شوک اوربان بر پیکره اروپای فرسوده
موضع مجارستان نماد شکست راهبردی درون اروپا است؛ جایی که سرمایهگذاری سنگین در همبستگی سیاسی، در برابر واقعیت انرژی و منافع ملیِ ناهمخوان اعضا به بنبست رسیده است.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- اظهارات تازه ویکتور اوربان درباره بررسی راههای «دورزدن تحریمهای آمریکا» علیه شرکتهای نفتی روسیه، تصویری گویا از شکاف عمیق درون اروپا و بحران مشروعیت راهبرد مشترک غرب علیه مسکو ارائه میدهد. در حالی که ایالات متحده و بخش قابلتوجهی از دولتهای اروپایی، بر تشدید فشار اقتصادی بر کرملین تأکید دارند، بوداپست آشکارا اعلام میکند که در پی یافتن مسیرهایی برای «حفظ جریان انرژی از روسیه» است.
در ظاهر، انگیزه این رویکرد اقتصادی است؛ مجارستان کشوری محصور در خشکی است که نزدیک به نود درصد نفت و گاز خود را از روسیه تأمین میکند. اما در واقع، تصمیم اوربان پیامدهای ژئوپلیتیکی عمیقتری دارد. نخستوزیر مجارستان با این موضع، عملاً «اولویت ملی انرژی» را بر «انسجام امنیتی اروپا» ترجیح داده است؛ انتخابی که نهتنها شکاف درون اتحادیه اروپا را برجسته میکند، بلکه توان بروکسل برای شکل دادن به سیاست خارجی واحد را زیر سؤال میبرد.
سیاست اوربان در قبال مسکو نه پدیدهای مقطعی، بلکه استمرار نوعی نگاه اوراسیاگرایانه در سیاست خارجی مجارستان است نگاهی که همکاری با روسیه را نه تهدید، بلکه تضمینی برای ثبات اقتصادی میداند. بدین ترتیب، بوداپست عملاً در حال تعریف رابطهای دوگانه با غرب است: عضویت در اتحادیه اروپا از یکسو، و تداوم وابستگی راهبردی به انرژی روسیه از سوی دیگر.
اما آنچه بیش از همه در سخنان اوربان برجسته میشود، نه صرفاً مخالفت با سیاست واشنگتن، بلکه تردید علنی نسبت به کارآمدی تحریمهاست. او با بیان اینکه «کسی که خواهان کاهش هزینه انرژی است، باید از حق خرید نفت از روسیه دفاع کند»، بهروشنی از شکاف میان آرمان سیاسی اروپا و واقعیت معیشتی ملتهای وابسته به انرژی ارزان سخن میگوید.
این رویکرد، عملاً همزمان دو پرسش بنیادین پیش روی اروپا میگذارد:
آیا اتحادیهای که نمیتواند حتی در برابر تحریمهای آمریکا «اجماع عملیاتی» شکل دهد، قادر است راهبردی پایدار برای مهار روسیه تدوین کند؟ و آیا تصمیمهای سیاسی مبتنی بر فشار و تحریم بدون تضمین جایگزینهای اقتصادی، نهایتاً موجب فرسایش بیشتر وحدت اروپایی نخواهد شد؟
در نهایت، موضع مجارستان نماد شکست راهبردی درون اروپا است؛ جایی که سرمایهگذاری سنگین در همبستگی سیاسی، در برابر واقعیت انرژی و منافع ملیِ ناهمخوان اعضا به بنبست رسیده است. اوربان اکنون صدایی است که بلندتر از گذشته میگوید: اروپا نه در برابر روسیه، بلکه در برابر خود دچار بحران راهبردی است. این بحران نهتنها با گذشت زمان مدیریت نخواهد شد، بلکه شاهد گسترش عمق و دامنه آن خواهیم بود. در این معادله، سیاستمدارانی مانند ویکتور اوربان در کسوت نمادهای آشکارساز آسیب پذیری اروپای واحد ایفای نقش میکنند.