عدالت برای همه در محله بازندهها
تهران - ایرنا - «مجید نوروزی» در فیلم «مرد بازنده» پتانسیل نادیده گرفته شدهتری را از خود به اجرا میگذارد و شاید بتوان او را به عنوان استعدادی دیرشناخته شده و هدر رفته در سینما کشف کرد.
مرد بازنده، هفتمین فیلم محمد حسین مهدویان، تقریبا با همه آثارش متفاوت است و این تمایز با جسارت در محتوای ملتهب و تغییر ژانر نمود پیدا کرده و تبدیل به مهمترین ویژگی اثر میشود.
مرد بازنده یک نئونوآر با گرایشات کاملا کلاسیک است که بر پیچیدگیهای روانی شخصیتهایش استوار است.
آخرین ساخته محمد حسین مهدویان اثری جنایی و ساختارشکن متکی بر استعارههای و المانهای ژنریک است که فیلم را به شدت متفاوت و برجسته میکند. فیلم با تاکید بر ویژگی فردی کاراگاه پلیس بر بروز رنجهای درونی او صحه میگذارد.
کاراگاه جستجوگر فیلم غیر از ویژگیهای روانی فردی که در درام بسیار موثر است، دارای نمودهایی بیرونی هم هست. مثل دندان عفونی و مصائبی که در روابط او با سینا، تنها پسرش، تجربه میکند. همه این مصائب به علاوه وظیفههای شغلی و اجتماعی موقعیتی است تا اراده قوی و تسلیم ناپذیر کاراگاه «خسرو احمدی» را در روندی دراماتیک به بوته آزمایش گذارد.
نوعی بیتفاوتیهای احساسی تاثیر پذیرفته از محیط و نتایج وحشتاکی که از سبقه شخصیت محوری متوفی در لایههای مختلف روایی تنیده شده نوعی کنکاشگرایی را حول چند شخصیت شکل میدهد. این آزمایشها فقط برای کارگاه پلیس طراحی نشده، بلکه «شهاب» کاراکتر به قتل رسیده فیلم نیز مشمول این آزمایشها و پرسشگری واقع میشود.
جواد عزتی، کاراگاه خسروی فیلم، در چیدمان روایتی جستجوگر ناخواسته «جیک گیتِس» محله چینیها را در ذهن متبادر میکند. البته ظاهر خسته و روانپریشتر احمدی تفاوتهایی این دو کاراکتر را برجسته میکند، اما خط روایت و موقعیتی که این دو شخصیت در آن قرار میگیرند چندان متفاوت نیست.
در چنین نئوآرهایی قرار نیست کاراگاه قاتل را دستگیر کنند و همچون فیلم کلوت (آلن جی پاکولا) قرار نیست، مسئله پلیسی و دغدغه قانون در پازلهای دراماتیک فیلم حل شود. بلکه ویژگیهای مقتول و اثر منفی که او بر سایر اطرافیانش میگذارد، گرههای اصلی فیلم را دربرمیگیرد.
مرد بازنده اثری وفادارانه به نئونوآر دهه هفتاد با شاخصههای پارانویایی است. در چنین ساختاری ویژگیهایی جنایی با ملودرام تنیدگی پیدا میکند و سرفصلهای اخلاقی هیچکاکی بخشی از آن را دربرمیگیرد.
وقتی کاراکتر مرضیه در پایان فیلم این گرهها را حل میکند، درسهای اخلاقی فیلم در مورد پایبندی و اخلاقگرایی عیان میشود.
البته مهدویان دیدگاه روشنفکرانهای را چاشنی این جستجوگری میکند. نمایش نوعی از تنهایی زودرس در مورد کاراگاه احمدی، بیگانگی و تهی بودن زندگی در میانسالی و عدم پایبندی مقتول در روابط خانوادگی، لایههای فرعی و شاخ و برگها فراوانی را در فیلم میافزاید.
یکی از ویژگیهای مهم فیلم مرد بازنده خلق و گسترش فضای پُر از شک و نامطمئنی است که در فیلم به تدریج گسترش پیدا میکند. این شک مشمول افرادی مثل شهاب میشود که در اکوسیستم اقتصادی نامطلوبی رشد کردهاند و به همین تصاویر به غایت خفقانه و دلگیرتر تصویر میشوند.
رمز و راز، ابهام و تیرگی شخصیتها و نوعی پرداخت مینیمالیستی کارگردان از چنان کیفیتی برخودار است که مرد بازنده را از سایر آثار مهدویان متمایز میکند.
ویژگی مهدویان این است که در دایره محدود سینمای ایران که تغییر ژانر در آن ممکن نیست او هر بار سراغ فیلم یا سریالی در گونه متفاوتی میرود و گاهی به شخصیتهایی که در گذشته خلق کرده در قالب یک شخصیت جدید ادای دین میکند.
او در هر فیلمی سراغ یک قصه متفاوت میرود و گاهی به شخصیتهایی که در گذشته خلق کرده در قالب شخصیتها تازهتر ادای دین کند. خسروی کاراگاه پلیس فیلم مرد بازنده ادامه امروزی نمایش مردان مقاومی محسوب میشود که مهدویان تصاویر سینمایی ممتازی را از آنان خلق کرده است.
مرد بازنده هوش و ذکاوتش را به در لباس یک پلیس وام دار فیلم های پلیسی ریویزیونیستی (تجدید نظرطلبانه) دهه هفتاد است. ترکیبی از تصاویر مینیمالیستی ژان پیر ملویل در کنار سبک قصهگویی به شیوه محلهچینیها با استفاده از فضاهای تیره، غیرآفتابی و معمولا بارانی و روایتی مرموز همراه با پیرنگ جفاکاری، قتل، خیانت که تأثیرهای نئونوآر را به صورتی اساسیتر در یک فیلم ایرانی بازتاب میدهد و حس اضطراب را در شرایط معاصر بازنمایی میکند.
در این فیلم با توجه به ساختار فیلم جواد عزتی از نظر تکنیکی نقشی که ارائه میدهد تقریبا فوقالعاده و منحصر به فرد اجرا شده و شاخصههای ساختاری نئونوآر در بازی جواد عزتی تجلی پیدا میکند.
عزتی بازیگر تمامناشدنی سینمای ایران است که از حیث اجرا و ایفای نقشهای متفاوت ممتازترین روزهای خود را پشت سر میگذارد. مجید نوروزی با اینکه نقش مکمل را در این فیلم اجرا میکند اما پتانسیل نادیدهگرفتهشدهتری از خود را به اجرا میگذارد و شاید بتوان او را در این اثر به عنوان استعدادی دیرشناخته شده و هدر رفته در سینما کشف کرد.