سیطره دولت بر بانک مرکزی
علی سعدوندی - موسس کلینیک اقتصاد
بهنظر میرسد بانک مرکزی در ایران استقلال لازم را ندارد و سیطره دولت بر بانک مرکزی بر کسی پوشیده نیست. تسلط بر این بانک بهگونهای است که رئیس بانک مرکزی خود را فرمانبردار معاون اول رئیسجمهوری معرفی میکند، این در حالی است که طرح چنین سخنانی در دنیا ازسوی رؤسای بانک مرکزی سابقه ندارد. در پیش گرفتن چنین سیاستهایی باعث شده ایران طولانیترین دوره تورم تاریخ بشر را تجربه کند. ارائه نشدن برنامه جدید ازسوی رؤسای بانک مرکزی باعث شده هر رئیس جدید که بر صندلی ریاست این بانک تکه میزند، سیاستهای گذشته را دنبال کند. بانک مرکزی در ایران وجود خارجی ندارد و صندوق اعانه دولتی است؛ به این معنا که هر زمان که دولت با کسری مواجه شد، میتواند با دست کردن در جیب بانک مرکزی از آن پول برداشت کند. مسئولان دولتی در اظهارنظرهای خود میگویند بانک مرکزی باید منابع مالی طرحهای دولتی را تامین کند.
اینجا این پرسش مطرح است که مگر در سالهای گذشته این بانک روال دیگری در پیش گرفته بود؟ دولت بعد از فروش نفت ارز را به بانک مرکزی تحویل میدهد و از این بانک ریال میگیرد؛ در واقع بانک مرکزی با چاپ پول بدون پشتوانه ریال به دولت تحویل میدهد. بهنظر بنده بانک مرکزی در چند سال اخیر بدترین عملکرد را در 50 سال گذشته داشته است. در این سالها بانک مرکزی بدون توقف اقدام به چاپ پول کرد و حتی یک سال هم این روند را متوقف نکرد. بهباور بنده شرایط بانک مرکزی در دولت سیزدهم بهمراتب سخت و دشوارتر از گذشته شده و بهنظر میرسد در 2 سال آینده وضعیت بد و حال ناخوش بانک مرکزی بدتر هم شود. این مهم بهخوبی با نوسانهای نرخ ارز و تورم موجود در کشور قابلدرک است. ساختار قانونی بانک مرکزی در ایران بهگونهای طراحی شده که این نهاد استقلال لازم را نداشته باشد، اما در این بین شخصیت رئیس کل بانک مرکزی نیز مهم است.
وقتی رئیس کل بانک مرکزی بهصورت تلویحی اعلام میکند من در خدمت مردم نیستم و مجری دستورات معاون اول رئیسجمهوری هستم، چراکه او من را انتخاب کرده، نه مردم؛ نباید انتظار بهبودی شرایط را داشته باشیم. روندی که این بانک در پیش گرفته، این ذهنیت را تقویت میکند که اگر بانک مرکزی ایران در شرایط تحریم هم نبود، باز هم حرفی برای گفتن نداشت. عملکرد بانک مرکزی ایران با تمام اصول بانکداری در دنیا در تعارض است. بانک مرکزی در دنیا حافظ حقوق مردم است و وظیفه اصلیاش حفظ ارزش پول ملی است، اما وظیفه اصلی بانک مرکزی در ایران انتشار و چاپ پول بدون پشتوانه و قرار دادن آن در اختیار دولت برای جبران کسری بودجه است. کارویژه بانک مرکزی در ایران به تمسخر گرفته شده و نتیجه چنین نگاهی را بهخوبی میتوان مشاهده کرد و به هیچ وجه نیز مسئولان ارشد کشور حاضر نیستند این روند را متوقف کنند. روسیه نیز مانند ایران تحت تحریم است، اما ارزش پول ملی روسیه ازسوی بانک مرکزی این کشور حفظ شده است. رئیس بانک مرکزی این کشور توانست شرایط باثباتی را برای حفظ ارزش پولی این کشور ایجاد کند.
رئیس بانک مرکزی روسیه اصول علم اقتصاد را اجرا و به آن عمل میکند، همچنین استقلال کافی دارد و میتواند خارج از فشارهای حاکمیتی تصمیم بگیرد. بدون تردید هوش و ذکاوت پوتین باعث شد فردی مستقل، باسواد، باتجربه، دلسوز و وطنپرست بهعنوان رئیس بانک مرکزی این کشور انتخاب شود. پوتین انتظار ندارد رئیس بانک مرکزی این کشور فرمانبردار باشد و هر زمان که دولت خواست پولپاشی کند. اگر روند بانک مرکزی روسیه در ایران نیز پیاده میشد، بدون تردید ما هم میتوانیم ارزش پول ملی خود را حفظ کنیم؛ هرچند بهنظر بنده عدم موفقیت در حفظ ارزش پول ملی نسبت چندانی با تحریمهای بینالمللی ندارد. وقتی 80 درصد اقتصاد ایران دولتی است، نمیتوان انتظار داشت بانک مرکزی در برابر خواستههای دولت مقاومت کند؛ بهبیان دیگر، اقتصاد دولتی در هر کشوری، مانع اصلی در برابر استقلال بانک مرکزی است. وقتی ساختار اقتصادی درست باشد، رفتار بنگاه و بانکها نیز بهتناسب آن تغییر خواهد کرد.