شعر ولادت امام حسن عسکری (ع)/ ماهِ زندان بودی و هر شب اسیرت میشدند
همزمان با سالروز ولادت امام حسن عسکری، امام یازدهم شیعیان اشعاری از شاعران آیینی کشورمان منتشر میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هشتمین روز از ماه ربیعالثانی مصادف با تولد باسعادت امام حسن عسکری یازدهمین امام شیعیان است. امام حسن عسکری علیه السلام به مدت 6 سال امامات را برعهده داشت.
مشهورترین لقب امام یازدهم، عسکری است که به اقامت اجباریاش در سامرا اشاره دارد. او در سامرا تحت مراقبت حکومت عباسی قرار داشت و برای فعالیتهایش با محدودیت روبهرو بود. امام عسکری (ع) از طریق نمایندگان خود و نیز از راه نامهنگاری با شیعیان ارتباط داشت. عثمان بن سعید، نخستین نایب خاص امام زمان (عج)، از نمایندگان خاص وی نیز به شمار میرفت.
به مناسبت سالروز ولادت امام حسن عسکری علیه السلام اشعاری از شاعران آیینی کشورمان منتشر میشود.
محمدجواد غفور زاده
بر او سلام که شایسته سلام است او که از سلاله ابن الرضا، بِنام است او که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او که یادگار برومند ده امام است او به شهر سامره مصداق فیض عام است او به نور و جلوه رخسار ماه او، صلوات جمال گلشن توحید را تبسم اوست مسیح عترت اطهار را تجسم اوست کلیم با شجر طور در تکلم، اوست که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست ز حادثات جهان، جانپناه مردم اوست به هرکه راه برد در پناه او، صلوات خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش ستاره سحری، خوشهچین انجمنش شفای دیده یعقوب، بوی پیرهنش که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟ شمیم وحی خدا میتراود از سخنش به عطر و رایحه دلبخواه او، صلوات ستارگان همه شب شمع محفلش هستند فرشتگان به ادب در مقابلش هستند موالیان خداجوی سائلش هستند معاشران همه محو فضائلش هستند به آیه آیه قرآن که در دلش هستند شدهست سوره قرآن گواه او، صلوات نگاه او، به گل تازه چیده میماند شمیم او، به گلاب چکیده میماند لبش، به غنچه شبنم ندیده میماند قدش، به سرو ز نور آفریده میماند دلش به پاکی صبح و سپیده میماند به سجده سحر و صبحگاه او صلوات امام گفت که یکرنگ باش و یکرو باش برای سنجش اعمال خود ترازو باش برای خدمت و ایثار دست و بازو باش مباش در پی شهرت ولی خداجو باش همیشه یاد خدا و عنایت او باش به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست به جذبههای بدیع نگاه او، صلوات
بازخوانی «زندگانی امام حسن مجتبی (ع)»مرضیه عاطفی
ای نگاهت روشنی بخش ِ تمام نورها ذکرِ خیرت مایه آرامش رنجورها
جذبه چشمت به قدری هست پُر تأثیر که میبرَد خشم و غضب از سینه مغرورها
مجتبی (ع) شد با جزامی همنشین و میشود - - دستهایِ مهربانِ تو عصایِ کورها
پا به پایم؛ تا که میگویم امام ِ عسکری (ع) دانه دانه مستِ نامت میشوند انگورها
ماهِ زندان بودی و هر شب اسیرت میشدند اکثراً زندانیان و غالباً مأمورها
دل برایت بیقرار است و گمانم باز هم سامرایت دلبریها کرده از آن دورها
عاشقت باشم الهی... کاش تأییدم کنی عاشقم باشی! نباشم کاش از منفورها
امر فرمودی شوَم زینت برای اهل بیت (ع) ای به روی چَشم! تا باشد از این دستورها! *
* قال العسکری (ع): «اتقوا الله وَ کُونُوا لَنَا زَیناً ولا تَکُونوا لَنَا شَیناً» امام حسن عسکری (ع) فرمودند: «پارسایی و تقوای الهی پیشه کنید و مایه افتخار و زینت ما باشید، نه مایه سرشکستگی ما» (بحارالانوار، ج78، ص372)
عرض ارادت پیشکسوتان شعر آیینی ایران و عراق به امام رئوف (ع)علی سلیمیان
محاصرهست ولی جای هیچ دلهره نیست که نور لَم یَزَلی قابل محاصره نیست
تنش اگرچه به ظاهر اسیر سامره است نسیم عطر حضورش اسیر سامره نیست
کدام بند و اسارت؟ که دست فضل کسی چنین به میمنهی روزگار و میسره نیست
بگو به بحث بیایند اهل شایعه را اگر که در دلشان ترسی از مناظره نیست
به زور حیله و تحریم و شایعه، کارِ کسی که کار دلش با خداست یکسره نیست
کسی که درس گرفت از امام یازدهم به وقت حصر، گریزنده از مخاطره نیست
کسی که درس گرفت از امام یازدهم به وقت جنگ در اندیشهی مذاکره نیست
کسی که شیفتهی زرق و برق سامری است مرام او که مرام امام سامره نیست
به حج نرفت و سفارش به اربعین فرمود چنین گشوده به سوی ظهور، پنجره نیست
چقدر درس گرفتیم از او ولی افسوس هنوز سیرهی او نام هیچ کنگره نیست
میثم مؤمنینژاد
در حُسنِ تو، مبهوتِ خداوند توایم دلدادهی آن نگاه و لبخند توایم
با هر صلوات و ذکر "عجل فرجه" ما منتظر ظهور فرزند توایم
سیدمحمدجواد شرافت
روی تو برده رونق ماه تمام را مجذوب کرده جلوه تو خاص و عام را
حسن تو بینهایت و فضل تو بیشمار مبهوت ماندهام بنویسم کدام را
برخورد امام حسن عسکری با کسی که مسکرات مینوشید، چگونه بود؟تفسیر چشمهای تو برهان عاشقیست میخوانم از نگاه تو خیرالکلام را
هر راهبی که دید تو را گفت دیده است با چشم خود مسیح علیهالسلام را
هر جا که تو قدم بزنی «سُرَ من رَءا» ست سرشار کردی از نفست هر مشام را
اما قدوم سبز تو ای کعبه بهشت حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را
دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب آرامش نگاه تو و شیر رام را
دست سخاوت تو و چشم عنایتت پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را
از ما مگیر، ای همه باران و روشنی لطف مدام و مرحمت مستدام را