دوشنبه 5 آبان 1404

شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند

آیین رونمایی از مجموعه‌شعر آیینی «من از کودکی...» اثر علی انسانی شاعر آیینی و مداح پیشکسوت، امشب با حضور جمعی از شاعران آیینی و مداحان اهل‌بیت (ع)، در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

آیین رونمایی از مجموعه‌شعر آیینی «من از کودکی...» اثر علی انسانی شاعر آیینی و مداح پیشکسوت، امشب با حضور جمعی از شاعران آیینی و مداحان اهل‌بیت (ع)، در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، آیین رونمایی از مجموعه‌شعر آیینی «من از کودکی...» اثر علی انسانی شاعر آیینی و مداح پیشکسوت، امشب در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

حضور شاعران و مداحان برای رونمایی از کتاب علی انسانی

در این مراسم چهره‌هایی چون حاج منصور ارضی، آیت‌الله کازرونی نماینده رهبر انقلاب در کمیته امداد، یوسفعلی میرشکاک، ناصر فیض، علی‌محمد مودب، محمود حبیبی کسبی، میلاد عرفان‌پور، محمدرضا سنگری، قاسم صرافان، نجم‌الدین شریعتی، محمدجواد شرافت، حافظ ایمانی، محمد رسولی، هادی جان‌فدا، حامد عسکری، حنیف طاهری، علی انسانی صاحب اثر و جمعی از علاقه‌مندان به ادبیات آیینی حضور داشتند.

در ابتدای این برنامه رضا بیات مدیر انتشارت سلیس، ناشر کتاب «من از کودکی...»، گفت: من صبح تا عصر استاد دانشگاه هستم و شب‌ها بچه هیئتی هستم. می‌دانم این دو فضا کاملا متفاوت است و همیشه دعوایی بین انجمن‌های شعر آیینی و دانشکده‌های ادبیات برقرار است. اما آنجه در شعر استاد علی انسانی برای من جذاب بود، این بود که استانداردهای ادبیات معاصر در شعرشان رعایت شده و این شعرها در کنار اجراهای فوق‌العاده و خبره‌ای که در هیئات دارند قرار گرفته است.

بیات ادامه داد: روزگاری به‌عنوان مستمع، روزگاری به عنوان منتقد ادبی و امروز به عنوان ناشر در خدمت استاد انسانی هستم. به‌عنوان ناشر باید بگویم خود استاد علاقه داشتند کارشان دیده شود و نقد شود. این روحیه دوست‌داشتنی برای من جاذبه داشت و خوشحالم که این مجلس شکل گرفت و ما موفق شدیم این کتاب را منتشر کنیم.

علی انسانی گرد تعلق از خود پاک کرده است

سپس آیت‌الله محسن کازرونی نماینده رهبر انقلاب در کمیته امداد امام خمینی (ره) که یکی از دو مقدمه کتاب «من از کودکی...» را برعهده داشته، درباره علی انسانی گفت: من حاج علی انسانی را مصداق این شعر صائب می‌دانم که می‌گوید «هرکه چون صائب دل از گرد تعلق پاک کرد / از دهن همچون صدف دائم گوهر می‌افکند». علی انسانی دل از گرد تعلق پاک کرده است و از هر تعلقی آزاد است. من قریب پنجاه و خرده‌ای سال با آقای انسانی سابقه دوستی دارم؛ یعنی از سال 53 که من طلبه شدم، ذکر و نام و قرائت و روضه‌خوانی ایشان برای ما دل‌انگیز و دل‌نشین بوده است. توفیق هم داشتم چند سالی با ایشان حسن مجاورت داشتم و از محضرشان استفاده کردم.

کازرونی ادامه داد: من تعبد و تهجد و سحر داشتن و شب‌بیداری ایشان را شاهد بوده‌ام. حالا که اذان گفتن در تهران مرسوم نیست، ولی من هرشب گلبانگ اذان را از این حنجره طلایی می‌شنیدم و لذت می‌بردم. من این بزرگوار را اینگونه دیدم. کسی هم شاعر است، هم روضه‌خوان اهل بیت (ع). چیزی که باعث می‌شود مقابل این مرد خضوع کنم، همین است که ایشان روضه‌خوان اهل‌بیت (ع) است. این افتخار است که آدم روضه‌خوان اباعبدالله (ع) باشد. آن هم چه روضه‌خوانی؟ برای من اتفاق نیفتاده که آقای انسانی بخواند و من گریه نکنم. به قول آقای موسوی گرمارودی انگار هزاران قناری در این حنجره کاشته‌اند. نکته دیگر در ایشان هم تواضع و نقدپذیری است. من شیفته ایشان هستم و گاهی دیده‌ام ایشان را نقد می‌کنند و آقای انسانی سراپا گوش هستند.

در ادامه هادی جان‌فدا شاعر آیینی شعری با این مطلع، برای حضرت زهرا (س) قرائت کرد:

ای ماه چراغ پشت بامت

خورشید طلوع صبح و شامت

ای تکیه زده به تخت لولاک

غوغای وجود بار عامت

ای کوثر و سلسبیل و زمزم

ته‌مانده‌تبرکی جامت...

شاعر بعدی میلاد عرفان‌پور بود که دو رباعی و یک غزل برای حاضران خواند. سپس ناصر فیض ضمن تجلیل و تقدیر از علی انسانی، ابیاتی از یک ترکیب‌بند برای حضرت زهرا (س) را قرائت کرد:

به حسینی که زاده زهراست

دو جهان در اراده زهراست

عشق با آن شکوه بی‌مانند

عضوی از خانواده زهراست

خیمه نُه فلک از آن برپاست

که به پا ایستاده زهراست

این سبک‌سیرِ شعله‌ور خورشید

تا ابد مست باده زهراست

چرخ گردون، به دوستی سوگند

که دل از دست داده زهراست

آنکه شرحش همیشه دشوار است

زندگانی ساده زهراست

شرح او چون کنند زهرا کیست؟

شعر من لایق ثنایش نیست

علی انسانی ما را در شعر به دامان اهل بیت (ع) آورد و من مدیون او هستم

سخنران بعدی یوسفعلی میرشکاک شاعر، نویسنده و منتقد ادبی بود. میرشکاک گفت: خیلی مختصر می‌گویم که هویت قومی و دینی را در همه فرهنگ‌های باستانی، شعر نگه می‌داشته است؛ شعری که بتواند اسطوره و اسوه را پاسداری کند. درست است که شعر از شعر قرن‌های پیش به مرور نزول پیدا می‌کند و از توحید به امامت می‌آید و متأسفانه امامت را هم منحصر در مرثیه دیدند، این شعر که من معتقدم نگهدار و نگهبان هویت است، در این روزگار، اندک اندک دوباره توسط بزرگانی چون علی انسانی رفعت پیدا کرد. شعر هنر است و به نظر من هنر هنرهاست؛ چون خیلی چیزها فراموش می‌شود اما آن جایی که عاطفه و تخیل و تفکر و توجید و امامت و... همه اینها با همدیگر همراه می‌شوند و موثر واقع می‌شود، راهی است که امثال آقای علی انسانی باز کرده‌اند.

میرشکاک ادامه داد: آنچه را که همه دین‌فروشی‌ها و خطاکارها و اشتباه‌کارها مورد مخاطره قرار می‌دهند، هنر امثال آقای انسانی جبران می‌کند و خلأها را پر می‌کند. خود من یک نمونه‌اش هستم. حاجی یادش است. من وقتی که محضر ایشان را دریافتم، برای هیچکس و هیچ احدی شعر نمی‌نوشتم الا یک نفر و آن هم مولا امیرالمومنین (ع) بود. هیچ حرفی هم به خرجم نمی‌رفت و می‌گفتم چرا دارند برای دیگران شعر می‌گویند؟ صدای ایشان و شعر ایشان و تصرف ایشان در نفس و عقل نداشته بنده کار را به جایی رساند که دیدم الحمدلله برای همه اهل بیت (ع) دارم شعر می‌نویسم و دست و پایی می‌زنم. و مهم‌تر از همه همین بنده ناچیز را، هنر ایشان و تصرف ایشان رساند به جایی که بگویم «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه / سر سرمستی هفتاد و دو ملت زهراست». یادم است که چهل و خرده‌ای سال پیش، رساترین صدایی که موجب شد ماها به جای اینکه در فضای شعر روشنفکرانه کار کنیم، به دامان اهل بیت (ع) برگردیم، همین آقای انسانی بود. من دست کم در دایره وجودی خودم این را مدیون آقای انسانی هستم. مولا یار شما باد. دست آقای انسانی را هم می‌بوسم.

شعری ماندنی است که برای اهل بیت (ع) باشد و مردم بر سر خوان آن بنشینند

در ادامه علی انسانی شاعر کتاب «من از کودکی...»، گفت: به عنوان کسی که دم از ستایشگری اهل بیت (ع) می‌زند، موافق نبودم که چنین جلسه‌ای برای کتاب من برگزار شود. اما شد و دوستان لطف داشتند. من قصدم بر این بود که اگر کتاب رونمایی می‌شود، راه برای نقد و بررسی آن هم باز شود. نگوییم آنچه من گفتم وحی منزل است.

انسانی ادامه داد: امام کاظم (ع) به فرزدق می‌فرماید شعر گفتن جان کندن است، اما در راه ما خاندان می‌شود از جان هم گذشت. اما چه شعری؟ شعری که مصداق «ان من الشعر لحکمه» باشد. باید شعر، این عطیه را، مردمی نگه داریم. شعرهای عاشقانه که برای خط و خال و دست و معشوق مجازی می‌گوییم، مگر چقدر می‌ماند؟ اما اگر شعری باشد که مردم بر سر خوان آن بنشینند و با آن گریه کنند، ماندنی است و مردم دعاگو هستند. انشاالله معصومین یک بیت از شعر من را قبول فرمایند.

این شاعر و مداح پیشکوست در پایان گفت: به شاعران می‌گویم حیف است که این عطیه الهی را جای دیگری خرج کنیم. امروز هم شعر آیینی به چه روزی افتاده است. انشاالله با برنامه‌ای که دوستان دارند، شعر آیینی هم سامان بگیرد.

سپس قاسم صرافان شعری با این مطلع به مناسبت ولادت حضرت زینب (س) خواند:

هرچند نام نیک فراوان شنیده‌ایم

نامی به باشکوهی زینب ندیده‌ایم

تابلوهای نقاشی من، تصاویرش را از شعرهای آیینی گرفته است

در ادامه حسن روح الامین نقاش برجسته، با اشاره به اهمیت و تأثیر شعرهای آیینی بر نقاشی‌هایش، گفت: هر آن چیزی که در کارهای بنده می‌بینید، درون‌مایه و سرمایه اصلی‌اش، از ادبیات آیینی است. همین شعرهایی که از کودکی تا به حال شنیده‌ایم. ما بر اساس همین ابیات و جملاتی که شما کنار هم می‌چینید تصاویری دیده‌ایم و این تصاویر را روی صفحه بوم منعکس کرده‌ایم.

سپس محمود حبیبی کسبی شاعر آیینی برای شعرخوانی دعوت شد. حبیبی کسبی ضمن تجلیل از علی انسانی، ابیاتی از قصیده علوی خود را با این مطلع قرائت کرد:

اگرچه نیست کسی از رسیدنش آگاه

درست وقت خودش مرگ می‌رسد از راه

کی و کجا و چگونه؟ کسی نمی‌داند

که کهربای اجل کی رسد به بردن کاه

سفیر مرگ ندا می‌دهد به وقت رحیل

که کوله‌بار ببند و بپوش شال و کلاه

اجل می‌اید اما بدا که در بستر

خوشا شهادت در معرکه میان سپاه

در آن دقیقه که در ایستگاه پایانی

پیاده می‌شوی آخر به میل یا اکراه

در آن دقیقه که عمری به طرفه العینی

به غمزه از جلوی چشم بگذرد ناگاه

در آن دقیقه که قفل قفس شکسته ولی

نمانده شوق پریدن به زیر بار گناه

در آن دقیقه که آیینه پیش رو گیرند

ولی مجال نباشد به قدر گفتن آه

در آن دقیقه محتوم دست‌ها خالی است

تفاوتی نکند قعر فقر و اوج رفاه

در آن دقیقه که برعکس کار این دنیا

به هیچ کار نیاید مقام و منصب و جاه

در آن دقیقه که تنها رفیق تنهایی است

که نیست هیچکسی یاور و رفیق و پناه

در آن دقیقه آخر که چشم می‌بندی

علی است آنکه به ما می‌کند به مهر نگاه

سپس اسماعیل آذر با اشاره به دوستی‌اش با علی انسانی، گفت: من هم سال‌هاست که با جناب انسانی دوستی دارم و همیشه هم بحث و گفتگوی ما درباره شعر و شاعری است. فقط خواستم دو جمله بگویم. سخن من این است که ما باید در مدیحه‌هایمان از افکار حضرت زینب (س) و امام حسین (ع) بیشتر بگوییم. وقتی که من کتاب تاریخ شعر عاشورایی را می‌نوشتم، تقریبا تمام مدحیه‌ها و مرثیه‌ها را مطالعه کردم؛ از قرن 4 هجری تا روزگار خودمان. همه این شعرها درباره زخم‌های امام حسین (ع) بود که البته ضرورت دارد و لازم است ولی خیلی کم دیدم که شاعران از تفکر حضرت سیدالشهدا (ع) بگویند.

قصیده علوی محمدرضا طهماسبی

پس از آن محمدرضا طهماسبی ابیاتی از قصیده خود در مدح مولا امیرالمومنین (ع) را برای جمع قرائت کرد و مورد تحسین و تشویق حاضران قرار گرفت. ابیات ابتدایی شعر طهماسبی این بود:

تا کی چشمم باشد بر در، تا چند خورم من خون جگر

تا کی بی‌بهره از این سودم، تا چند ضرر هی پشت ضرر

تا کی عذر آورم از رفتن، تا کی گیرم دستی به کمر

تا کی زین جاده عقب ماندن، تا کی در خانه تماشاگر

سرخوش تا کی با شعر و غزل، دلخوش تا کی به هبا و هدر

تا کی به دل این ای کاش و دریغ، تا کی به لب این اما و اگر

تا کی عذر آورم از رفتن، تا کی گیرم دستی به کمر

بی‌همتی‌ام را تا به کجا، نسبت بدهم به قضا و قدر

دل باید شست از خود باری، تن باید زد به غبار سفر

گفتم بسم الله دیگر جایز نبود، در خانه ماندن دیگر

و توکلت علی المتوکل، و افوض امری بالحیدر

راهی شدم از خانه به نجف، چون گنجشکی که گشاید پر

چون نهری کوچک بگذشتم، از صخره و سنگ از کوه و کمر

بستم چشم و دیدم خود را، در صحن امیر ادب پرور

سپس شهرام شکیبا شاعر، طنزپرداز و مجری، گفت: علی انسانی به ما یاد داد «هرچه گفتیم جز حکایت دوست / در همه عمر از آن پشیمانیم». خیلی از ما شاعران در عرصه‌های دیگر شعری هم نفسی می‌کشیدیم و در سنین نوجوانی که عشقی هم به روضه داشتیم، گمان‌مان این بود که شعر روضه همین است که می‌شنویم. ما با شعر آشنا بودیم ولی فکر می‌کردیم شعر روضه یعنی «کاش به جای تو مرا می‌زدند». در جلسات آقای انسانی بود که شنیدم «گویا که شفق سپیده را می‌بوسد»، یا درباره مراسم دفن حضرت زهرا (س) غزلی از حافظ را می‌شنیدیم که می‌گفت «زبان خامه ندارد سر بیان فراق / چگونه شرح دهم با تو داستان فراق». اینجا فهمیدیم که شعر در مجلس اهل بیت (ع) می‌تواند جور دیگری هم باشد.

شکیبا ادامه داد: علی انسانی به صورت وسواس‌گونه از تزئینات شعر استفاده می‌کند؛ از صنایع بدیعی و معنوی و زبانی. این نشان می‌دهد که موضوع برایش عزیز است. یادم است آقای معلم می‌گفت وقتی می‌خواهی چیزی را به محبوب هدیه کنی، باید در بهترین بسته‌بندی بگذاری و بهترین کلمات را انتخاب کنی. آقای انسانی هم در شعر آیینی همین‌گونه هستند و در این زمینه فراوان کوشیده‌اند. مسیر آقای انسانی فقط شعر و شاعری نیست، بلکه در تهذیب نفس هم بسیار کوشیده‌اند. ما به عنوان شاعران آیینی هم اگر این ملاحظات را در نظر بگیریم، شعرمان شریف‌تر و درست‌تر خواهد بود.

در ادامه حامد عسکری غزلی برای حاضران قرائت کرد:

آهی کشید و در خاک کم‌کم حلول کردیم

اول خلیفه بودیم، بعدا عدول کردیم

از ما بزرگ‌ترها گفتند نه، ولی ما

گفتیم چشم، عشق است، راحت قبول کردیم

ما را ببخش عمری از عطر و زن نوشتیم

هرچند بی‌نمازیم، مشق رسول کردیم

یوسف خریدن ما با خلق فرق دارد

یک عده قرض کردند ماها نزول کردیم

میپرسی از خودت در گلدان مستطیلی

این بود آنچه عمری در شانه کول کردیم؟

ما را ببخش عمر کنج قفس نشستیم

غرق ملال بودیم خلقی ملول کردیم

رونمایی از کتاب «من از کودکی...» و روضه‌خوانی علی انسانی

بخش بعدی برنامه رونمایی از کتاب «من از کودکی...» بود که توسط یوسفعلی میرشکاک، محمدرضا سنگری، جواد خجسته، حجت الاسلام باباخوانی و جواد حیدری از آن رونمایی شد.

پایان‌بخش مراسم مداحی حاج علی انسانی و بازخوانی شعر معروف خود، «من از کودکی عاشقت بوده‌ام / قبولم نما گرچه آلوده‌ام» بود که با همراهی و استقبال حاضران همراه شد و برای لحظاتی حال و هوای جلسه را عوض کرد.

شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند 2
شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند 3
شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند 4
شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند 5
شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند 6
شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند 7
شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند 8
شاعران آیینی به علی انسانی مدیون هستند 9