سه بازنده نهادی جنگ 12 روزه

در جنگ 12 روزه، سازمان ملل و اعضای موثر آن یک نظارهگر کامل بودند.
به گزارش ورزش سه، فارغ از حاکم بودن «نظم رئالیستی» بر منطقه غرب آسیا و فراتر از آن حاکمیت «سیاست قدرت» در نظام بینالملل که نقش و اثرگذاری نهادهای بینالمللی، مستقل از اراده قدرتهای بزرگ را کمرنگ میکند، میتوان با اعلام آتشبس میان ایران و رژیم اسراییل سه بازنده شاخص در خارج از این نبرد مستقیم را شناسایی کرد:
1- آژانس بینالمللی انرژی اتمی: بهواسطه گزارشهای مبهم و مشکوک مدیرکل خود که اگرچه به تجاوز تلآویو مشروعیتی نداد، اما بهانه و توجیهی در دست این رژیم متجاوز قرار داد. پس از آن نیز، آژانس در دفاع از حیثیت مقررات خود از جمله پیمان منع اشاعه (ان. پی. تی) شکست خورد و نه تنها واکنشی به تجاوز امریکا به تاسیسات ایران نشان نداد، بلکه حتی از محکومسازی حمله رژیمی دارای سلاح اتمی که به این پیمان نپیوسته، به تاسیسات کشوری فاقد سلاح اتمی که عضو پیمان و تحت نظارت آژانس است پرهیز کرد. اظهارات بعدی مدیرکل مبنی براینکه «ایران برنامهای برای تولید سلاح هستهای ندارد» حکایت روغن ریخته بود.
2- سازمان ملل متحد: این سازمان و بهخصوص شورای امنیت در جایی که پای منافع قدرتها بهویژه اعضای دایم در میان نباشد، میتوانند عملکردی از خود بروز بدهند. اما حتی در بحرانهایی که قدرتهای بزرگ ذینفع اصلی آن بوده و شورای امنیت برای انجام مسوولیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی به بنبست خورده، گاها برخی اقدامات سیاسی (پیشنهاد قطعنامه ولو وتو شده)، و اخلاقی و هنجاری (قطعنامه های مجمع عمومی و فعالیت سایر ارکان اصلی و فرعی سازمان) از سوی سازمان مشاهده شده است. نمونه اخیر آن، جنگ غزه بود. درست است که کنترل رفتارهای رژیم اسراییل بیش از هر مولفهای، متاثر از ایالات متحده است، اما در جنگ 12 روزه، سازمان ملل و اعضای موثر آن یک نظارهگر کامل بودند و حتی تلاش نشد تا یک اقدام نمادین در سازمان نمایش داده شود.
3- اتحادیه اروپا: غالبا اتحادیه اروپا به عنوان یک بازیگر «هنجاری و مدنی» معرفی میشود. زیرا اروپا که دیگر قدرت دوران قبل از جنگ جهانی دوم را ندارد، بهجای عناصر مادی، بر حقوق بینالملل، چندجانبهگرایی، دیپلماسی و صلح تاکید میکند. اتحادیه علاوه بر آن تلاش کرده در بحرانهای مختلف، فارغ از همراهی استراتژیک با ایالات متحده، مرزبندیهای هنجاری، سیاسی و حتی حقوقی با اقدامات یکجانبهگرایانه واشنگتن داشته باشد. اما در این جنگ، اتحادیه هم مردود شد. هم بهواسطه نوع ایفای نقش و مواضع اعضای اصلی (تروییکا)، و هم بهدلیل نوع عملکرد آنها در سازمان ملل متحد و آژانس و در نهایت، بیعملی ارکان مسوول در اتحادیه. بدتر اینکه این رویکرد متفاوت اروپا به نسبت بحرانهای گذشته، نه در دوره یک رییسجمهور دموکرات در امریکا، که در دوره یک رییسجمهور جمهوریخواه رخ داد که بهلحاظ تاریخی معمولا دوره واگرایی روابط دو سوی آتلانتیک بوده است.
مهدی علیخانی