سرمربی تیم ملی در سختترین دوران حرفهای / ورزش سه حرفهای ناگفته بهروز عطایی را فاش کرد!
بهروز عطایی سختترین روزهای دوران کاری خود را تجربه می کند.
به گزارش "ورزش سه"، این چند روز به آنهایی که عاشق والیبال هستند و کلا ایران را دوست دارند، خیلی خیلی سخت گذشته است. تیمی که در یک دهه اخیر همیشه ما را وجد آورده بود، امسال روی متفاوت و ناخوشایندی را از خود به نمایش گذاشته است.
بله حق با همه ماست. این تیم باید دوباره به همان روزهایی برگردد که بیشتر از یک سال هم از آن نمیگذرد. جایی که ما تقریبا با همین تیم فعلی موفق شدیم راهی مرحله نهایی لیگ ملتها شویم. بلاشک انتقاداتی به این تیم وارد است که نمیتوان آن را پنهان کرد و خود ما هم در روزهای گذشته چند باری در قامت منتقد سفت و سخت عطایی و تیمش ظاهر شدیم.
اما به نظر میرسد که همه چیز یک دفعه از قالب نقد خارج شده و شکل بی احترامی و حمله به خود گرفته است. باز هم میگوییم نقد زیادی بر این تیم و کادر فنیاش وارد است اما نکات مهمی هم وجود دارد که کافیست نگاهی به آنها بیندازید تا از گارد حمله صرف به سرمربی تیم ملی و بازیکنن خارج شوید.
*عطایی بهترین گزینه ایرانی روی میز به هر دلیلی که بود فدراسیون والیبال بعد از المپیک توکیو تصمیم گرفت پس از یک دهه از سرمربی ایرانی استفاده کند. گزینههایی روی میز داورزنی وجود داشت اما او با توجه به سبقه عطایی، بدون درنگ وی را به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کرد. یک سرمربی جوان که در همه رده های پایه تیم ملی کار کرده بود و اوج کارش هم قهرمانی با تیم ملی والیبال جوانان ایران در مسابقات قهرمانی جهان بود. عطایی سال گذشته در لیگ ایران هم با تیم جوان هراز به فینال لیگ برتر رسید و در کل خوشمان بیاید یا نه باید بگوییم او در حال حاضراز بهترین سرمربیان ایرانی و شایستهترین گزینه داخلی برای هدایت تیم ملی است.
*دستاوردهایی که انگار یک شبه دود شد عطایی در شروع کار خود بسیار امیدوارکننده ظاهر شد و با شکست ژاپن در فینال با تیم ملی به قهرمانی آسیا رسید تا والیبال ایران تا حدودی تجربه تلخ المپیک را به فراموشی بسپارد. در ادامه، لیگ ملتهای رویایی 2022 را با او گذراندیم؛ جایی که تیم ملی با غلبه بر بزرگانی همچون آمریکا، صربستان، اسلوونی و لهستان به مرحله نهایی مسابقات صعود کرد؛ حتی اگر کمی خوش شانس تر بودیم همان لهستان پر ادعا را در یک چهارم هم میبردیم و به نیمه نهایی میرفتیم اما در نهایت شکست نزدیکی خوردیم. اما چند هفته بعد در قهرمانی جهان اوضاع متفاوت پیش رفت و تیم عطایی با وجود صعود از مرحله گروهی در حذفی به برزیل باخت و حذف شد. نتایجی که برای یک سال اول سرمربیگری او فوقالعاده نه اما قابل قبول بود.
*چه کنیم با این همه غایب خواسته و ناخواسته اصلا این موضوع را نباید تبدیل به بهانه برای عدم نتیجه گیری کنیم اما باور کنید غیبت بازیکنی مثل میاد عبادیپور میتواند یک تیم را زمین بزند. تنها نماینده والیبال ایران در فصل گذشته سریآ آنطور که گفتند به خاطر پدر شدن و مصدومیت در لیگ ملتها حاضر نشد و این موضوع به وضوح به تیم ملی ضربه زد. شما ژاپن را بدون ایشکاوا فرض کنید؛ قطعا آن ها هم با نداشتن چنین بازیکنی لطمه میخورند، حالا اضافه کنید نام بازیکنانی مثل امیر غفور، علی اصغر مجرد و البته میثم صالحی را که به دلایل مختلف نتوانستند در این لیگ ملتهای ناامیدکننده تیم را همراهی کنند.
*مقایسه غلط با ژاپن از سال 2010 تا 2018 والیبال آسیا و دنیا شاهد اوج گیری ایران بود. جایی که تقریبا تمام قدرتهای جهان را از دم تیغ گذراندیم. در آن سالها تقریبا ژاپن به یک رقیب بی دردسر برای ایران تبدیل شده بود و حضور در قله آسیا هم برای ما یک امر عادی؛ اما ژاپنیها در همان سال های بد خود هم بیکار ننشستند وبا برنامهریزی درست و عدم هراس از فرصت دادن به جوانان کار را به جایی رساندند که حالا با هشت برد از هشت بازی در رتبه اول لیگ ملتها قرار بگیرند و جایگاه ایران را در قله والیبال آسیا تصاحب کنند. پس این مقایسه خیلی متر و معیار درستی برای تخریب یا حتی انتقاد از تیم ملی نیست. در همان سال هایی که ما نسل طلایی خود را در اختیار داشتیم هم در دنیا روی سکو رفتیم و حضور در آخرین مراحل لیگ جهانی را تجربه کردیم. ما هم حالا بازیکنانی نظیر خانزاده، ولی زاده و حاجی پور را داریم که همه دهه هشتادی هستند و شاید با فرصت دادن به آنها بتوانیم تا یکی دو سال دیگر جایگاه واقعی خود را پس بگیریم.
*دیگر سعید معروفی نداریم وقتی علی دایی از فوتبال خداحافظی کرد حدود 10 سال طول کشید تا مثلا سردار آزمون بیاید و جای او را در ترکیب تیم ملی فوتبال پر کند. کلا داستان نابغه ها و فوق ستاره ها همین است. نه تنها با رفتنشان بخش زیادی از کیفیت تیم را با خود میبرند که نامشان به یک اهرم فشار برای بازیکنان نسل بعدی تبدیل میشود. تیم ملی در پست پاسور مشکل دارد و هیچکس نمی تواند این را رد کند. محمدطاهر وادی و جواد کریمی پاسورهای خوبی هستند که بارها قابلیت خود را نشان دادهاند اما قبول کنیم جایگزین کسی شده اند که روزگاری کل دنیا این حسرت را داشت که بازیکنی مثل سعید معروف در تیم آن ها بازی کند. نمی توان با این مسئله پاسورهای فعلی را تخریب کرد چون احتمالا معروف که برنمیگردد هیچ که با این تخریب ها وضعیت ما در این پست بدتر و بدتر هم می شود.
هرچه که هست عطایی در دوره دوم حضور خود در تیم ملی سختترین روزهایش را سپری میکند. مهم تر از هر چیز دیگری این است که خود عطایی عملکرد خوبی داشته باشد تا بتواند این شک و تردیدها را از خودش دور کند و این حس را به هواداران تیم ملی والیبال ایران بدهد که میتواند گزینه خوبی برای هدایت تیم و حرکت دادن آن به سمت اتفاقات فوق العاده است.