«سلام فرمانده» دست روی حماسهجویی مردم ما گذاشته است / رهبری همیشه روی «سرود» تاکید دارند
گروه جامعه خبرگزاری فارس - عطیههمتی: پخش یک کلیپ سرود حماسی ساده با همخوانی دههنودیها از همان روزهای آغازین سال جدید توانست خیلی زود جای خودش را میان کودکان و خانوادههای ایرانی باز کرد. تا خیلیهایشان دنبال این سرود بگردند و حتی بخواهند برای همخوانی با ویدیوکلیپ آن را حفظ کنند. همین شد که عبارت «سلام فرمانده» تبدیل به یکی از گفتگوهای روزانه دهه هشتادیا و نودیهایی شد و به همخوانیهای کودکانهشان راه یافت. خیلی از پدر و مادرها همخوانی کودکانشان با این کلیپ را در صفحات اینستاگرامی خود منتشر کردند. با باز شدن مدارس برخی از آنها این سرود را جزوی از برنامههای صبحگاهی خود قراردادند و دانش آموزان با شور و شوق با آن همخوانی کردند. در نهایت گروههای فرهنگی مردمی تصمیم گرفتند اقدام به تجمعات برای همخوانی این سرود محبوب بکنند. همه این ها باعث ایجاد این سوال شد که چطور یک سرود ساده حماسی با تم انقلابی توانست به این حد از محبوبیت برسد.
به همین بهانه با حجتالسلام محمدرضا جوان آراسته مشاوره خانواده و فعال در حوزه نوجوان گفتگو کردیم تا ابعاد مختلف محبوبیت این سرود را که نوعی اتفاق فرهنگی در کشور به حساب میآید بررسی کنیم.
سرود «سلام فرمانده» در مدت کوتاهی توانست بدون تبلیغات ویژه و حتی کیفیت و ساخت و عدد بودجهای قابل توجه میان کودکان و نوجوانان دهه نودی بسیار محبوب شود و حتی در شبکههای اجتماعی وایرال شود. اتفاقی که برای دیگر سرودها و کلیپهای گرانقیمتتر ساخته شده بود نیفتاد. شما دلیل موفقیت این سرود را چه میدانید؟
به نظر من موفقیت این سرود دو عامل مهم دارد. اما در کنار آن یک مساله مهم دیگری که کنارش وجود دارد اخلاص گروه سازندهاست. اما نباید درباره این مساله اغراق شود چون تاکید روی آن در گزارشها و صحبتهای ما ممکن است فهم خطا ایجاد کند و در نهایت نتیجه معکوس بدهد. مسئله اخلاص این بچهها و این تیم و گروه و در واقع این جمع و این کار است. تقریباً در این شکی نیست. بچهها، انقلابی، مذهبی، متدین و پاکار هستند. کار هم کار دینی است، دلی این کار بالا آمده و حتماً توکل و توسل و توجهات خالصانه در موفقیت این کار اثر داشته است.
من معتقدم اخلاص و پاکی نگاه یک اتمسفر است. اما اگر عوامل دیگر را حذف کنید و فقط این اتمسفر را نگه دارید، آن موقع ممکن است این اتمسفر هم کاری به جایی نبرد. نمونههایش هم زیاد دیدهایم؛ یک کار صادقانه که نتوانسته فراگیر شود و طبعا موفقیتی کسب نکردهاست.
اما نکته مهم موفقیت «سلام فرمانده» مساله حماسه است. سنت ما و فضای فرهنگی ما حماسهجو، حماسهخواه و حماسهطلب است. به قول معروف با حماسه حال میکند. رگهها و روحیههای حماسی دارد. اگر شما به سنت نگاه کنید، هر جایی که کار حماسی شده، اتفاقاً کار گرفته است. مثلاً خیلی از کارهای درجه یک حماسی شدهاند. گاهی اوقات حتی عاشقانههای ما در ادبیات سنتی نیز رنگ و بوی حماسه گرفتهاند. میخواهم بگویم در بستر فرهنگی ما حماسه چیز مهمی است. سرود «سلام فرمانده» به زعم من یک سرود تقریباً حماسی است؛ هم از ملودی و هم از شعر. طبیعیست که وقتی یک کاری سراغ ریشه فرهنگی ما میرود، افراد به شکل ناخودآگاه با آن احساس همراهی میکنند و این بسیار مهم است. از طرفی یک چیزی به این حماسه ضریب دادهاست و آن این است که مدت زیادیست که خبری از حماسه بین ما نبودهاست. یعنی چیزی که برای ما مهم و ارزش بوده مدتی است که اصلاً هیچ درختی در این زمین کاشته نشده. طبیعی است که اولین نهالی که کاشته میشود، خیلی مورد توجه اقبال و تماشای آدمها قرار میگیرد. اگر بخواهید مقایسه کنید، مثال میزنم، کلیپ «دهه هشتادیا» نشانی از حماسه ندارد. کلیپ «مدادرنگی» اثر آقای هلالی نیز نشانی از حماسه ندارد و یک عاشقانه است. یکی از دلایل برتری سلام فرمانده نسبت به آثاری که نام بردم و شاید مدتی با هم مقایسه شوند، همین ماجرای حماسه داشتن و حضور حماسه است.
غیر از حماسه سلام فرمانده چه چیز دیگری در خودش دارد که توانسته این حجم مورد استقبال قرار بگیرد و حتی برایش تجمع برگزار شود؟
نکته بعدی سرود بودن است. سرود یک بستر و فرم فراموش شده است. در دهه شصت سرود زیاد بود. اصلاً گروه سرود داشتن در مدارس یک اتفاق عادی بود. یادم میآید مدارس زیادی از جمله مدرسه خود ما گروه سرود داشتند؛. سپس مسابقات سرود در سطح منطقه، استان و ملی برگزار می شد. اصلاً سرود یک چیز رایج بود و بعد به شکل رسانهای هم آن موقع حمایت میشد. مثلاً تلویزیون گاهی سرود پخش میکرد و با همان رسانههای ضعیف دست به دست میچرخید. یا مثلاً همه ما سرود «بچههای آباده» را یادمان میآید. چقدر هم سر و صدا کرد. آن گروه سرود تا اجرا نزد رییسجمهور وقت که مقام معظم رهبری بود، رفت. چقدر هم این سرود از ایشان تأیید و تمجید و تحسین دریافت کرد و بچهها از دست ایشان جایزه گرفتند. این یعنی ما سرود برایمان مهم است و سرود جواب است! خود رهبر انقلاب هم جایی تعبیری دارند که روی سرود باید سرمایهگذاری کنید و کاری کنید که سرودهای متداول داشته باشیم و آدمها آنها را زیرلب زمزمه کنند.
در خلأ فضای سرود در کشور یا بهتر بگوییم: «دوران کم رونقی سرود»، این کار یک سرود بود که به نظرم در این خلأ نشست، توانست توجه و دقت جلب کند، از مخاطب امتیاز بگیرد و دیده شود. در واقع میخواهم بگویم که یکی دیگر از عوامل موفقیتش، چیزی بود که فقدانش وجود داشت و خیلیها این فقدان را نمیدیدند. ولی این سرود توانست آنجا بیاید و بازی خوبی داشته باشد.
یک نکته دیگر چیزی است که ممکن است به چشم همه نیاید و جدی تلقی نشود، اما من آن را جدی میبینم و مهم میدانم. این است که در این سرود، نسبت خوب و شاید حساب شدهای بین موسیقی و آواز وجود دارد. مصرفکنندگان این کار جامعه مذهبی هستند. الان را نبینید که فراگیر شده و همه میخوانند! ولی این سرود برای جامعه مذهبی ساخته شدهاسا. هرکاری که میخواهد تولید شود، یک جامعه مخاطب خاصی را در نظر میگیرد و متناسب با استانداردهای آن مخاطب ساخته میشود. این سرود برای جامعه مذهبی ساخته شد. در جامعه مذهبی این حساسیت نسبت به آهنگ و موسیقی وجود دارد که مثلاً این چقدر ریتمش تند است و آن یکی چقدر آهنگ دارد و... اما نسبت آواز این کار به موسیقی، نسبت بیشتری است. یعنی شما بیشتر از موسیقی، آواز میشنوید و این باعث میشود که کمی شاید گارد بعضی از مذهبیها پایین بیاید و با مخاطبش بهتر تعامل ایجاد کند.
یکی از نکات جالب در مورد سلام فرمانده همراهی بزرگسالان و پدرو مادرهاست. این در حالیست که سرود برای دهه نودیها ساخته شدهاست و در خود سرود هم به آن اشاره شدهاست. حتی بسیار در فیلمهایی که در شبکههای اجتماعی وجود دارد میبینیم همراهی پررنگ بزرگسالان را هم به همراه دارد.
دقیقا یکی از عواملی که این سرود توانست همهگیر شود مساله درگیر شدن خانوادهها است. شما اگر یک محصولی مثل سرود، انیمیشن یا فیلم سینمایی تولید کنید که برای مخاطب نوجوان یا جوان باشد، فقط خودش را درگیر کردهاید. ولی اگر انیمیشن، سرود یا کتابی برای مخاطب کودک تهیه کنید، آن موقع مخاطب این محصولات فقط کودکان نیستند، بلکه اغلب اعضای خانواده هستند. چون کودک استقلال در عمل ندارد و از انتخاب تا اجرا و در اختیار گذاشتن و مدیریت کردن، همه و همه به واسطه یک یا چند عامل دیگر در خانواده انجام میشود. مثلاً اگر بخواهد کتابی بخواند مادرش یا خواهرش نیز درگیر میشوند. اگر بخواهد کارتون ببیند، پدرش هم درگیر میشود، چون نمیتواند چیز دیگری ببیند. وقتی این کار کودک را مخاطب قرار میدهد، همه اعضای خانواده را درگیر می کند. بنابراین شما با یک اثری که فقط یک طیف یا چند نفری از اعضای یک خانواده با آن درگیر شوند، روبهرو نیستید. این هم به خاطر هدف گیری آن جامعه کودک است که این هم دقت خوبی است.
یک هوشمندی خیلی مهم توسط تیم سازنده این کلیپ لحاظ شدهاست و آن عظمت و اجرای آن در قالب یک جمعیت بزرگ است که نماهای لانگشات در آن وجود دارد که خود همین اثر جمعی کار را بیشتر میکند. شما اگر یک نما بگیرید از یک نفر با یک قاب بسته که در کادر تان فقط یک یا چند آدم باشند، خیلی فرق میکند تا وقتی در نما و قاب شما سههزار نفر جمعیت باشد. عظمت این کار مخاطب را میگیرد. یک نمونه خوب آن در کشور ما دیوارنگاره ولیعصر است. این عکس و این طرح گرافیکی اگر در قالب یک بیلبورد شهری منتشر میشد و در اندازههای معمول بود، هیچ وقت اینقدر ضریب پیدا نمیکرد. الان اصلاً عظمت کار آن را به یک رسانه قدرتمند تبدیل کرده است. پس بزرگی کار در اثرگذاری آن مهم است. وقتی این کار با یک جمعیت بالایی، یعنی یک جمع 313نفره، آن هم کودک اجرا میشود، این اثرگذار است. دوربین مدام زومبک میکند و شما جمعیت را میبینید، حجم و قدرت صدا و نماهایی که دیده میشوند را میبینید. حالا بیایید در شهرها. میدان امام اصفهان، میدان شهدای مشهد! کار با جمعیت زیاد خیلی کار سختی است. انتخاب و انجام دادنش واقعاً کار مشکلی بوده که دوستان انجام دادهاند.
سلام فرمانده از نظر فنی و شعر مورد نقد برخی اهل فن قرار گرفتهاست و معتقدند با همه قدرت و جذابیتی که دارد یک اشکالاتی دارد که بهتر است در تولیداتی که قرار است برای کودک ساخته شود در نظر گرفته شود. شما در این مورد نکتهای دارید؟ محتوای سلام فرمانده را چطور دیدید؟
من به این شعر ایرادات جدی وارد می دانم و به نظرم شعر به جهت زبانی و به جهت هنری ضعیف است و خیلی جای کار دارد! اصلاً ابتدایی به حساب میآید. برای همین بسیاری از شاعران و اهل فن نسبت به شعر آن گارد گرفتند. ولی الان حرف من سمت معنا و محتواست. من فکر میکنم این شعر حرف فروخفته مخاطبش را داشت میزد. این خیلی مهم است. مخاطب این شعر یک مخاطب مذهبی انقلابی است. همانطور که گفتم الان که فراگیر شده، مخاطبش همه مردم هستند ولی در زمان تولید برای جامعه هدف مذهبی تولید میشد. این مخاطب مسئله دارد. دوست دارد بتواند اسم رهبرش را در خیابان بیاورد. دوست دارد از انتظار و قیام و فرج و... حرف بزند. ولی این انتظارش پاسخی نمیگیرد. وقتی وارد خیابان میشوی، میبینی کل شهر این اجازه را به تو نمیدهد. نوع رفتار آدمها، دغدغهها، مسالهها، بافت شهری، قیافه آدمها، تجمعاتشان و... این اجازه را به تو نمیدهد. این شعر چه کار میکند؟ بخشی از دغدغههای آن آدمها را هم به وسط میکشاند و آن را به حرف درون خیابان تبدیلش میکند. اینکه کسی بتواند حرف و ایدهاش را در خیابان داد بزند، همخوانی کند و بشنود که دیگران هم دارند آن را میخوانند، خیلی ارزشمند است. این هم فکر میکنم از عوامل مهم و اثرگذار بود.
یکی از نکات جالب در مورد سلام فرمانده که در این مدت به آن اشاره شد این است که چطور سرودها و کلیپهای پرخرج نتوانستند اقبال مردمی داشته باشند. سرودهایی که در آن از بازیگران بزرگسال یا حتی نوجوان استفاده شد. اما نتوانستند همهگیر شوند. به نظر شما چرا؟
سلام فرمانده یک تولید سادهاست. اصلاً ما ایرانیها که آدمهای ساده پسندی هستیم و در شرایط اقتصادی و اوضاع سخت امروز، سادگی باز هم بیشتر برایمان ارزش دارد. این کار یک سرود با اجرای ساده است. زرق و برق و گریم خفن و آنچنانی و دکور فلان و استودیوی بهمان ندارد و در یک فضای ساده و با بچههایی با لباسهای معمولی اجرا شده است. خیلی ساده و صمیمی و راحت است و این بسیار مهم است.
حالا که سلام فرمانده به عنوان یک تولید ساده مردمی مورد استقبال مخاطبان زیادی قرار گرفته و خانوادهها به آن روی خوش نشان دادند میتواند این انگیزه را برای باقی افراد فعال در این زمینه ایجاد کند که به سمت تولیدات این چنینی بروند. شما باتوجه به تجربه سلام فرمانده چه توصیه دیگری دارید؟
اول از همه به نظر من خیلی باید دقت داشت و توجه کرد که اساساً اقبال مخاطب، هورا گفتن و دست زدن مخاطب به منزله موفقیت یک کار نیست. البته وقتی ما داریم از یک کار هنری حرف میزنیم! اگر از یک کار رسانهای حرف بزنیم، بله! رسانه و کار رسانهای با کار هنری متفاوت است و هرچه مخاطب بیشتری را جذب کند موفق است. اما تولید هنری کمی متفاوت است. بنابراین من کار سلام فرمانده را به منزله یک کار رسانهای، 100% موفق میدانم اما به منزله یک کار هنری، آن را یک کار در نیمه راه میدانم که در دامنه است و به قله نرسیدهاست ولی خوب است. بنابراین اگر دغدغهمندی میخواهد کار هنری و کار فرهنگی کند، تجربه سلام فرمانده باید برای او تجربهی کاری باشد که باید از آن بهتر ارائه دهد. یعنی نباید بگوید سلام فرمانده در قله است و من باید به آن برسم بلکه باید بگوید در مسیر من است و باید از آن رد شوم. نقاط قوت سلام فرمانده را ببیند، از آن استفاده کند و آنها را تقویت کند و همچنین نقاط ضعف را هم ببیند و تا جایی که میتواند آنها را رفع کند. ما باید کار بعدی را کار بهتر ببینیم، باید کار قدرتمندتر ببینیم و در نتیجه کار انشاءالله اثرگذارتر ببینیم.
انتهای پیام /