سهم حوزه علمیه در جنگ شناختی

در طول تاریخ روایت وقایع اجتماعی، مسأله اصلی نهاد دینی بوده است؛ به همین دلیل ارادههای اجتماعی بهواسطه دادههای دینی تغذیه میشد و جهتدهی حرکتهای اجتماعی بهدست علمای دینی شکل میگرفت.
خبرگزاری تسنیم محمد جواد اشرفی؛ از دیرباز حوزه علمیه سردمدار جدال حق علیه باطل بوده است و علمای اسلام در وقایع اجتماعی نقش رهبری روایت را بر عهده داشتند؛ به عنوان نمونه عوامل متعددی در شکلگیری جریان مشروطه مانند سفرهای متعدد مظفرالدین، توهینهای عسگر گاریچی، قتل مجتهد کرمانی و... وجود داشت اما روایت این جریانها بهدست مرحوم طباطبایی و بهبهانی انجام شد که آنها در منبر محرم سال 1324 قمری این وقایع را تبدیل به گفتمانی علیه باطل کردند و با روایت خود تصور شناختی از جبهه حق و باطل ساختند و مردم را بهسمت جدال علیه باطل جهتدهی کردند.
این روایتگری در طول تاریخ بر عهده علمای دین بوده است منحصر به یک نمونه نیست و میتوان برای آن مثالهای متعددی زد؛ از روایتگری امام سجاد(ع) از واقعه کربلا در ادعیه گرفته شده تا روایتگری علمای مجاهد مانند شهید ضابط از جنگ تحمیلی همگی برای نشان دادن این وظیفه خطیر است که روایتگری نه تنها پیوستی برای جهاد نظامی است بلکه متن اصلی جهاد در برابر دشمن است.
بنابراین اساساً در طول تاریخ روایت وقایع اجتماعی، مسأله اصلی نهاد دینی بوده است؛ به همین دلیل ارادههای اجتماعی بهواسطه دادههای دینی تغذیه میشد و جهتدهی حرکتهای اجتماعی بهدست علمای دینی شکل میگرفت. البته این امر مهم امروز به نهایت اهمیت خود رسیده است چون دشمن امروز جمهوری اسلامی از ایجاد جنگ نظامی، جنگ فرهنگی، جنگ اقتصادی عبور کرده و در قالب جنگ ترکیبی به دنبال ایجاد جنگ شناختی است.
در جنگ شناختی مهمترین صحنه جدال سیستم دستگاه فکری، اندیشهای مردم است یعنی دشمن با ایجاد قالب نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... در صدد ایجاد شناختی متفاوت برای مردم از وقایع است؛ لذا اصلیترین فعالیت حوزه علمیه باید مقابله با جنگ شناختی باشد. البته جنگ شناختی فقط منحصر در تغییر دادهها و اطلاعات نمیشود؛ بلکه از تغییر داده شروع میشود به تغییر احساسات کشیده میشود و در تغییر کنش و رفتار مردم خاتمه مییابد.
موضوع جنگ شناختی، وهمی دیدن وقایع و حوادث امروز ایران اسلامی است؛ در شناخت وهمی عمق فکری بهوسیله اطلاعات متعدد گرفته میشود و ذهن مردم توسط گرایههای غربی (بخوانید: تِرندهای رسانهای) پر میشود از اینرو اگر غرب گرایه ذهنی مردم را جنگ علیه اسرائیل قرار دهد همه اذهان متوجه آن میشود اما اگر غرب گرایه ذهنی را به موضوع دیگری مانند آهنگ یک خواننده تغییر دهد همه اذهان از جنگ منصرف شده و جنگ را تمام شده میبینند.
حال نقشهی دشمن در جنگ شناختی چیست و چه راهکارهایی میتوان برای آن در نظر گرفت؟
دشمن درصدد مقطعی دیدن جنگ است؛ اصطلاحاتی مانند جنگ 12 روزه یا آتش بس در مقابل اسرائیل واژگانی برای نشان دادن عدم حضور جنگ در زندگی است. دشمن سعی دارد که گسترش جنگ ترکیبی را محدود به جنگ نظامی موشکی کند و اتحاد مردم را در جنگ از بین ببرد.
حوزه علمیه باید بهسمت تولیدات رسانهای برود و در این تولیدات جنگ را نه به مثابه یک واژه و نه به مثابه یک تصویر بلکه به مثابه یک سریال تبیین کند.
اگر مردم جنگ را به صورت سریال در نظر بگیرند دیگر جدال را در متن زندگی مییابند و با تمام شدن وجهه نظامی جنگ متوجه میشوند که یکی از فصلهای جنگ سپری شده است و فصلهای دیگر جنگ هنوز باقی است؛ دیگر مردم اگر در یک فصل از جنگ کمبودی ایجاد شد منتظر ادامه جنگ میمانند چون میدانند در نگاه حکمت تاریخ اسلام زمین در پایان فصلهای جدال به مستضعفین میرسد و آنها مالک حقیقی عالم هستند.
از اینرو هیچگاه ناامید نمیشود و چنانچه رهبر معظم انقلاب در پیام اخیر نقش اقشار مختلف را در جنگ تعیین کردند نقش خود را در این جدال پیدا میکنند.
در خاتمه این بحث سؤالی مطرح میشود که نحوه ورود طلاب به عرصه رسانهای چیست؟ آیا طلاب باید بهسمت یادگیری قالبهای رسانهای بروند و در زمینه زیرساختهای رسانهای (بخوانید پلتفرمهای رسانهای) فعالیت کنند؟
پاسخ آنکه چون هویت طلاب علوم دینی، مدیریت اجتماعی است هر امری که در این زمینه انجام شود جز گستره کلیفی طلاب محسوب میشود اما همیشه باید طلاب در نظر داشته باشند که نقش اصلی آنها کنشگری اجتماعی نیست بلکه راهبری اجتماعی است لذا میتوان به فضلا و اندیشمندان حوزه علمیه این پیشنهاد را بدهیم که حلقه وصلی میان تراث دینی و تولیدات رسانهای باشند یعنی با مراجعه به آیات و روایات ابعاد مختلف جنگ ترکیبی را بیابند و در نظام مهندسی شده به حلقههای میانی سایبری و رسانهای برسانند تا خواص جامعه، محصولات مختلف رسانهای را به مردم برسانند.