شکاف کرونا بر دیوار عقبماندگی نظام آموزشی
ساری - ایرنا - کرونا با تمامی مشکلاتی که برای بخشهای مختلف جامعه ایجاد کرده است، پیامهایی نیز داشت که مهمترین آن نمایش عقبماندگی بخشی از نظامهای اجتماعی و فرهنگی مانند نظام آموزشی در ایران بوده است.
این روزها تحلیل در باره ویروس کرونا و پیامدهای آن موضوع داغ روز است. هر شخصی یا جمعی برداشت خودشان را دارند؛ برخی آن را بزرگ ترین تهدید و برخی دیگر آن را فرصت می دانند. عده ای ویروس کرونا را جنگ جهانی سوم برای بشریت و عده ای دیگر آن را مجالی برای نفس کشیدن محیط زیست دانسته، برخی نیز آسیب پذیری جسمی نسبت به ویروس کرونا را تلنگری شدید برای انتقال هزینه های سرسام آور جنگ افزارها به سمت بخش بهداشت و سلامت تصور می کنند.
با همه این تفاسیر، ویروس کرونا برخی از ضعف ها و عقب ماندگی های ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی کشورها را به آنها یادآوری کرد؛ ضعف هایی که بسیاری از متخصصان سال ها برای رفع آنها فریاد می زدند، اما همه این صداها در تقابل چند وجهی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی همواره شنیده نشد تا مجالی برای اصلاح شود و امروز که جوامع با ویروس کشنده کرونا سر و کار یافتند، زنگ صداقت آن صداها و فریادها را می توان در بخشی از گسیختگی های ناشی از این ویروس آشکارا مشاهده کرد.
یکی از بخش های آسیب پذیر ناشی از شیوع ویروس کرونا در ایران، نظام آموزشی کشور بوده است، نظامی که هنوز نیز نتوانسته از زیر بار یا آوار این ویروس کمر راست کند و هنوز نیز با هر تلنگری باید منتظر لرزیدن پیکر آن بود تا آسیب های بیشتری را نمایان کند.
از نخستین روزهای اسفند ماه سال گذشته ویروس کووید -19 که به طور عامه با برند " کرونا " دیگر شهره خاص و عام شده، وارد ایران شد. این بیماری مرگبار که تا کنون جان بیشتر از پنج هزار ایرانی را گرفته است، پیش از هر بخشی تبعاتش را ابتدا با تعطیلی مدارس و دانشگاهها، بر نظام آموزشی کشور آشکار کرد. با تعطیلی مدارس، دانش آموزان و معلمان خانه نشین شدند و تقریبا آموزش در تمام کشور تعطیل شد. البته این وضعیت کمی بعد با فاصله کمتر از یک هفته به دانشگاه ها و سایر مراکز آموزشی از کلاس های هنری گرفته تا آموزشگاههای آزاد دیگر سرایت کرد تا جمع های خانوادگی در خانه نشینی کرونایی تکمیل شود.
آنچه که سبب می شود تا ضعف نظام آموزشی ما در برابر بیماری کرونا بیشتر از سایر کشورها نمود یابد، بی توجهی به ایمن سازی این نظام در برابر چنین وضعیتی بوده است. اگر اندکی اخبار کشورهای درگیرتر از ایران با بیماری کرونا را دنبال کنید، تقریبا هیچ اثری از اخبار اختلال در نظام آموزشی را مشاهده نمی کنید، یا حداقل اینکه مشکلات در چنین کشورهایی در حد چند توصیه است، در صوتی که در حال حاضر تعطیلی مدارس و دانشگاه های ما به تنهایی به یک بحران ملی تبدیل شده است، بحرانی که هنوز تبعاتش را به خاطر پوشیده ماندن وضعیت تعیین تکلیف مدارس غیرانتفاعی و دانشگاههای غیرانتفاعی تر و مغبون ماندن هر دو ضلع آموزش در شق از نظام آموزشی نشان نداده است.
حتی با وجود اینکه نظام آموزشی کشور غرور خود را شکسته و دانش آموزان و دانشجویان را به بستر فضای مجازی که همواره منحوس خوانده می شد، راهنمایی کرده است، باز شاهد این هستیم که پس از 2 ماه تعداد قابل توجهی از خانواده آموزشی کشور از تحصیل به دور هستند. شاید در ظاهر این 2 ماه خسارتی در پی نداشته باشد، اما در واقع ممکن است دامنه آسیب و خسارت این مدت، سال ها بر نظام آموزشی و دانش آموزان تاثیر گذار باقی بماند.
اینکه چرا نظام آموزشی کشور تا این اندازه شکننده و آسیب پذیر است و چرا با وجود سال ها رواج و تمرین دیگر کشورها در بستر فضای آموزش مجازی، نظام آموزشی ما هنوز به رویه سنتی خود چنگ زده و هرگونه مصوبه و قانونی را برای تطبیق خود با دنیای مدرن لابلای همین رویه گم می کند، پرسشی است که به اندیشه و پاسخی درخور نیاز دارد، بویژه این که ایران از نخستین کشورهای منطقه بود که آموزش از راه دور را با تاسیس دانشگاه پیام نور به راه انداخت.
درس گریزی نظام آموزشی
یک کارشناس مسائل آموزشی و مشاور تحصیلی در پاسخ به این پرسش ها به خبرنگار ایرنا گفت: متاسفانه اغلب آموزگاران و حتی مدیران آموزشی کشور خسارت آموزشی کرونا را فقط در همین نیمسال دوم می بینند، در حالی که فرآیند آموزشی از پایه اول ابتدایی تا تحصیلات عالیه همانند یک زنجیر است و پاره شدن یک قطعه از این زنجیر بر کل فرآیند اثر می گذارد. به عبارتی لرزه ای که بر کل زنجیره با پاره شدن یک حلقه نیم سال اتفاق افتاد برای برخی از دانش آموزان مانند دانش آموزان اول ابتدایی ممکن است تا دانشگاه ادامه یابد و سرنوشتشان را دچار دگرگونی کند.
علی پیشنماززاده با اشاره به اینکه نگاه آسیب شناسی به خسارات بحران کرونا باید واقع بینانه و به دور از هیجان زدگی باشد، افزود: برای مثال در دوره ابتدایی اگر دانش آموز پایه ای ترین مسائل را نتواند بیاموزد و آن را به عنوان ابزار فرا بگیرد، بدون شک این مساله در سال های دیگر آموزش وی تاثیرگذار خواهد بود. یا به عنوان مثال دانش آموزان پایه سوم متوسطه اول باید به معدلی مشخص در پایان سال برسند تا بتوانند در هدایت تحصیلی امتیاز قابل قبول در ورود به رشته مورد علاقه کسب کنند، در حالی که اگر شرایط به همین شکل پیش رود، تاثیرات منفی بر نمرات دانش آموزان خواهد داشت و بسیاری از دانش آموزان مجبورند به رشته های متفرقه ورود کنند و این موضوع بر سرنوشت آنان تاثیر خواهد گذاشت.
وی گفت: از این دست مشکلات فراوان است و برخی از آسیب های ویروس کرونا ممکن است سال ها و حتی یک دهه بعد خود را نشان دهد. پس نباید نگرانی در این زمینه را بی اهمیت دانست که البته از سوی مسئولان آموزشی همواره کم ارزش و گذرا دیده می شود.
پیش نماززاده با اظهار این که آسیب پذیری نظام آموزشی کشور فقط به کرونا ختم نمی شود و همواره حتی با بحران های طبیعی گذرا مانند سیل و زلزله هم اثرپذیری دارد، افزود: مهم ترین علت آسیب پذیری نظام آموزشی ما از هر بحرانی، تنها یک دلیل دارد و آن هم جا ماندن از آموزش های نوین با توسل به ابزارهای روز و چسبیدن به روش های سنتی است. در واقع نظام آموزشی ما همچنان از این عدم انطباق پذیری در حال آسیب دیدن است و متاسفانه عبرت آموزی هم مشاهده نمی شود چون به محض این که بحران پایان می یابد، همه چیز مانند این که یک سر کش را رها کرده باشند، به جای اولش برمی گردد.
بحران مدیریتی
این مشاور تحصیلی همچنین اظهار داشت: متاسفانه با وجود اینکه همواره مدیریت سیستم آموزشی ما در دست اساتید دانشگاهی و عالمان آموزشی بوده، اما هیچگاه درست مدیریت نشده است. به عبارتی نظام آموزشی ما بیش از آنکه از بحران ها خسارت ببیند، از مدیریت نادرست در رنج است و زمانی که خود مدیریت در بحران باشد، درس آموزی از بحران قابل تصور نیست و به همین خاطر هم این نظام آموزشی از تغییر ناپذیری چندین دهه ای در حال خسارت دیدن است
وی توضیح داد: برای مثال در همین اتفاق کرونا شاهد ارائه شیوههای متنوع آموزشی، آزمون و خطاهای متعدد، کوچ هفتگی معلمان به نرم افزارهای متعدد و گیج کننده و از همه بدتر، اتکای سنتی به صدور دستورات اداری اجباری برای کوچ از یک فضا به فضای دیگر هستیم که نه تنها بار تحمیلی به آموزش را کم نمی کند، بلکه فشار مضاعفی بر والدین، دانش آموزان و معلمان وارد کرده است و در واقع نه تنها ظرفیت تحول پذیری معلمان را به عنوان یک ضلع مهم آموزش تخلیه کرده است، بلکه در حال تخلیه ظرفیت ضلع دیگر آموزش یعنی خانواده و دانش آموزان است چون اینگونه برخورد آزمون و خطا کردن آن هم در بحران کرونا با هر توجیهی که باشد، به زیان اضلاع مختلف آموزش اشت.
این کارشناس آموزش گفت: به اعتقاد من بحران مدیریت در درون سیستم آموزشی کشور مهم تر از بحران های بیرون سیستمی است، مدیریتی که خود را از متد های روز دنیا تافته جدا بافته می داند، با تغییر هر وزیر و یا دولت سلیقه شخصی را بر ساختار آسیب پذیر آموزشی تحمیل کرده و خواهد کرد بدون این که به تبعاتش توجه داشته باشد. شما ببینید در چهار دهه اخیر چندین بار شاهد تغییر کتب درسی، سیستم تحصیلی، پایه های تحصیلی و غیره هستیم که بیش از کمک به فرآیند تحصیلی به آن خسارت وارد کرده است. به طور واضح این سوء مدیریت را می توان در بازگشت دوباره سیستم آموزشی به نظام قدیم 6-3-3 دید که باز دوباره به نقطه 50 سال پیش بازگشت.
وی اظهار داشت: اگر نگاهی به وضعیت کشورهای توسعه یافته و حتی کمتر توسعه یافته بیندازید، به وضوح خواهید دید که نظام آموزشی آنها قرن هاست که تغییر نکرده و اگر تغییری را مشاهده کنید، متوجه خواهید شد که همواره در جهت بهبود شرایط با حفظ اصول اولیه بوده است، درحالی که مدیران آموزشی ما اصولا به اصلاحات کمتر از تخریب توجه دارند و علاقه ای هم به یادگیری از نظام های دیگر ندارند و در نخستین مرحله نیز به جای اصلاح روبنا، به سراغ تخریب زیربنای آموزشی می روند.
این مشاور تحصیلی همچنین به نبود روحیه تغییر در مدیریت نظام آموزشی در کشور اشاره کرد و گفت: متاسفانه تعریفی که از تغییر در ذهن آموزش کشور است به معنای زیر و رو کردن بوده و اصلا با شیوه اصلاحات پذیری همخوانی ندارد. یعنی مدیران آموزشی صرفا تغییر را در شیوه هایی تعریف می کنند که خود به مکاشفه آن پرداخته باشند و نسبت به الگو برداری از کشورهای موفق کاملا تدافعی عمل می کنند.
وی با بیان اینکه توسعه نظام آموزشی وابسته به تغییرات پیاپی و تدریجی است، افزود: به دلیل حساسیت این بخش، تغییرات باید به آرامی صورت بگیرد تا در صورت شکست، خسارات به حداقل ممکن کاهش یابد در حالی که در کشور ما تغییرات همواره با واژه های نگران کننده مانند تغییرات اساسی، عظیم و ساختاری همراه است.
شنا، خلاف جهت حرکت آب
یکی از فرهنگیان بازنشسته که سابقه معاونت آموزشی را در کارنامه اش دارد نیز در پاسخ به پرسش های خبرنگار ایرنا با اظهار این که دور افتادگی و عقب ماندگی نظام آموزشی بسیار عمیق است، گفت: بدتر از خود عقب ماندگی، جهت حرکت سیستم آموزشی است که کاملا خلاف جهت دنیا حرکت می کند.
سمیرا خانلری توضیح داد: همیشه نظام آموزشی ما به دنبال دستیابی به دستاوردهای کشورهایی همچون ژاپن، کانادا، آلمان و خیلی از کشورهای دیگر بوده، اما هیچگاه از شیوه ها و روش های این کشورها که موفق هم بودند پیروی نکرده است. در واقع نظام آموزشی ما کاملا خلاف جهت کشورهای موفق در حال حرکت است. تنها یک مقایسه و آن هم تولید نیروی انسانی موفق می تواند ناکارآمدی کامل سیستم آموزشی ما را به نمایش بگذارد.
این فرهنگی بازنشسته ادامه داد: هیچکس نمی تواند ادعا کند که خروجی امروز مدارس و دانشگاه ها کارآمد تر از تحصیل کردگان دهه سی و چهل هستند. به طور مثال امروزه اغلب پزشکان متخصص، مهندسان، عالمان علم سیاست، حقوق دانان، قضات و حتی معلمان مشهور و در سطح جهانی کشور محصول نظام آموزشی دهه های پنجاه و حداکثر دهه 60 هستند.
خانلری افزود: نظام آموزشی باید از خود بپرسد که چرا ما در 2 دهه اخیر افرادی مانند پزشکانی همچون پروفسور سمیعی، شاعرانی مانند نیما یوشیج و اخوان ثالث، سیاست مدارانی همچون محمد جوادظریف و دیگر حوزه ها وارد جامعه نکرده است. مگر غیر این است که اغلب دانش آموزختگان مدارس و به خصوص دانشگاه ها صرفا مدرک به دست بوده و حتی در رشته خود نیز نمی توانندکارآفرین باشند و همواره در انتظار یک میز و صندلی و کار دولتی هستند؟ تمامی این مثال ها نشان می دهد نظام آموزش ما نه تنها راه کاملا اشتباه را طی می کند، بلکه رفته رفته دانش آموختگان کم کیفیت تر و غیر کاربردی برای جامعه تولید می کند که نه تنها کمکی به رفع نیازهای جامعه نخواهند کرد، بلکه بار اضافی همچون بیکاری و مصرف بدون تولید به جامعه وارد می کنند.
وی گفت: نتیجه این عقب ماندگی را نه تنها در ناکارآمدی خروجی نظام آموزشی می توان دید، بلکه امروز با شیوع کرونا متوجه می شویم که حتی معلمان ما نیز به دلیل فقدان آموزش کار در فضای مجازی، در حال حاضر درمانده شده اند و برخی در سن بازنشستگی باید تازه تدریس غیر حضوری و در فضای مجازی را در شرایط حاد تمرین کنند، در حالی که باید پیش تر و در یک فضای آرام این تمرینات و آموزش ها انجام می شد. این وضعیت محصول لجبازی مدیریتی است و اهمیت ندادن به ابزارهای نوین و بهره برداری درست از آنهاستو
سیاست زدگی، بلای جان همه
استاد اقتصاد دانشگاه مازندران هم در پاسخ به این پرسش ها به خبرنگار ایرنا گفت: در بحران کرونا کاملا عقب ماندگی و تا حد درماندگی نظام آموزشی گریبانگیر ما شده است. سال هاست که دنیا فضای مجازی را به عنوان یک ظرفیت در جهت بهبود آموزش پذیرفته است، اما سیستم آموزشی ما همین فضای آموزشی را سال ها سرکوب کرده و آن را شوم و خطرناک برای دانش آموزان و دانشجویان دیکته کرده است.
دکتر سیدحسین حسینی مسئله تغییر در نظام آموزشی را سیاست زده عنوان کرد و افزود: سال هاست که بیش از هر حوزه دیگر نظام آموزشی کشور از مدرسه تا دانشگاه، آموزش در فضای مجازی را شماتت و آن را به عنوان یک آسیب اجتماعی به جامعه معرفی کرد، در حالی که در بحران کرونا شاهد دست به دامن شدن آموزش به فضای مجازی هستیم. این مساله اکنون به یک طنز تلخ تبدیل شده است که نه تنها خنده دار نیست، بلکه باید اشک نظام آموزشی را در بیاورد.
وی ادامه داد: آنقدر مقاومت در برابر تحولات زیاد و قوی است که حتی نظرات کارشناسان نیز پذیرفته نمی شود. در همین مورد استثنای فضای مجازی نیز سال هاست که ما شاهد حرکت کشورهای دیگر به نظام آموزشی مجازی هستیم در حالی که کماکان در داخل کشور بر آموزش سنتی تکیه شده است و به بهانه های مختلف از جمله اینکه حتما باید تدریس چهره به چهره باشد، از تحول جلوگیری شد.
این استاد دانشگاه گفت: گذشته از آموزش و پرورش، جای تاسف دارد که جامعه دانشگاهی ما نیز از آموزش مجازی غافل بوده است و منتظر ماند تا ویروس کرونا ما را به این مدل آموزشی هل دهد، در حالی که بیش از 20 سال است که بسیاری از دانشگاه های دنیا آموزش در فضای مجازی را تمرین کرده اند و از سراسر دنیا از همین روش برای خود دانشجو دارند و فارغ التحصیلشان کرده اند. متاسفانه بیگانگی نظام آموزشی ما با آموزش مجازی سبب شده تا امروز شاهد این وضعیت تخل باشیم که حتی دانشجویانی که تلفن های همراه چند ده میلیونی در دست دارند نیز آموزش در فضای مجازی را بلد نباشند، در حالی که امروز بهترین کتابخانه ها و کتاب های دنیا را شما می توانید در فضای مجازی به امانت بگیرید و مطالعه کنید.
بحرانهای بیشتر در کمین نظام آموزشی
این استاد دانشگاه اظهار داشت: بحران آموزش ناشی از شیوع ویروس کرونا فقط بخشی از مشکلات ساختار آموزشی کشور است که لازم است درس عبرتی برای مدیران و برنامه ریزان نظام آموزشی باشد تا نگاه جدی تری در این بخش داشته باشند.
حسینی با تاکید بر اینکه سیستم آموزشی کشور نیازمند انقلاب اساسی در شیوه و هدف است، افزود: این انقلاب نباید همانند گذشته با ریشه کن کردن تجربیات و ریشه های آموزشی همراه باشد، بلکه این انقلاب بایددر جهت اصلاحات تدریجی رقم زده شود. باید نظام آموزشی بعد از بحران کرونا خود را بازبینی کند، زیرا تصور بیهوده ای است که فکر کنیم پس از کرونا، بحران دیگری نظام آموزشی ما را تهدید نکند. مطمئن باشید تهدیدهای جدیدی در آینده دوباره به سراغ نظام آموزشی خواهد آمد که شدت و نوع آسیب متفاوتی را در پی خواهد داشت.
وی ادامه داد: ویروس کرونا بسیاری از اشتباهات و کج روی های سیستم آموزشی را به نمایش گذاشته است که مستلزم تغییر رویه و بازنگری اساسی در آموزش چه در بخش دانش آموزی و چه در مراکز آموزش عالی است. برای اصلاحات نیز نیازی به کشف یا طراحی شیوه های جدید نیست و می توان به راحتی از کشورهای دیگر الگوبرداری کرد، همان طور که بسیاری از همین کشورها از ساختار آموزشی و دستاوردهای دانشمندان اسلامی و ایرانی در قرن های پیش الگوبرداری کردند.
زنگ خطر شیوع بیماری کرونا در کشور از اواخر بهمن ماه به صدا درآمد. این بیماری از اوایل اسفند تمامی مراکز آموزشی کشور را تعطیل کرد که همچنان ادامه دارد. مسئولان بهداشت و درمان هم پیش بینی کرده اند که بحران کرونا ممکن است در سال تحصیلی آینده هم ضمن گره خوردن با آنفلوانزای فصلی ادامه یابد و این وضعیت به معنای تعطیل ماندن آموزش حضوری برای یک نیم سال دیگر و شاید بیشتر است.
بر اساس آخرین گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تاکنون 85 هزار و 996 نفر را در ایران به طور قطعی به کرونا مبتلا شدند که نتیجه آن مرگ پنج هزار و 391 نفر تا امروز چهارشنبه سوم اردیبهشت بود.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*