شنبه 3 آذر 1403

سلوک حسینی؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
سلوک حسینی؟

دیدگاهی وجود دارد که می‌گوید حسین سید‌الشهدا (ع) برای تشکیل حکومت قیام کرد و در این راه، به شهادت رسید. در صورت پذیرش چنین نگاهی، این پرسش پیش می‌آید که آیا سایر ائمه نیز به همین شیوه تأسی کرده‌اند؟

اما ظاهر امر آن است که هر یک از ائمه به شیوه خود، سلوک می‌کردند که البته، با عقلانیت هم سازگارتر است؛ زیرا، هر دوره‌ای شرایط خود را دارد؛ برای نمونه، اگر آن فرض‌ها را درباره حسین سید‌الشهدا (ع) بپذیریم، فرزند بزرگوار ایشان، امام سجاد (ع)، مدتی پس از سکونت گزیدن در مدینه، کشتار گسترده مردم این شهر را در ماجرای قیام حره شاهد بود، اما در آن ورود نکرد و به سلامت، از آن حادثه گذر کرد. گفتنی است که فرمانده سپاه بنی‌امیه، مسلم بن عُقبه مُری بود. او، که صدها تن را در مسجدالنبی و مدینه به خاک و خون کشاند و دست سپاه را برای قتل و غارت و حتی تجاوز باز گذاشت، چنان اعتقاد استواری به اجرای فرمان خلیفه داشت که در بستر مرگ، از سر ایمان می‌گفت در روز قیامت، به هیچ کاری به اندازه قتال با مردم مدینه از خدا انتظار اجر و پاداش ندارد.

مترجم فارسی طبری، آقای ابوالقاسم پاینده که در این اثر، پاورقی نیاورده، در ذکر این ماجرا، نتوانسته است سکوت کند و با عباراتی درشت، از این همه «دین‌داری!» اظهار شگفتی کرده است.

درصورتی‌که اگر قیام ملاک سلوک حضرت سجاد (ع) بود، معلوم است که بایستی شیوه‌ای دیگر در پیش می‌گرفت. همچنین است رفتار حضرت باقر (ع) و امام صادق (ع). گاهی غلبه نگاه سیاسی به نحوی است که این‌طور برداشت می‌شود که گویی ائمه به کاری به جز برنامه‌ریزی برای به دست گرفتن حکومت نمی‌اندیشیدند و پیوسته، به گردآوردن عِده و عُده برای سرنگونی خلیفه مشغول بودند؛ درحالی که هر یک از ایشان متناسب با زمان، روش خاص خود را پیش می‌گرفتند.

اگر دریای علم و معرفت حضرات ائمه به تلاطم نمی‌افتاد و به اهل زمان منتقل نمی‌شد، بی‌شک از آن حرکت باشکوه حسینی هم چیزی باقی نمی‌ماند و از شیعه اثناعشری هم تنها نامی در کنار دیگر فرق منسوخ شده یا بی‌اهمیت در کتاب‌ها برده می‌شد؛ درحالی که نه تنها امروز، بلکه در طول تاریخ، جریان تشیع، نه تنها از نظر کمی، بلکه از جایگاه مرجعیت علمی، پایگاهی استوار داشته و هیچ جریانی نتوانسته است آن را به حاشیه براند.

در این میان، شرایط زمانه امام رضا (ع) متفاوت و ویژه است و حضرت ولایتعهدی را با شروطی پذیرفت و از مدینه به مرو آمد به نام ایشان سکه زدند؛ ازجمله در همین دارالضرب ری که سکه‌های آن در دسترس است و ایرانیان این افتخار را یافتند که برای همیشه، میزبان عالم آل محمد (ص) در سرزمین خود باشند.

در دهه 1350 ش، کتاب مشهور شهید جاوید آقای صالحی نجف‌آبادی منتشر شد که در آن، هدف قیام حسین سیدالشهدا را تشکیل حکومت می‌دانست. این نظر به نوعی ناگفته، شدت عمل خلافت وقت را در برابر نظریه‌براندازی توجیه می‌کرد. آیا در چنین شرایطی، حکومت باید دست روی دست می‌گذاشت؟! این منطق در سال‌های اخیر، بسیار تکرار می‌شود؛ با آنکه می‌دانیم دستگاه خلافت مشروعیت نداشت و این امر در گفتار امام حسین (ع) به صراحت، آمده است.

از همان سال‌ها، گروهی با نگرشی دیگر به این اثر پاسخ دادند که از میان آنها نوشته مرحوم صافی گلپایگانی به نام شهید آگاه ماندگارتر است.

به باور وی، اگر هدف امام ساقط کردن بنی‌امیه و تشکیل حکومت بود، به دلایل گوناگون عقلی و نقلی معلوم بود این کار به نتیجه نمی‌رسد؛ حتی کسانی همچون فرزدق شاعر هم به ایشان گفته بودند که «کوفیان دل‌های‌شان با شما و شمشیرهای‌شان بر شماست.»

فرزدق سراینده شعری مشهور است که در پاسخ هشام در دوره ولیدبن‌عبدالملک اموی در کنار حجرالاسود، امام را چنین معرفی کرد: «هذا الذی تعرف البطحاء وطأته / والبیت یعرفه و الحل و الحرام» (او که تو نمی‌شناسی، همان کسی است که سرزمین بطحاء جای گام‌هایش را می‌شناسد و کعبه و حل و حرم در شناسایی‌اش همدم و هم‌قدم‌اند).

نتیجه خروج حسین سید‌الشهدا (ع) از مدینه موضوعی بود که پیش از آغاز حرکت، برای گروهی، دست‌کم خواص، شناخته شده بود و ابن‌عباس و محمد حنفیه هم آن را یادآور شده بودند.

حال این پرسش مطرح است که آیا امام با آن همه علم و اطلاع، ولو اینکه به علم غیب هم قائل نباشیم، به چنین موضوعی پی نمی‌برد؟!

این تشتت و سردرگمی بیش از آنکه به حرکت ایشان مربوط باشد با حال و احوال کنونی انطباق دارد که زمانی برای قیام و سقوط حکومت به ایشان استناد می‌کردیم و زمانی دیگر برای بقای آن.

مجموعه اینها منشا پرسش‌های بسیاری شده که به جای پاسخ درخور، بیشتر با تندی و تشر روبه‌رو شده است.

تولد حسین سیدالشهدا، علی‌بن حسین زین‌العابدین و عباس‌بن‌علی (ع)، که غیرتش غیری در جهان نگذاشت، مبارک باد.

منبع: اعتماد

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
سلوک حسینی؟ 2