یک‌شنبه 4 آذر 1403

شهید شاهمرادی چگونه معمار امنیت کردستان شد

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
شهید شاهمرادی چگونه معمار امنیت کردستان شد

به گزارش خبرگزاری دانشجو، نشست نقد و بررسی کتاب «برادر حنیف؛ زندگی‌نامه مستند داستانی شهید نبی‌الله شاهمرادی (معمار امنیت کردستان)»، یکشنبه (هشتم آبان‌ماه 1401) با حضور سردار سید حسن بتولی؛ همرزم شهید نبی‌الله شاهمرادی، محمدعلی گودینی؛ نویسنده کتاب، جواد کامور بخشایش؛ مشاور تألیف و محمد قاسمی پور؛ منتقد با اجرای میثم رشیدی مهرآبادی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. محمدعلی گودینی...

به گزارش خبرگزاری دانشجو، نشست نقد و بررسی کتاب «برادر حنیف؛ زندگی‌نامه مستند داستانی شهید نبی‌الله شاهمرادی (معمار امنیت کردستان)»، یکشنبه (هشتم آبان‌ماه 1401) با حضور سردار سید حسن بتولی؛ همرزم شهید نبی‌الله شاهمرادی، محمدعلی گودینی؛ نویسنده کتاب، جواد کامور بخشایش؛ مشاور تألیف و محمد قاسمی پور؛ منتقد با اجرای میثم رشیدی مهرآبادی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. محمدعلی گودینی در بخش ابتدایی این نشست بیان کرد: زمانی که کار نگارش این کتاب به من پیشنهاد شد، 700 صفحه روزنامه در اختیار من قرار گرفت و اطلاعاتی نیز از طریق مصاحبه با برخی همرزمان و خانواده شهید به‌دست آوردم که پس از جمع‌آوری اطلاعات، طرح کار ریخته شد. در پروسه نگارش تا چاپ کتاب، چندین نوبت اطلاعات تغییر و اطلاعات جدید جایگزین شد و بارها از سوی خانواده شهید و ناشر مورد بازبینی قرار گرفت. سعی کردم حجم کتاب بیشتر از 300 صفحه نشود تا مطالعه آن برای مخاطب راحت‌تر باشد. وی ادامه داد: ابتدا عنوان «صبح پرواز حنیف» را برای کتاب انتخاب کرده بودم که پس از چاپ نام کتاب به «برادر حنیف» تغییر کرد که به‌نظرم این عنوان شعاری است. برخی نام‌ها و اسامی مکان‌ها در کتاب، یا اطلاعاتی درباره آن‌ها وجود نداشت یا ناقص بود. همچنین در زمینه نشان دادن لهجه‌ها در کتاب نیز ملاحظاتی وجود داشت و تغییراتی در محتوا لحاظ شد. این نویسنده با اشاره به بخش آغازین این کتاب و ماجرای «شفاء»، گفت: اتفاق شفاء همسر شهید که کتاب با آن آغاز می‌شود، کاملا واقعی است. مستندات دیگری که در این‌باره وجود دارد، مؤید حقیقت این موضوع است. شهید نبی‌الله شاهمرادی آنقدر انسان پاک و شریفی بوده که افراد بسیاری قلبا به او اعتقاد داشتند. خواستم این ماجرا به‌عنوان مقدمه و شروع کتاب باشد. گودینی درباره میزان تأثیرگذاری عنصر تخیل و تصویرسازی در این اثر، افزود: سعی داشتم با توصیف و فضاسازی، قالب داستانی به کار بدهم، چون داستان ماندگار می‌شود. اگر می‌خواستم داستان را فقط به حالت مستند و خطی جلو ببرم، شاید 50 صفحه بیشتر نمی‌شد. ولی با فضاسازی، توصیف و شخصیت‌پردازی، فضای داستانی پررنگ‌تر شد. وی با اشاره به زبان دیالوگ‌های کتاب نیز اظهار کرد: سعی کردم از ابتدا تا انتها، زبان ساده را برای متن بکار گیرم. چون خودم سخنرانی‌ها و دیالوگ‌های ثقیل که کسی چیزی از آنها نمی‌فهمد را نمی‌پسندم، لذا در تمامی آثارم تلاش کرده‌ام از واژگان و جملات ساده و همه‌فهم استفاده کنم. زبان گفت‌وگوهای کتاب، زبان معیار فارسی پایتخت استمحمد قاسمی‌پور که به‌عنوان منتقد در این نشست حضور داشت، با بیان اینکه انتقال میراث معنوی شهدا ضروری است، گفت: کار انجمن پیشکسوتان سپاس در اهتمامی که نسبت به ثبت و ضبط خاطرات بخشی از مدافعان امنیت کشور دارند، ستودنی است. امیدوارم این کتاب بتواند در فرهنگ‌سازی و شناساندن سیره و روش زندگی این مدافعان امنیت، موثر باشد. وقایع روز کشور مؤید این معناست که کار این نقش‌آفرینان چقدر مهم است. وی در ادامه بیان کرد: محمدعلی گودینی به‌عنوان نویسنده‌ای نام‌آشنا و پرکار در حوزه ادبیات داستانی مطرح است و فهرست آثار ایشان نشان می‌دهد که به موضوع زندگی‌نامه توجه ویژه داشته است. پایمردی این نویسنده در حوزه زندگی‌نامه داستانی در 15 سال اخیر، بسیار محترم است. این منتقد ادبی با اشاره به این موضوع که انتخاب ساختار و زاویه دید نگارش برعهده نویسنده اثر است، افزود: انتخاب راوی دانای کل که ماجرا را در این اثر آغاز می‌کند، انتخاب نویسنده است. زندگی‌نامه داستانی را می‌توان با زاویه دیدهای مختلفی دنبال کرد. این کتاب، یک زندگی‌نامه دیگرنوشت است که ساختار آن‌را محمدعلی گودینی انتخاب کرده است. مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری معاونت راهبری استان‌های حوزه هنری، گفت: اگرچه این اثر زندگی‌نامه داستانی است، اما روح مستند بر آن حاکم است. نمی‌توان جای مشخصی از کتاب را دست گذاشت و گفت که با مستندات تاریخ معاصر همخوانی ندارد. تنها در موارد اندکی شاید جابجایی‌هایی در خط سیر تاریخی اتفاق افتاده باشد. به بسیاری از وقایع سیاسی و اجتماعی که می‌توانست بر زندگی این شهید مانند دیگر افراد جامعه اثرگذار باشد، در این کتاب اشاره‌ای نشده است. نوعی غربالگری در این زمینه صورت گرفته است. اگر کار مستند تاریخی است و با یک خط سیر تاریخی زندگی شخصیت اصلی را دنبال می‌کند، حاقل وقایع تأثیرگذار باید دیده می‌شد که خلأ برخی از آنها در کتاب دیده می‌شود. قاسمی‌پور درباره طرح جلد کتاب، بیان کرد: از نظر طراحی جلد، طراحی مقبول است و به مخاطب مکث و تأمل می‌دهد. آوردن جزئیاتی مانند رده نوشتاری روی جلد، از نظر هنری جای بحث دارد. همچنین گنجاندن لوگوی انجمن پیشکسوتان سپاس در رو، پشت و عطف جلد کتاب ضرورتی نداشت و فقط طرح جلد را کمی شلوغ کرده است. بهتر بود لوگو در عطف قرار می‌گرفت. چیدمان نام کتاب و نویسنده، همچنین رنگ زمینه و رنگ فونت و جزئیانی مانند مهر محرمانه که به‌صورت محو طراحی شده، مناسب است. وی با اشاره به مقدمه نویسنده و مقدمه ناشر در این اثر افزود: مقدمه نویسنده کوتاه و موجز با اطلاعات کافی است و به‌گونه‌ای بی‌تکبر و صمیمانه با مخاطب ارتباط برقرار کرده و صمیمانه از خواننده درخواست کرده که برای فهم درست این داستان، آن‌را بادقت، عمیق و با آرامش بخواند. این نوع مقدمه، ارتباط خواننده و نویسنده را قبل از ورود به متن برقرار می‌کند. اما مقدمه ناشر کتاب، بسیار بلند است که برای زندگی‌نامه معمول نیست. مقدمه ناشر زبان ثقیل و پیچیده‌ای دارد و برایم سوال است که چرا از چنین کلماتی استفاده شده است. یک‌سری کلمات در مقدمه مورد استفاده قرار گرفته که موضوع را دور از دسترس می‌کند. همچنین امروز دیگر هیچ مقدمه‌ای تیتر اصلی ندارد. نکته دیگر اینکه به‌نظر می‌رسد ناشر با این مقدمه می‌خواهد خود را آوانگارد معرفی کند، ولی من این ناشر را در هیچ حالتی ناشر آوانگارد نمی‌بینم. آوانگارد اصطلاحی به معنای هنر پیشرو در حوزه‌های موسیقی و تئاتر است که اینجا کاربردی ندارد. این منتقد ادبی گفت: ناشر در مقدمه خیلی از اسطوره گفته و آن‌را روایتی مقدس دانسته است، درحالی‌که اسطوره مربوط به جهان‌بینی غیرتوحیدی و همان افسانه‌های پیشینیان است و جایگاهی در فرهنگ دینی ندارد. در فرهنگ دینی، اسوه شدنی و دست‌یافتنی است. نبی‌الله شاهمرادی باید به تعبیر قرآنی به‌عنوان اسوه و الگو معرفی شود. واژه اسوه، خیلی ساده‌تر و خودمانی‌تر است. قاسمی‌پور در بخش دیگری از نقد خود بر کتاب «برادر حنیف»، اظهار کرد: در ابتدای کتاب، «بسم‌الله الرحمن الرحیم» با خط ثلث درج شده که در زیر آن نوشته شده مربوط به نسخه‌ای از قرآن خطی در کتابخانه دکتر شریعتی است، اما مشخص نشده که منظور کدام کتابخانه دکتر شریعتی است. در همین شهر تهران، چندین کتابخانه با این نام وجود دارد. صفحه‌آرایی کتاب در کل خوب است، مگر در مواردی مانند شماره‌گذاری صفحات که بهتر بود بالای صفحات درج شود و یا تکرار عنوان کتاب در گوشه سمت راست همه صفحات آمده که قدری باعث شلوغی شده و می‌تواند فضای تفکر را از خواننده بگیرد. وی با اشاره به موضوع انتخاب نام مستعار حنیف از سوی شهید، ادامه داد: انتخاب مستعار در بین افراد به‌ویژه اشخاصی در جایگاه شهید شاهمرادی به‌ویژه در سال‌های اول انقلاب، رواج داشت. اما در هیچ‌جای کتاب اشاره‌ای به این مسأله نشده که چرا شهید این نام مستعار را برای خود برگزیده است. هیچ جزئیاتی از این موضوع در متن کتاب دیده نمی‌شود. این نویسنده و منتقد ادبی درباره دیالوگ‌ها و زبان کتاب نیز گفت: در نگارش داستانی، گفت‌وگونویسی یکی از ابزارهایی است که برای پیشبرد کار به داستان‌نویس توصیه می‌شود. به این معنا که در جاهایی اجازه بدهیم خود آدم‌های داستان حرف بزنند. اما در این اثر این جریان برعکس است، یعنی پایه و اساس کار، گفت‌وگو است و در جاهایی نیز توصیف می‌آید. بیش از 100 صفحه ابتدایی اثر در جغرافیای جنوب اصفهان که فکر می‌کنم امروز این بخش به استان چهارمحال و بختیاری پیوسته می‌گذرد که این منطقه دارای گویش خاصی است. بیشتر حجم کتاب نیز در استان آذربایجان غربی و بخش‌هایی از کردستان می گذرد که آنجا هم طبیعتا گویش و لهجه‌های خاص خود را دارند. بخش‌های پایانی هم که در تهران است. ولی اساسا، زبان گفت‌وگوها، زبان معیار فارسی پایتخت است. رد خاستگاه اجتماعی و فرهنگی آدم‌ها، چندان در گفت‌وگوها دیده نمی‌شود. حداقل درباره شخصیت «برادر جنیف» و در جاهایی همسر و مادر ایشان که شخصیت‌های پررنگ‌تری در داستان هستند، توقع داریم خاستگاه اجتماعی‌شان که «چادگان» است، در لهجه آنها نمود داشته باشد. قاسمی‌پور افزود: مدل گفت‌وگوهای کتاب بیشتر شبیه جلسات رسمی و جدی است. آدم‌ها خیلی رسمی با هم حرف می‌زنند و این موضوع شاید مقداری گفت‌وگوها را خسته‌کننده کند. می‌شد کمی این گفت‌وها را تلطیف کرد و فضای صمیمانه‌تر و خودمانی‌تر به آن داد. حداقل نحوه دیالوگ در جلسات با نوع دیالوگ در خانه باید متفاوت باشد. بیشتر مطالب کلیدی در دل گفت‌وگوها مطرح می‌شود. وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اهمیت ذکر نام و جزئیات جغرافیایی مکان‌ها، بیان کرد: آوردن اسم مکان‌ها، قرابت و انس به همراه دارد، ولی خلأ و ضعف آن در این کتاب، ما را در اتمسفری که باید در آن رشد و رویش شخصیت اصلی را دنبال کنیم، قرار نمی‌دهد. در این داستان دو نقطه عطف مکانی در زمینه تأثیرگذاری بر زندگی و رشد شخصیتی قهرمان داستان وجود دارد: چادگان و قرارگاه حمزه. وقتی تکنیک روایت داستانی را انتخاب می‌کنیم، باید این موارد را با جزئیات به تصویر بکشیم. حتی در اثر، توصیف و جزئیاتی از مکان جلسات وجود ندارد. برای روایت داستانی، تحقیق نباید به گفت‌وگو محدود شود، بلکه باید یک سری اطلاعات جغرافیایی و زیست‌بومی ارائه شود. این منتقد ادبی همچنین گفت: ازجمله مواردی که در این کتاب خلأ آن احساس می‌شود این است که هیچ اشاره‌ای به جایگاه امام خمینی (ره) در زندگی فردی که به‌طور مستقیم با مسائل انقلاب در ارتباط بوده، نشده است. یا حتی به جزئیات و حال و هوای سفر معنوی حج در سال 1371 یا دیگر سفرهای زیارتی ایشان مانند تشرف به حرم علی‌بن موسی‌الرضا (ع) و یا حتی امامزاده محل خودشان نشده است. خلأ چنین مواردی، ابعاد وجودی شخصیت اصلی داستان را در چند ساحت مشخص محدود می‌کند. حتی توصیف روابط خانوادگی شهید نیز جای کار بیشتری دارد. در ادامه مباحث این نشست، جواد کامور بخشایش اظهار کرد: یکی از جدی‌ترین کتاب‌هایی که در حوزه امنیت در انجمن پیشکسوتان سپاس تدوین شده، کتاب «برادر حنیف» است. عصاره این اثر، تبیین این مسأ‌له است که شهید چطور عنوان «معمار امنیت کردستان» را به خود اختصاص داده است. در این کتاب با سوژه بسیار بزرگی روبه‌رو هستیم. در زمینه نوشتن از شخصیت‌های امنیتی، محدودیت‌ها زیاد است که در این کتاب، محدودیت‌ها چند برابر بود. اما با کمک خانواده شهید و دو تن از معاونان و دوستان شهید، تک‌تک واژگان کتاب مستند شد. وی افزود: این کتاب اصلا روایت نیست، بلکه زندگی‌نامه مستند داستانی بوده و در تلاش است گرانیگاه متن را به سمت زندگی و سیره امنیتی شهید بکشاند. تمام مطالب نویسنده بارها به لحاظ صحت، توسط معاونان و خانواده شهید به‌طور دقیق بررسی شد.