سپهبد سلیمانی: من سرباز «ابومهدی المهندس» هستم
واکنشی که سردار سلیمانی درباره مستند ما نشان دادند در نوع خودش جالب بود. ایشان می گفت نباید در مستند نشان می دادید که ابومهدی المهندس به عنوان راس نظامی عراقیها گفته که من سرباز حاج قاسم هستم.
به گزارش مشرق، مستند «سلفی با ابومهدی» از آن دسته مستندهایی است که دیدن آن برای هر انسان ظلم ستیزی خالی از لطف نیست. این فیلم محصول خانه مستند انقلاب اسلامی و درباره ابومهدی المهندس فرمانده حشد الشعبی است. ابومهدی فرمانده میانسال عراقی است که جمعه گذشته به همراه سردار حاج قاسم سلیمانی به شهادت نائل شد، اصلیترین نقش را در بسیج عمومی علیه داعش ایفا کرد و سالها در میان مردم بر ضد تهدیدهای مشترک عراق جنگید. مستند «سلفی با ابومهدی» به تهیهکنندگی سیدهاشم موسوی و کارگردانی وحید فراهانی در مدت زمان 42 دقیقه به جریان حضور ابومهدی المهندس فرمانده میدانی حشدالشعبی عراق در جبهههای مقاومت میپردازد و نکته اینجاست که در جایی از این مستند خود ابومهدی المهندس در پاسخ به سئوالی می گوید: «دوست دارم پس از فوت یا شهادت در بهشت زهرا و جایی کنار شهید باهنر و رجایی دفن شوم». مهدی مطهر، نویسنده و یکی از فیلمبرداران مستند «سلفی با ابومهدی» در گفت وگو با مادرباره شخصیت فرماندهان نظامی، ایدههایی که در ساخت «سلفی با ابومهدی» وجود داشته و مسیری که برای فیلمبرداری برای خود طراحی کرده است سخن گفته که در ادامه می خوانید.
به عنوان فیلمبرداری که از آغاز تا انتهای مستند «سلفی با ابومهدی» گروه را همراهی کردید، شاخصترین ویژگی این مستند را چه میدانید؟ لازم است اول مقدمه ای را برایتان بگویم. وحید فراهانی وهاشم موسوی یک تیم بودند که در عمده عملیاتهایی که در عراق انجام میشد به عنوان کارگردان و تهیه کننده مستقل می رفتند و آن را پوشش می دادند. کارهایی هم که انجام می دادند بیشتر درباره عملیاتها بود و وقتی من به این گروه ملحق شدم تمرکزمان را گذاشتیم روی فرماندهان نظامی و میدانی. به همین دلیل چند شخصیت اصلی عملیات عراق علیه داعش را مدنظر قرار دادیم که عبارتند از ابومهدی المهندس (نائب رئیس حشد الشعبی)،هادی العامری (فرمانده سازمان بدر عراق) و ابوضرغام (یکی از فرماندهان نظامی در عراق). با هر کدام از این سه شخصیت چند وقتی همراه بودیم که ماحصل آن شد فیلمهایی که هر کدام به عملکرد و فعالیتهای این عزیزان می پرداخت. مستند «سلفی با ابومهدی» ماحصل سه چهار سفر ما به عراق، آرشیوی بسیار غنی و 10 روزی بود که توانستیم با ایشان در عملیات فلوجه و عملیات تکریت همراه باشیم و شبانه روزشان را از نزدیک ببینیم.
در این 10 روزی که از نزدیک با ایشان همراه بودید کدام ویژگی شان توجه تان را به سمت خود جلب کرد؟ تعداد کمی از فرماندهان ایرانی بیش از 8 سال سابقه حضور در جنگ را دارند که آن هم به تجربه مستشار نظامیبودنشان در لبنان و سوریه و عراق برمیگردد، اما تجربه مجاهدان افغانی و عراقی خیلی بیشتر از فرماندهان ایرانی است. به عنوان مثال ابومهدی المهندس حتی پیش از جنگ ایران و عراق درگیر مسائل نظامی و جنگی بودند. وقتی شما فکر می کنید یک انسان 40 سال درگیر جنگ بوده نوعی ترس و ابهت بر شما حاکم می شود، اما وقتی به آنها نزدیک می شوید متوجه می شوید اتفاقا خیلی بااحساس و ظریف هستند. آنها طی سالهای سال و هر لحظه بسیاری از دوستان شان را از دست داده اند و رقیق القلب شده اند. جنگیدن کارشان است، اما در عین حال بسیار متواضع هستند. ابومهدی المهندس برای رزمندهها وقت می گذاشت، با آنها صحبت می کرد، عکس میگرفت و.... میخواهم بگویم برای انسانها نوعی حرمت انسانی قائل میشد و به انسانیت احترام میگذاشت.
منظورتان این است که درون شان جهانی بود بی انتها، شگفتانگیز و پر از رمز و راز! کاملا و البته معتقدم شخصیت مبارزی که این افراد در طول سالها فعالیت پیدا می کنند بسیار مرتبط به خانوادههایشان است. حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و امثال این دوستان زندگی خانوادگی خوبی دارند. همسرانشان بسیار محکم و قوی هستند و به آنها این اعتماد را می دهند که اگر روزها و ماهها هم به فعالیتهایشان بپردازند، اما باز زندگی خانوادگی شان به قوت خودش باقی است. به نوعی همسران آنها دست کمی از خودشان ندارند و فرزندانشان را هم محکم بار میآورند. فرماندهان جنگ همان مدتی را هم که در منزل به سر می برند بسیار باکیفیت عمل می کنند و آن را صرفا به خانوادهشان اختصاص میدهند. آنها اتفاقا بهجزءبهجزء مسائل خانواده شان واقفند و جزئیات برایشان مهم است. شبی که این اتفاق افتاد ما به منزل ابومهدی المهندس رفتیم. همسر و چهار دختر ایشان بسیار باصلابت بودند و رفتار فرزندان ایشان نشان از تربیت صحیحی بود که پدر و مادرشان بر آنها داشتند.
با تمام تفاسیری که گفتید کلا فیلمبرداری پروژههای سیاسی - تاریخی را دوست دارید؟ همین مستند «سلفی با ابومهدی» وقتی ساخته شد ما بسیار تذکر گرفتیم که اصلا چرا آن را ساختید! نمیدانم، ملاحظات امنیتی و غیره در کار بود. فیلمبرداری و کار روی این مضامین از نظر من بسیار جذاب و مفید است، اما ملاحظاتی در بین است. شخصیتهایی مثل ابومهدیالمهندس کم نیستند که بچههای مستندساز دلشان می خواهد خودجوش به سمت شان بروند. «سلفی با ابومهدی» را هم سازمان خاصی به ما سفارش نداده بود و ما خودجوش به این سمت رفتیم و بعد سازمان اوج از ما حمایت کرد. ضمن اینکه اساسا خیلی باب نیست در مورد یک انسان زنده یک مستند قهرمانانه بسازند. چون نمیدانند در نهایت به چه سمتی می روند و صراحتا بگویم که همین ترس موجب محافظه کاری در ساخت چنین مستندهایی می شود و اگر ساخته شود هم چندان وقعی به آن نمی نهند تا شخص مورد نظر از دنیا برود. آنوقت است که فیلم مهم می شود. برای من جالب بود که جمعه شب حتی BBC فارسی هم در یکی از برنامههایش سکانسهای طلایی از مستند ما را نشان داد.
واکنش سردار سلیمانی به مستند «سلفی با ابومهدی» چه بود؟ واکنشی که سردار سلیمانی درباره مستند ما نشان دادند در نوع خودش جالب بود. ایشان می گفت نباید در مستند نشان می دادید که ابومهدی المهندس به عنوان راس نظامی عراقیها گفته که من سرباز حاج قاسم هستم. به همین دلیل حاج قاسم خودش را موظف دانست که در چند تریبون رسمی اعلام کند که من قاسم سلیمانی سرباز ابومهدی المهندس هستم. ایشان حساس بودند که مبادا چیزی وفاق و اتحاد دو ملت را بر هم زند. بسیار مصلحت اندیش بودند و می گفتند ضعفها را باید پوشش داد که عزت عراقیها حفظ شود.
بهعنوان آخرین سوال، شیرینترین و تلخترین خاطره همکاری با این مستند چه بود؟ برای ساخت این مستند ما باید تمام جوانب حرفه ای و شخصی یک فرمانده را در نظر می گرفتیم. خاطرم هست ما در سرکشی به یک بیمارستان به پیکر یک شهید رسیدیم. من از پشت دوربین در حال گرفتن فیلم از ابومهدی المهندس بودم که ایشان کاور روی شهید را کنار زدند، من دوربین را روی کاغذ روی جنازه زوم کردم و برایم جالب بود که دیدم نام خودم روی آن نوشته شده. یعنی نام آن شهید هم نام خودم بود و من آن لحظه احساس کردم که بالای سر جنازه خودم آمدم. خاطره شیرین هم اگر بخواهم برایتان تعریف کنم تذکر حاج قاسم به ابومهدی المهندس است که چرا اجازه دادند ما به عنوان یک گروه فیلمسازی ایرانی در عملیات فلوجه حضور داشته باشیم! آنجا عذر ما را خواستند. چون واقعا با هیچ کسی هیچ رودربایستی نداشتند. انسانهایی چندوجهی در مباحث جنگی خیلی از فرماندهان تخصص یک جبهه خاص را پیدا می کنند مثلا میگویند بعضی از فرماندهان تخصص فضاهای دشت را دارند یا تخصص در فضاهای کوهستانی را دارند یا.... امثال حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس به دلیل سالها جنگ، در انواع و اقسام فضاهای جغرافیایی و امنیتی و نظامی تخصص داشتند. در آنها روحیهای دیپلماتیک بسیار قوی بود. به قدری توانایی داشتند که می توانستند با انواع و اقسام قبیلهها و فرقههای مذهبی به گفت و گو بپردازند. در عراق ترک، کرد و انواع و اقسام قومیتها را با مذاهب مختلف داریم و یک انسان باید بسیار دنیادیده و حرفه ای باشد که بتواند با تمام این گروهها کنار بیاید. خاطرم هست از ابومهدی المهندس پرسیدم؛ شما اهل سیاحت هستی یا تفریحی داری؟ ایشان روایت پیامبر را برای ما گفت که؛ «من تمام جاهایی که می خواستم بروم ببینم را به واسطه همین جهاد رفتم و دیدم.»
*جام جم