سینمایی که مجیدی استاد آن است
تهران - ایرنا - آخرین ساخته مجید مجیدی فیلمی است با دغدغه های انسانی و این بار هم مجیدی به سراغ مضمونی رفته است که در آن تخصص دارد و به حق باید گفت هر گاه این فیلمساز، دنیای تخصصی خود را مورد تجربهای جدید قرار میدهد، اثرش نیز موثرتر به بار مینشیند و با آن سینمایی مواجه میشویم که از مجیدی و فیلمهایی چون بچههای آسمان، رنگ خدا و آوازگنجشکها میشناسیم.
مجیدی با خورشید و پرداختن به سوژه کودکان کار و نمایش بخشی از چالش های این کودکان بی پناه، تلاشی ارزنده در جهت رسیدن به یک سینمای موفق را داشته است، هر چند خورشید فیلم کاملی نباشد و از ضعف هایی نیز برخوردار باشد.
شاید اصلی ترین مشکل خورشید را باید در فیلمنامه آن جستجو کرد، تلاشی سخت و طاقت فرسا از سوی کودکانی که در پایان به ثمر نمی نشیند. اگرچه نویسندگان اثر سعی کرده اند انگیزه های لازم برای این تلاش بی امان را در کودکان ایجاد کنند و با خرده پیرنگ ها و نقبی بر زندگی هر کدام از آنها به لایه های درونی این کاراکتر ها نزدیک شوند اما در پایان اتفاقی که لازمه یک پایان بندی خوب در فیلم هست، شکل نمی گیرد و انگار تلاش این کودکان در فیلم ناکام می ماند.
خورشید اگر چه ذاتا به واسطه شرایط سخت کاراکترهای فیلم از درون مایه های تلخی برخوردار است اما به شدت فیلمی پر امید است و این کودکان هستند که زندگی، امید و نشاط را در فیلم نوید می دهند و شاید همین تضاد مضمونی سبب شده است تا آخرین ساخته مجیدی حال خوبی داشته باشد.
بی شک مجیدی استاد بازی گرفتن از کودکان نابازیگر است و نشان داده است که انتخاب هایش در بازیگری به قدری دقیق و با وسواس است که به هیچ وجه همذات پنداری را از مخاطب خود دور نمی کند، خصوصا این بار که در کنار این کودکان نابازیگر با استفاده از چهره های شناخته شده ای چون علی نصیریان و جواد عزتی تلاش کرده است به یک هارمونی و ترکیب بندی مطلوب تری دست یابد.
فیلم به لحاظ تصویر، قاب بندی و صداگذاری نیز از قوت خوبی برخوردار است اگرچه به نظر می رسد که در لحظاتی روایت فیلم کشدار می شود و به ویژه ریتم سکانس های پایانی چندان از رمق لازم برخوردار نیست.
در مجموع باید گفت خورشید یادآور روزهای خوب مجیدی در فیلمسازی است و می تواند علاقه مندان به این کارگردان نام آشنای سینمای ایران را دوباره بر سر ذوق آورد.
*س_برچسبها_س*