چهارشنبه 30 مهر 1404

شکل‌ها عرصه حیات فکری و اجتماعی ما را فراگرفته است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
شکل‌ها عرصه حیات فکری و اجتماعی ما را فراگرفته است

قطب‌الدین صادقی در یکصدو شانزدهمین نشست کتابخانه مرجع کانون به سواد بصری در آینه هنرهای نمایشی پرداخت و گفت: برای نسل امروز باید روش درست‌دیدن، درست‌ساختن و درست‌فهمیدن شکل‌ها را بیاموزیم.

قطب‌الدین صادقی در یکصدو شانزدهمین نشست کتابخانه مرجع کانون به سواد بصری در آینه هنرهای نمایشی پرداخت و گفت: برای نسل امروز باید روش درست‌دیدن، درست‌ساختن و درست‌فهمیدن شکل‌ها را بیاموزیم.

به گزارش خبرگزاری مهر، یکصدوشانزدهمین نشست کتاب‌خانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ادامه سلسله نشست‌های «سواد زندگی» با موضوع «سواد بصری در آینه‌ی هنرهای نمایشی» روز دوشنبه 28 مهر 1404 با حضور قطب‌الدین صادقی مدرس دانشگاه، فیلم‌نامه‌نویس برگزار شد.

این نمایش‌نامه‌نویس، مترجم، کارگردان تئاتر و بازیگر سینما و تلویزیون، درباره‌ی نقش و اهمیت تئاتر و هنرهای نمایشی در تقویت سواد بصری کودکان سخن گفت.

قطب‌الدین صادقی سخنان خود را با اشاره به ریشه قداست کلام در ادیان و فرهنگ‌های سامی آغاز کرد و گفت: «از تورات که می‌گوید «خدا کلمه بود» تا «بشنو کلام یهوه را» و در فرهنگ کهن ما، اهمیت کلام و ارزشمند بودن گوش حاکم است. عبادت نوعی تکرار کلمه است و قداست معماری ما نیز با کلام درآمیخته است.»

صادقی افزود: «ما هزاران سال فرهنگ شفاهی داشتیم و این فرهنگ آن‌چه را که ناقص بود، کامل کرد. از همین رو، راویان، حاملان فرهنگ متحرک ما بودند. اما امروز، این میراث به یک کلام یک‌سویه تبدیل شده که تقدس یافته است. این یک‌طرفگی کلام حتی در ساختار اجتماعی و روابط ما هم بازتاب یافته است.»

هجوم تصویر و سقوط تعمق در نسل جدید

صادقی در ادامه، فرهنگ فناوری غرب را چالشی بزرگ برای جامعه کلام‌محور ما دانست و گفت: «فرهنگ غرب با تمام قدرت، با ابزار تصویر به دیگران حمله‌ور شده است. در پاریس، هفته‌ای 450 مجله رنگی، شبی 600 نمایش و روزانه هزاران فیلم تولید می‌شود. ما فرهنگ تصویری نداریم. آن‌ها در حال پیشروی و تحلیل نتایج فرهنگ صنعتی خودشان هستند و ما ناچاریم منفعلانه دنبال‌شان برویم.»

او با ابراز نگرانی جدی از آسیب‌های این انفعال ادامه داد: «ما لحظه‌ای را برای تحلیل فاعلانه از دست داده‌ایم و ضربه می‌خوریم. یکی از آسیب‌های فرهنگ تصویری معاصر، تولید کلیپ‌هایی با 500 تصویر شتابان است که در واقع هیچ‌چیزی را نشان نمی‌دهند، بلکه تمرکز و تعمق را از ما می‌گیرند. بچه‌های ما سطحی بار آمده‌اند.»

صادقی برای تأیید این مدعا به تجربه خود در حوزه نشر اشاره کرد و گفت: «نسل ما نسل پرورش یافته با کتاب بود. اما در نشر بزرگی که من مسئول بخش کتاب‌های نمایشی آن بودم، میزان فروش در سال پایانی پیش از کرونا، 44 درصد کاهش یافت. این فقط نشان‌دهنده تغییر سبک زندگی مردم نیست، بلکه بیانگر این است که وسیله‌شان عوض شده و وقت برای تعمق و خواندن ندارند.»

بی‌سوادی بصری در زندگی روزمره و غیبت «زیباشناسی»

صادقی ضعف در فرهنگ تصویری را عامل اصلی رعایت نشدن اصول زیباشناسی (استاتیک) در زندگی روزمره ایرانیان دانست و گفت: «ما چون فرهنگ تصویری‌مان ضعیف است، اصول چهارگانه استاتیک یعنی تعادل، تقارن، توازن و انسجام را حتی در چیدمان زندگی رعایت نمی‌کنیم.»

این مدرس دانشگاه افزود: «این مسئله فقط به تابلو و نقاشی برنمی‌گردد، بلکه در رفتارهای روزمره ما نیز جاری است؛ در لباس پوشیدن، رنگ‌ها جیغ می‌زنند و انسجام وجود ندارد. این زیباشناسی وارد رفتارهای روزمره ما نشده است.»

تصویر، زیبایی‌شناسی و آخرین خاطره ازلی انسان از بهشت

قطب‌الدین صادقی، در ادامه تحلیل‌های خود پیرامون ضعف فرهنگ بصری، به نکته‌ای روان‌شناختی اشاره کرد و گفت: «بر اساس تحقیقات، 26 درصد ملت ایران ذاتاً افسرده‌اند و این وضعیت در محیط اطراف ما بازتاب یافته است. خانه‌ها، خیابان‌ها و حتی مجالس عروسی پر از رنگ‌های تیره است. این‌جاست که نقص فرهنگ تصویری شروع می‌شود؛ نشناختن صرفاً شکل نیست، بلکه نشناختن رنگ و انکار آن است. در حالی که کلیپ‌های عجیب و غریب غربی که ما را می‌فریبند، با رنگ‌ها ما را اغوا می‌کنند.» او سپس به تعریف دو وظیفه اصلی هنر پرداخت و عنوان کرد: «هنر در واقع دو وظیفه بیشتر ندارد: یکی پیام و دیگری ارتباط یا شکل.»

پیام و شکل در خلق هنری

صادقی در توضیح وظیفه پیام گفت: «پیام یعنی شما حرفی برای گفتن دارید که ارزش شنیدن دارد و می‌تواند در بینش و زندگی ما تعیین‌کننده باشد، چرا که اغلب آدم‌ها به تنهایی نمی‌توانند زندگی خود را اداره کنند و از محصولات فکری (مانند فیلم، سریال و نمایش) خوراک فکری می‌گیرند. تمام شاهکارهای ایرانی و خارجی پیام درست دارند و هیچ‌کس حرف بدی را نشر نمی‌دهد، مگر فاشیست‌ها که آنها هم استثنا هستند.»

پس از پیام، وظیفه دوم، یعنی «ارتباط» مطرح می‌شود. صادقی افزود: «ارتباط یعنی شکل. من باید بلد باشم این پیام سنجیده و کاربردی را با یک شکل منسجم و جذاب به مخاطب منتقل کنم. هنر یعنی خلق شکل.»

او با استفاده از مفاهیم کهن، اهمیت شکل را تبیین کرد و گفت: «در تورات دو مفهوم وجود دارد؛ یکی کاوس (آشفتگی ابتدای جهان) و دیگری رستاخیز. چرا خدا را آفریننده جهان می‌نامند؟ چون خدا از بی‌شکلی به اشیا شکل داده است. اگر شکل نباشد، هیولاست؛ هیولا یک چیز بی‌شکل و ترسناک است. خلق شکل فقط مختص هنرمندان نیست؛ ما در لحظه و در روز، دائم در حال آفرینش شکل هستیم. هماهنگ‌کردن پیراهن با شلوار، میزان ریشی که کم و زیاد می‌کنیم، نوع عینکی که انتخاب می‌کنیم؛ همه جا بحث شکل است. حتی ادبی که به کار می‌بریم و سلام و علیک ما شکل می‌آفریند.»

زیباشناسی، تزئین نیست

صادقی تاکید کرد که این شکل واقعاً تعیین‌کننده است، و گفت: «یک شکل در خودش یک آرامش روحی و معنوی هم به وجود می‌آورد.» او به نظریه‌ای در میان زیباشناسان اروپا اشاره کرد که مفهوم «استاتیک» (زیباشناسی) را از یک امر تنها تزیینی فراتر می‌برد: «زیباشناسی یعنی آن انسجام، تعادل و توازنی که عرض کردم. این یک قرتی‌بازی، تفنن یا تزیین نیست. آن‌ها اعتقاد دارند که این زیباشناسی آخرین خاطره ازلی است که انسان با خودش از بهشت بیرون آورده است.»

او ادامه داد: «ما در پی بازآفرینی آن تعادل زیبای مقدسی هستیم که انسان زمانی که در بهشت بود، آن را تجربه می‌کرد. این به ما آرامش می‌دهد. به عبارت دیگر، خلاقیت شکلی متوازن، یک آرامش معنوی و قدسی به ما می‌دهد و تا آن‌جا جلو می‌رود که از امری مذهبی سرچشمه می‌گیرد.»

صادقی با بیان این‌که این مسئله شکل، تنها یک چیز تزیینی بیرونی و فیزیکی نیست و در درون خود یک معنای روحی و روانی دارد، گفت: «این موضوع برای ما حیاتی است که به این نسل آموزش دهیم به نخستین چیزی که به دست‌شان می‌رسد، قانع نباشند؛ بلکه جستجو کنند، اندیشه کنند و تجربه کنند تا ببینند کدام شکل و رنگ با روحیه جمعی و فردی‌شان تطبیق پیدا می‌کند.»

از نشانه یک‌به‌یک تا رمزگشایی از نماد

این مدرس دانشگاه در ادامه، سطوح مختلف درک تصویری و نشانه‌شناسی را شرح داد و هشدار داد که خوانش تصویری ما نباید فقط محدود به دیدن فیلم سینمایی باشد. او سه لایه را برای درک تصویر معرفی کرد و گفت: «در نشانه‌شناسی (سمیولوژی)، نشانه در واقع علامت است و تناظر یک به یک دارد. مثل عکس شما روی شناسنامه یا پرونده شغلی که معرف شماست و لاغیر. این نشانه هیچ ایهام تفسیری برنمی‌تابد و همه آن را می‌فهمند.»

او لایه پیچیده‌تر را «استعاره» دانست و گفت: «زندگی ما پر از استعاره‌های شکلی و فکری است. استعاره در واقع رابطه آن‌چه که نشان می‌دهید با آن‌چه که مورد نظر است را وصل می‌کند. مثلاً دست دادن یک استعاره است.»

صادقی پیچیده‌ترین لایه را «نماد» معرفی کرد و گفت: «نماد بسیار بسیار پیچیده است. نماد را فرد به وجود نمی‌آورد، جمع به وجود نمی‌آورد؛ بلکه یک فرهنگ در طول تاریخ آن را می‌سازد. پشت نماد یک تاریخیت، یک مداومت تاریخی و ارزش‌های متعدد معنوی و فکری وجود دارد. نماد دست شما نیست که آن را بیافرینید. در نماد، رابطه آنچه که نشان می‌دهید یا می‌گویید با آنچه که مورد نظر است، بسیار پیچیده و متعدد است.»

تجلی شکل منسجم و دموکراسی حق پاسخگویی

صادقی پس از این مقدمه مفصل درباره شکل و نماد، به نقش درام و تئاتر پرداخت و هستی درام را در روایت منسجم یک واقعه دانست: و گفت: «نقش تئاتر چیست؟ حقیقتش را بخواهید، درام قبل از هر چیز سخن گفتن از یک واقعه است به شکل منسجم. همه چیز یک آغاز دارد و یک انجام. زندگی، عشق، تولد یک بچه تا پیری، همه یک مسیر را طی می‌کنند. روایت یک قصه که سر دارد، مقدمه دارد، اوج دارد و بعد انتقاد دارد و باید یک جا تمام شود، تجلی همین شکل منظم است.»

او ادامه داد: «درام، تنها یک روایت نیست، بلکه برآمده از یک بستر اجتماعی است، درام را یک جامعه به وجود می‌آورد که دموکراتیک باشد.»

صادقی در پایان، مفهوم نهایی «خلق شکل» را در پیوند میان عناصر و ایجاد «تناسب» خلاصه کرد و گفت: «بسته‌ای از عناصر کاربردی در ترکیب نهایی همه عناصر به ما خلاقیت می‌بخشد. نکته اصلی این‌جاست که همه این عناصر چه‌طور در یک انسجام معنابخش حضور دارند؛ نسبت این‌ها به هم بسیار مهم است.»

وحدت تصویر و کلام در اندیشه کهن

صادقی تأکید کرد، آموختن اندازه‌گیری‌ها، چه در فضا، چه در زمان و چه در شکل، همان خلاقیت است و این شکل‌دهی نباید در ضدیت با کلام باشد، بلکه باید در هم‌خوانی با آن صورت پذیرد. او افزود: «اگر آثار سهروردی را که من سال‌ها روی آن کار کردم بخوانید، می‌بینید که ایشان در فضاهای روایتی، یک نسبت حیرت‌انگیز میان روایت تصویری و کلامی ایجاد کرده است؛ جایی که روایت دانای کل یا روشن‌بین با تصاویری که آورده، در هم تنیده شده‌اند.»

صادقی ادامه داد: «در اروپا از دهه 80 به بعد، شاهد بازگشتی به سمت کلام، تئاتر دیالوگ و مونولوگ هستیم تا اجازه دهند افراد دوباره در درون خود، تصاویر را بیاورند؛ چرا که عدم تعادل، از جایی شروع می‌شود که تصویر به‌تنهایی و بدون وزن کلامی باشد.»

ضرورت آموزش دیدن صحیح نسل جدید

صادقی در پایان، تأکید کرد که نباید ارتباط بنیادین میان کلام و تصویر را فراموش کرد، به‌ویژه با توجه به فضای امروز جامعه و گفت: «به نظر من، همان‌طور که سهروردی در آواز پر جبرئیل می‌گوید، بین تصویر و کلام نباید این ارتباط را فراموش کرد. بسیاری از ارزش‌های کهن ما هنوز در کلام است، اما تصویر را نباید فراموش کنیم. ارتباط بین این دو برای جوانان حیاتی است. جوانان ما بی‌نهایت با تصویر سروکار دارند؛ حتی پیام سلام را با شکلک (ایموجی) می‌فرستند، اخبار را با شکلک درک می‌کنند. این شکل، همه جا عرصه حیات فکری و اجتماعی ما را فرا گرفته است. وظیفه ما این است که به آن‌ها روش درست‌دیدن، درست‌ساختن و درست‌فهمیدن شکل‌ها را بیاموزیم و نباید از هیچ هنری برای این امر غفلت کنیم.»

شکل‌ها عرصه حیات فکری و اجتماعی ما را فراگرفته است 2