چهارشنبه 7 آذر 1403

سه بازنده صف‌های بورسی

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
سه بازنده صف‌های بورسی

بورس تهران در ادامه رکوردشکنی‌ها به مرز کانال 846 هزار رسید و بیش از هر زمانی شاهد صف‌نشینی در معاملات سهام است. رفتاری که به‌دلیل محدودیت دامنه نوسان منجر به تحلیل‌گریزی سرمایه‌گذاران و پایداری هیجان شده است. چنین محدودیت‌هایی سه قربانی خواهند داشت. نخست، بازیگران تازه‌وارد که صف را معیار مناسبی برای خرید می‌دانند و معمولا در واپسین نقطه‌های روند امکان خرید می‌یابند. دوم، تحلیلگرانی...

شانزدهمین رشد متوالی نماگر‌های سهام طی روز سه‌شنبه با شتاب رقم خورد. شاخص کل بورس تهران در معاملات روز گذشته 1/ 3 درصد دیگر ارتفاع گرفت و در قله 846 هزار واحدی مستقر شد. با این حساب، نرخ بازدهی کل بورس تهران از ابتدای سال به رقم چشمگیر 65 درصد رسید و رکورد طولانی‌ترین، وسیع‌ترین و شدید‌ترین رشد سطح عمومی قیمت‌ها در بازار سهام جابه‌جا شد. آنچه بیش از هر چیزی در دادوستد‌های دیروز جلب‌توجه می‌کرد، آرایش جدید متقاضیان سهام در نماد شرکت‌های جامانده از رالی و گسترش موج فروش در سهام پربازده عصر طلایی رونق بورس بود.

به گزارش دنیای اقتصاد، همزمان با هیجان گسترده صف‌نشینی به نظر می‌رسد بازار در حال پوست‌اندازی و فاصله‌گیری از سیگنال‌های غلط صف در بسیاری از سهم‌هاست و با حساسیت بیشتری درگیر انتخاب سهم شده است. قوانین محدودکننده فعلی بازار سهام، اما سه بازنده دارد. صف‌نشینان بدون اطلاع، کارشناسانی که بازار دیگر توجهی به تحلیل‌هایشان ندارد و در نهایت سازمان بورس و اقتصاد.

مختصات آماری تالار سهام

پیش از آنکه به جهت‌گیری معامله‌گران در جریان دادوستد‌های روز گذشته بپردازیم، نگاهی به آمار معاملات می‌اندازیم تا میزان ورود پول، شدت و وسعت تقاضا و همچنین میزان عرضه در کل بازار را در نظر داشته باشیم. همان‌طور که اشاره شد، شاخص کل در جریان معاملات دیروز صعود بیش از 25 هزار واحدی را تجربه کرد و در شانزدهمین رشد متوالی خود قله 846 هزار واحدی را فتح کرد. در مجموع، نماگر بورس از ابتدای سال جاری، یعنی طی 24 جلسه معاملاتی، تنها یک افت داشته و در سایر روز‌ها در مسیر صعودی حرکت کرده است. پیشروی سریع‌تر شاخص کل از شاخص هم‌وزن ویژگی جالب توجه و مهمی بود که در روز گذشته هم ادامه داشت. به‌طوری که شاخص کل با جهش 1/ 3 درصدی روز گذشته بازدهی خود از ابتدای سال را به 65 درصد رساند و شاخص هم‌وزن با ارتقای 8/ 1 درصدی دیروز، به رشد 56 درصدی از ابتدای سال دست یافت. روز گذشته حدود 9 هزار میلیارد تومان سهم به‌صورت خرد در بورس تهران معامله شد که نسبت به میانگین روز‌های کاری سال جدید 40 درصد بالاتر است.

این تحولات در کنار حجم خرید‌های سرمایه‌گذاران حقیقی یا خرد همچنان نشان‌دهنده تحکیم تقاضا در کلیت بازار است. فعالان حقیقی دیروز هم در ادامه خرید‌های پرحجم خود، مالکیت 760 میلیارد تومان از کل سهام بورسی را به نام خود زدند تا به این ترتیب، شاهد ورود بیش از 22 هزار میلیارد تومان پول جدید از سوی این دسته از معامله‌گران طی 24 روز کاری اخیر (از ابتدال سال) به تالار بورس باشیم. از این دیدگاه، به نظر می‌آید همچنان مردم در حال ورود به بازار هستند و عطش زیادی برای خرید سهام دارند. این عطش را می‌توان در صف‌های به جا مانده در پایان معاملات هم دید. طی روز گذشته حدود 5/ 4 هزار میلیارد تومان پول در صف نماد‌های بورسی مجال خرید سهم را نیافت و نشان داد که مازاد تقاضا همچنان به قوت خود باقی است. در فرابورس هم الگوی مشابهی طی روز گذشته رقم خورد و تقاضای مازادی معادل 600 میلیارد تومان در صف‌های خرید قفل شد.

حساسیت‌های بیشتر به صف و گزینش سهم

اگرچه دیروز هم تقاضای مازاد در کلیت بازار تغییری نکرد، اما افت قیمت وسعت بیشتری در نماد‌ها پیدا کرد. در مجموع، به نظر می‌رسد الگوی خرید سهام رفته‌رفته در حال پوست‌اندازی است. متقاضیان بورسی و فرابورسی در دو، سه روز اخیر نشان دادند که دارند در انتخاب‌های خود حساسیت بیشتری به خرج می‌دهند. این حساسیت برای خرید طی روز گذشته با شدت بیشتری احساس شد. تا هفته قبل قریب به اتفاق متقاضیان به دنبال این بودند تا هر سهمی که در صف خرید قفل نشده را خریداری کنند و همین باعث شده بود تا تقریبا تمام نمادها، یعنی حدود 95 درصد از سهم‌ها، با مازاد تقاضا و رشد متوالی قیمت مواجه شوند.

اما معاملات دو، سه روز گذشته، به خصوص دو روز میانی هفته، نشان داد که چنین نگاهی در حال تغییر است. از این رو خیلی از سهم‌ها که صف خریدی را تجربه نمی‌کردند و حتی در محدوده منفی قیمت معامله می‌شدند، مشتری دندان‌گیری پیدا نکردند. در حالی که تا هفته قبل هر فشار فروشی توسط خریداران بلعیده می‌شد و نماد‌ها بلافاصله پس از یک موج کوتاه اصلاحی به سقف مجاز قیمت می‌چسبیدند و مجددا به اصطلاح اهالی بازار صف می‌شدند. اما در این دو روزی که گذشته، به نظر می‌رسید که خریداران به سمت آن دسته از سهم‌هایی هجوم آورده‌اند که از رشد عمومی بازار در یک سال اخیر جا مانده بودند. صف خرید سنگین برای نماد‌هایی مثل «ومعادن»، «شپنا»، «حفاری»، «پاسارگاد»، «وامید» و «فولاد» و قریب به اتفاق سهم‌های بزرگ کالایی و بانکی تا حدی موید این تغییر آرایش است. در واقع، صف‌های خرید این دسته از نماد‌های بزرگ که در رالی بازار سهام جزو جاماندگان از رونق طلایی بورس به حساب می‌آیند بسیار پرحجم رقم خورد. یک سوم از کل مازاد تقاضا در 6 نماد معاملاتی فوق رقم خورد.

نگاهی به میزان رشد شاخص صنایع بورسی در روز گذشته هم این موضوع را تا حدی زیادی نشان می‌دهد. دیروز شاخص گروه‌هایی مثل دارویی‌ها، قندی‌ها، سیمانی‌ها و ساختمانی‌ها که تعداد زیادی از شرکت‌های بورسی را هم شامل می‌شوند از میانگین بازار رشد به مراتب کمتری را تجربه کردند. در حالی که صنایع بزرگی مثل پتروشیمی‌ها، پالایشی‌ها، بانکی‌ها و فلزات که بزرگ‌ترین صنایع بازار هستند پیشتاز جذب تقاضا و رشد قیمت بودند.

آزمون و خطای نهاد ناظر

یکی از اتفاقات مهم روز گذشته تشدید بار سامانه مرکزی معاملات در اثر آزمون و خطای نهاد ناظر در انجام معاملات نماد‌های عرضه‌اولیه‌ای اخیر یعنی «صبا» و «شگویا» در ساعات عادی بود. بازگشت مجدد این دو نماد به ساعات عادی معاملات سبب اختلال بیشتر در سفارش‌گذاری، سفارش‌گیری و کاهش سرعت نمایش اطلاعات بر تابلوی قیمت‌ها شد. در نتیجه، ناظر بازار برای رفع مشکل، معاملات این دو نماد را در میانه بازار متوقف و به ساعات بعد از 12 و 30 دقیقه موکول کرد. چنین آزمونی را می‌توان نتیجه این تصور دانست که ناظر بازار تقاضای سهام را نزولی در نظر گرفته و احتمال کاهش بار هسته ناشی از ازدحام صف‌های خرید را بالا برآورد کرده است. اما بازار باز هم ناظر را غافلگیر کرد و نشان داد که قدرت تقاضا بیش از حد توان هسته مرکزی معاملات است.

البته افزایش بار هسته و اختلال و کم شدن سرعت ارتباط دو سوی دادوستد‌ها به‌خصوص در یک ساعت نخست هم به کمک انگیزه‌های قوی برای شناسایی سود آمد و در دمیدن به موج عرضه‌ها اثرگذار ظاهر شد.

محدودیت‌های ناظر؛ بیمناکان و امیدبستگان

احتمالا بسیاری از اهالی قدیمی بازار طی روز‌های اخیر درخواست‌های مشابهی از اطرافیان خود برای پیشنهاد خرید سهام داشته‌اند. تب خرید سهام یا «بورس» در بین توده‌های مردم به حدی بالا رفته که برخی حتی به فکر فروش خانه و دارایی‌های خود و خرید سهام افتاده‌اند. این وضعیت در زمانی در حال رخ دادن است که طیف گسترده‌ای از تحلیلگران از رشد یکپارچه و سریع شاخص‌های سهام ابراز نگرانی کرده و حتی برخی هم در اثر اضطراب ناشی از ریزش احتمالی قیمت‌ها، سهام خود را نقد کرده و به تماشای صعود بی‌سابقه سهام نشسته‌اند. یعنی همزمان که قدیمی‌ها و ریش سفید‌های بازار سهام با ترس و اضطراب معاملات را دنبال می‌کنند، تازه‌وارد‌ها به مشارکت گسترده خود در خرید ادامه می‌دهند و احتمالا به سود‌های قابل اعتنایی هم طی این مدت دست یافته‌اند.

از این نگاه دوگانه و کاملا متضاد می‌توان چنین نتیجه گرفت که داشتن آمار و اطلاعات مربوط به قیمت‌ها به خودی خود در تعیین «ارزش» مهم نیست، بلکه این تفسیر گوناگون اطلاعات از سوی عاملان اقتصادی و طرز تلقی‌های متفاوت از روند آتی است که همواره باعث پویایی بازار‌ها شده است. طرز تلقی‌هایی که البته می‌توانند نادرست باشند. در اینجا بازار به میزان ریسکی که بورس‌باز‌ها تحمل می‌کنند و به میزانی که در تفسیر اطلاعات و پیش‌بینی آینده جرات و هوشمندی به خرج می‌دهند، پاداشی تحت عنوان سود دریافت می‌کند.

البته باید اضافه کرد که بازار‌ها همواره در اثر مداخلات سیاست‌گذار به اشتباه می‌افتند. ایجاد مانع و محدودیت توسط نهاد ناظر بورسی هم از این جنس مداخلات و به اشتباه افکندن‌هاست. بسیاری از کارشناسان محدود ساختن قیمت در دامنه مشخص - چه برای انجام عرضه‌اولیه‌ها و چه برای معاملات عادی - را یکی از موانع جدی بر سر راه بازار سهام و ارتقای کارآیی معاملات می‌دانند. در واقع، تحلیلگران، پدیده صف را که هیجانی‌ترین شکل مشارکت در بازار است، نتیجه محدودیت دامنه نوسان قیمت می‌دانند که سرانجام سه گروه از فعالان را به مسلخ خواهد برد و قربانی خواهد کرد. گروه اول کسانی‌اند که تازه وارد میدان شده‌اند و بر اثر تبلیغات در رسانه‌های مختلف در صف‌های طولانی خرید به فکر خرید «بورس» هستند و این احتمال وجود دارد که دستیابی آن‌ها به سهم همزمان با پایان روند صعودی و آغاز اصلاح قیمت باشد. گروه دیگر، تحلیلگرانی هستند که با ارزیابی اطلاعات شرکت به تخمین سودآوری سهم قیمت‌ها می‌پردازند و هیجان را مختل‌کننده روند تعادلی قیمت و به اشتباه انداختن فعالان اقتصادی و در نتیجه، شکل‌گیری قیمت‌های غلط در بازار می‌دانند.

آخرین قربانی هم کارآیی حداقلی بازار سهام است که در اثر محدودیت‌ها از بلوغ خود دور می‌شود و متعاقبا در جلب اعتماد عمومی ناکام می‌ماند. به عبارتی این سازمان بورس و در نهایت کل اقتصاد است که با از بین رفتن فضای تحلیلی از کارآیی خارج شده که می‌تواند تبعات سنگینی را به دنبال داشته باشد.