یک‌شنبه 4 آذر 1403

شعبده های عجیب یک زن ایرانی (+ عکس)

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
شعبده های عجیب یک زن ایرانی (+ عکس)

مردم حسابی به وجد آمده بودند و باورشان نمی‌شد یک زن ایرانی و دختری به سن و سال طیبه بتواند شعبده‌بازی کند: «وقتی بعد از پایان برنامه آقای کریمی از راه رسید خیلی خوشحال شد و برای اینکه مطمئن شود من کارم را به درستی انجام داده‌ام از چند نفر از دستیارانش درباره کار من در زمان نمایش پرسید و آنها هم گفتند خانم رحمتی در کار خودش حرفه‌ای است و هیچ نمایشی را خراب نکرد».

وقتی اسم شعبده‌باز و تردست به میان می‌آید ناخودآگاه تصویر شعبده‌بازان مردی که نمایش‌های خارق‌العاده‌ای اجرا می‌کنند در ذهن خیلی‌ها نقش می‌بندد و کمتر کسی ممکن است تصور کند که شعبده‌باز خانم هم وجود دارد. به گزارش همشهری آنلاین، همشهری سرنخ سال 1390 در گزارشی جالب به سراغ یک زن شعبده‌باز ایرانی رفت. این گزارش را بخوانید که نکات جالبی دارد: بد نیست بدانید در کشور خودمان در کنار همه شعبده‌بازها و تردست‌های صاحب نام، دختری جوان هم در زمینه هنر شعبده‌بازی فعالیت چشمگیری دارد و همانند همه شعبده‌بازانی که تا به امروز دیده‌اید می‌تواند از داخل یک پارچه خرگوش بیرون بیاورد یا از روی زمین پرواز کند یا بدن دستیارش را به دو نیم تقسیم کند. در حقیقت این دختر با کارهای خارق‌العاده‌ای که روی سن انجام می‌دهد خیلی از تماشاگران و علاقه‌مندان هنر شعبده را میخکوب کرده است. درباره طیبه رحمتی حرف می‌زنیم؛ دختر جوانی که از مشهورترین بانوان شعبده‌باز ایران است. تماشاگران در جایگاه‌های خود به انتظار نشسته‌اند. گروه هنری سایه قرار است تا لحظاتی دیگر نمایش‌های مهیجی اجرا کنند. همه چیز آماده است. برای لحظاتی سالن تاریک می‌شود. تماشاگران سکوت کرده و رد نوری را روی سن تعقیب می‌کنند. درست جایی که قرار است تا لحظاتی دیگر هنرمندی برای انجام کارهای شعبده‌بازی روی سکو بیاید. لحظاتی بعد در کمال ناباوری تماشاگران چشم می‌دوزند به جایی که سایه ایستاده است. آنها باورشان نمی‌شود که قرار است یک زن برای آنها شعبده‌بازی انجام بدهد. همهمه‌ای فضای سالن را پر می‌کند. این صحنه‌ای است که بارها طیبه رحمتی با آن روبه‌رو شده و حالا دیدن این صحنه‌ها دیگر برای او عادی شده است. رحمتی که اسم هنری‌اش سایه است در این‌باره می‌گوید: «همه، ما را با عنوان «گروه هنری سایه» می‌شناسند اما وقتی به جای یک مرد، من روی سن می‌روم همه متحیر می‌شوند اما من همیشه با خونسردی کامل شروع می‌کنم به شعبده‌بازی در مقابل چشمان تماشاچیان و بعد از گذشت لحظاتی آنها به حضور من روی سن عادت می‌کنند و زمانی به شوق می‌آیند که می‌بینند من هم مثل دیگر شعبده‌بازان مرد تردستی می‌کنم یا از روی زمین پرواز می‌کنم یا سر دستیارم را از بدنش جدا می‌کنم». آن وقت است که بعد از پایان کار همه به افتخار بانوی شعبده‌باز ایرانی از جایگاه خود بلند شده و تا زمان خروج او از سالن نمایش یک صدا تشویقش می‌کنند. پیشنهاد غافلگیرکننده طیبه رحمتی 24 ساله است و از همان دوران کودکی به هنرهای نمایشی علاقه‌مند شد. به همین خاطر خیلی زود در مدرسه وارد گروه تئاتر شد و کم‌کم پایش به جشنواره‌های تئاتر مدارس باز شد: «از 7 سالگی کار تئاتر را شروع کردم و تا 18 سالگی این فعالیت را ادامه دادم.» دیگر در مدارس بجنورد، طیبه را به خوبی می‌شناختند چراکه او در مراسم‌های مختلفی شرکت داشت و تئاتر بازی می‌کرد اما شاید همین اتفاق بود که پای دختر جوان را به دنیای شعبده‌بازی باز کرد: «خوب به خاطر دارم که گروه‌های آزاد هنری برای اجرای برنامه به بجنورد می‌آمدند و مردم هم برای دیدن برنامه‌هایشان به سالن‌های شهر می‌رفتند. سایه به همراه تیم هنری اش به شهرهای مختلفی سفر و نمایش شعبده بازی اجرا می‌کند در واقع من هم از آنجا که خیلی به هنر علاقه داشتم دوست داشتم از نزدیک کار هنرمندان شهرهای دیگر را دنبال کنم. به همین خاطر یک روز که خیلی اتفاقی برای دیدن یکی از همین برنامه‌های هنری رفته بودم با یکی از هنرمندان شعبده‌باز آشنا شدم». طیبه با ذوق و شوق کار مرد هنرمند را دنبال می‌کرد به شکلی که تا پایان نمایش چشم از دست‌های او برنمی‌داشت. او آن‌قدر تیزبین بود که به راز یکی از نمایش‌های مرد شعبده‌باز پی برد و زمانی که برنامه تمام شد در این باره با مرد شعبده‌باز حرف زد: «همان جا بود که آن آقا به من گفتند هوش بالایی دارم و می‌توانم در عرصه شعبده‌بازی شروع به کار کنم». طیبه با شنیدن این پیشنهاد غافلگیر شد. «آن روز یکی از برنامه‌های آقای شعبده‌باز این بود که از زمین به اندازه 30 سانتی‌متر پرواز کرد و من به او گفتم که چطور توانسته این کار را انجام بدهد. وقتی این موضوع را به زبان آوردم آقای شعبده‌باز متحیر شد و به من گفت که حتما دنبال شعبده بروم». کم‌کم این فکر در ذهن طیبه به صورت یک دغدغه درآمد و با مشورت خانواده‌اش، مسیر هنری خود را به سمت یادگیری شعبده تغییر داد. اتفاق خوب «از 18 سالگی کار شعبده را یاد گرفتم. من برای آموزش پیش آقای مرتضی کریمی از اساتید شعبده‌بازی ایران رفتم و خیلی زود همه ترفندهایی که او به من در کار شعبده را آموزش می‌داد، یاد گرفتم». اما نام طیبه زمانی سر زبان‌ها افتاد که یک روز استادش به خاطر مشکلی که برایش پیش آمده بود به اجرای برنامه نرسید: «آن روز آقای کریمی با من تماس گرفت و گفت بهتر است برنامه را کنسل کنم. من مدت‌ها بود که به‌عنوان دستیار کنار ایشان تعلیم می‌دیدم و همه ترفندهای شعبده‌بازی را به خوبی می‌دانستم. به همین خاطر از استاد اجازه گرفتم که برنامه را خودم اجرا کنم». با شنیدن این حرف، استاد کمی مکث کرد. چراکه هنوز از کار شاگردش مطمئن نبود و از طرفی طیبه تا آن روز سابقه هیچ اجرای زنده‌ای نداشت و بیشتر در جایگاه دستیار در کنار استادش فعالیت می‌کرد. اما اگر دستیار جوان از پس این برنامه برمی‌آمد هم مردم او را بهتر می‌شناختند و هم برنامه کنسل نمی‌شد: «به همین خاطر استاد به من گفت اگر از خودت مطمئنی که می‌توانی این کار را انجام دهی پس معطلش نکن و تماشاچیان را منتظر نگذار». آن روز طیبه از خوشحالی یک جا بند نبود و برای شروع برنامه لحظه‌شماری می‌کرد. گرچه استرس هم دست از سر او برنمی‌داشت و در دلش آرزو می‌کرد که برنامه را خراب نکند. خودش می‌گوید: «زمان اجرای نمایش از راه رسید و من روی صحنه رفتم. مردم متعجب به من چشم دوخته بودند و از در گوشی حرف زدنشان می‌شد فهمید که انتظار دیدن مرا روی سن نداشته‌اند. اما اجازه ندادم فضای سنگینی که در سالن حاکم شده بود مرا از اجرای برنامه منصرف کند یا کارم را خراب کند این بود که گرچه استرس زیادی داشتم اما با اعتماد به نفس، چند نمونه از کارهایی که تا آن روز یاد گرفته بودم را در مقابل چشمان تماشاچیان انجام دادم». طیبه چند تردستی را به نمایش گذاشت و در پایان کار با تشویق مداوم تماشاچیان روبه‌رو شد. مردم حسابی به وجد آمده بودند و باورشان نمی‌شد دختری به سن و سال طیبه بتواند شعبده‌بازی کند: «وقتی بعد از پایان برنامه آقای کریمی از راه رسید خیلی خوشحال شد و برای اینکه مطمئن شود من کارم را به درستی انجام داده‌ام از چند نفر از دستیارانش درباره کار من در زمان نمایش پرسید و آنها هم گفتند خانم رحمتی در کار خودش حرفه‌ای است و هیچ نمایشی را خراب نکرد». بنابراین از آن روز به بعد، مرتضی کریمی تعدادی از اجراهایش را به طیبه سپرد. خانم شعبده‌باز هم برای خودش نامی هنری انتخاب کرد و خیلی جدی‌تر تمرین‌هایش را ادامه داد. شعبده، سحر و افسون نیست یکی از برنامه‌های جالب سایه این است که به راحتی می‌تواند از روی زمین پرواز کند: «من حداقل 5 نوع پرواز بلدم و همه اینها را به راحتی انجام می‌دهم». اما یکی دیگر از کارهای جالبی که حسابی تماشاچیان را میخکوب می‌کند این است که دستیارش را روی سن تکه‌تکه می‌کند یا سر او را با روش‌هایی که بلد است از گردنش جدا می‌کند که در اصطلاح به آن «برداشتن سر دستیار» می‌گویند: «پرواز اسکلت را هم مردم دوست دارند. در این کار من از یک جمجمه و یک پارچه استفاده می‌کنم و جمجمه را با استفاده از پارچه غیب و دوباره ظاهر می‌کنم». سایه به‌قدری این شعبده‌ها را انجام داده که الان به راحتی می‌تواند در چشم برهم زدنی انواع و اقسام پرنده را در مقابل چشمان متحیر شما روی صحنه نمایش ظاهر کند: «حتی می‌توانم با ترفندهایی که یاد گرفته‌ام انواع لامپ را از راه دور خاموش و روشن کنم یا نمایش‌هایی در زمینه منتال اجرا کنم». طیبه رحمتی کار شعبده بازی را از سن 18 سالگی زیر نظر اساتید شعبده بازی شروع کرد منتال همان هنر فکرخوانی است و شعبده‌باز با استفاده از روش‌هایی که بلد است فکر تماشاگر را می‌خواند. این قسمت یکی از جذاب‌ترین بخش‌های نمایش سایه رحمتی است و خیلی هم طرفدار دارد. به نظر سایه شعبده‌بازهای ایرانی چیزی از شعبده‌بازان خارجی کم ندارند. او معتقد است اگر امکانات بود و شعبده‌بازان را حمایت می‌کردند به طور حتم شعبده‌بازان ایرانی هم دست به کارهای عجیبی می‌زدند و تماشاگران را حسابی شوکه می‌کردند: «شعبده‌بازی سحر و افسون نیست و بعضی‌ها با جادوگری اشتباه می‌گیرند. در واقع شعبده تلفیقی است از هنرهای نمایشی، فیزیک، شیمی، خطای چشم و تندی دست شعبده‌باز و سرعت عمل بالا.» نمایشی که لو رفت حالا سایه را خیلی‌ها می‌شناسند. او در شهرهای زیادی اجرا داشته و همیشه سعی کرده طوری برخورد کند که مردم به کارش اعتماد داشته باشند: «خب در کار ما بعضی اوقات پیش می‌آید که کارمان لو برود. برای من هم این اتفاق در ابتدای کارم رخ داده اما آن‌قدر تمرین کرده‌ام که امروز بدون هیچ‌گونه خطایی شعبده‌بازی می‌کنم.» مثلا او در یکی از اجراهایش زمانی که قصد داشت از استوانه‌ای یک خرگوش ظاهر کند جلوتر از حرکت او خرگوش پا به فرار گذاشت. سایه همه تلاشش را کرد تا تماشاچی‌ها متوجه خرگوش نشوند برای همین در کمال خونسردی خیلی زود برنامه دیگری را به جای برنامه قبلی‌اش جایگزین کرد و به جای خرگوش دستمالی را ظاهر کرد: «خیلی شانس آوردم که تماشاچی‌ها متوجه نشدند و من تا آخرین لحظه چشمم دنبال خرگوش می‌گشت که مبادا با فرار کردن در میان مردم، کار مرا لو بدهد». البته یک‌بار کار دختر جوان در میان تماشاچیان لو رفت و آن زمانی بود که تازه شروع به کار شعبده کرده بود: «این کار جزو اولین اجراهایم به حساب می‌آمد. قرار بود دستمالی را غیب کنم. در حال اجرای نمایش بودم که ناگهان دستمالی که از آن برای این نمایش استفاده می‌کردم غیب شد. یک لحظه خودم هم به این موضوع شک کردم که دستمال چطور بدون اینکه من کاری را انجام بدهم غیب شده». سایه در همین افکار بود که ناگهان یکی از تماشاچیان با ایما و اشاره به او فهماند که دستمال در مقابل پایش افتاده است: «دستمال جلوتر از اینکه من با آن کاری کنم به یک‌باره از دستم سر خورده بود و جلوی پای یکی از تماشاچیان افتاده بود. نمایشم لو رفت اما بعد از آن به‌قدری تمرین کردم که بالاخره قلق کار دستم آمد». تماشاخانه

تنها بازمانده غول‌های آواز ایران / استادی می‌کند بی آنکه صدایش ضبط شود! (فیلم)

خانه خدا لباس احرام پوشید (فیلم)

فیلم های دیگر کانال عصر ایران در تلگرام
شعبده های عجیب یک زن ایرانی (+ عکس) 2
شعبده های عجیب یک زن ایرانی (+ عکس) 3
شعبده های عجیب یک زن ایرانی (+ عکس) 4