فاقد پروژه است برخلاف انقلاب که مملو از پروژه است.

سپس مصطفی تقوی دانشیار گروه فلسفه علم و فناوری دانشگاه صنعتی شریف در تبیین معنای آیندهپژوهی بیان کرد: آیندهپژوهی دانشی است که به ما میآموزد در زمان حال چه بکنیم تا آینده به حسب ارزش‌های ما شکل بگیرد. همچنین باید نکاتی را در خصوص خروجی‌های آیندهپژوهی لحاظ کنیم. یکی از این نکات فهم ناقص از آیندهپژوهی است به طوری که ما زمان حال را تجسم می‌کنیم سپس زمان آینده، در ادامه مسیر‌های رسیدن به آینده را بررسی و بهترین راه را انتخاب می‌کنیم که این تعریف مضحک و کاریکاتورگون‌های از آیندهپژوهی است. فهم بهتر بدین شکل است که در آیندهپژوهی یک حرکت دیالکتیک بین حال و آینده داریم. زمان حال با تخیل آینده تصور می‌شود بعد آینده برای حال الهام می‌دهد. تخیل به ما می‌گوید در زمان حال چه چیزی را ببینیم به طوری که زمان حالمان را به نحو خاصی بفهمیم، باید بین تخیل و حال توازن ایجاد کنیم. البته ما نتوانستیم در تعریف معرفتشناختی مشخصی از نقش تخیل در آیندهپژوهی ارائه دهیم. وی در بیان نکته بعدی فرمود: اگر ما بخواهیم از رویای ایرانی صحبت می‌کنیم ضرورت دارد نگاه تمدنی به ماجرا داشته باشیم. همچنین تقوی هشت مولفه تمدنی را چنین بیان کرد: 1) ارزشها، 2) نظام نظری، 3) نظام عملی، 4) ساختار‌های مادی و تکنیکی، 5) ساختار‌های اجتماعی، 6) گفتمان، 7) شبکه درهم تنیده و 8) چگونگی تاباندن این مجموعه به آینده. رویای ایرانی یا هر رویایی بدین معناست که أساسا من دل به چه ارزش‌هایی سپردم؟! مصطفی معتقد است مانع بزرگ تدوین رویای ایرانی گرانش تمدنی است وقتی جامع‌های در جایی جاگیر شود تغییر آن آسان نیست. به فرض یک تمدن نوین اسلامی شکل بگیرد شکل همه چیز با تمدن امروز فرق دارد در صورتی که این فرض اشتباه است. آنچه که مسلم است ارزش‌هایی که برای ما مهم هستند به تدریج باید بفهمیم و درک کنیم تا رویای ایرانی شکل بگیرد. باید بدانیم که عالم خیال نوید چه ارزش‌هایی را می‌دهد در تخیل ما هنر نقش بسیار کلیدی دارد.

در آخر نیز مجید فولادگر عضو پژوهشکده چشم‌انداز و آینده‌پژوهی فرمود: باید بدانیم جامعه ایرانی چه مختصاتی دارد و برای این جامعه رویا چه معنایی دارد و چه میزان باید روی فضاسازی رویا و تصویرسازی و خیالپردازی کار کنیم. باید دانست که نیرو‌های آیندهساز کدامند؟! در تجسم رویا ما المان خلق تصویر را داریم، روایتگری ضعیف ما موجب شده تا نتوانیم توفیق خود را به جان جامعه بنشانیم. نتوانستیم تصویر را به پروژه تبدیل کنیم، هنرمندانه به موضوعات نگاه نمی‌کنیم حتی در سیاست.

فولادگر اضافه کرد: تصویر دو کار می‌کند: 1) شوق ایجاد می‌کند، 2) هراس. رویای ایرانی هم به آینده شوق دارد هم هراس. ما وقتی می‌توانیم پیشرفت کنیم و جهش خواهیم داشت که از بعد ذهنی قوی شده باشیم. باید جنگنده برای پیشرفت ایران کار کنیم یعنی همه توان خود را به کار بگیریم. در کنار تصاویر که آیندهساز هستند، روند‌ها و بستر‌ها هم مهم هستند. بازیگران خلق آینده نهاد‌ها و افراد و اندیشکده‌ها هستند. وی توضیح داد: مسئله نظام چرخش نسلی است و ما در آستانه تغییرات حکمرانی هستیم که بر آینده تأثیر دارد به طوری که بر لبه یک قله حرکت می‌کنیم چنانکه یا باید بپریم یا سقوط کنیم؛ لذا باید این هراس را به جامعه نشان دهیم که اگر کنش نکنیم سقوط خواهیم کرد و باید شکاف شناختی زیاد در جامعه را ترمیم کنیم.