پنج‌شنبه 8 آذر 1403

عدالت یعنی تهدید معیشت هنرمندان؟!

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
عدالت یعنی تهدید معیشت هنرمندان؟!

اگر وضعیت معیشت و اقتصاد مردم کشورمان مساعد نیست، حراج تهران نه تنها مقصر نیست، بلکه در جهت تأمین نیازهای مادی و معیشت بخشی از همین مردم گام برمی دارد که هیچ کار دیگری جز هنرشان ندارند، پس چاره کار را باید جای دیگر جست.

پس از به خطا رفتن تیرهای اتهام پولشویی، ارائه آثار بدون مجوز و غیره درباره حراج تهران، این بار نوک پیکان بهانه جویان، به سمت چرایی برگزاری این رویداد به بهانه وضعیت کنونی اقتصاد کشور، نشانه رفته است. این تیرهای رها شده در تاریکی، همواره با سعی و خطا پرتاب شده تا شاید از سر اتفاق به هدف مورد نظر اصابت کند. گویا اتهام زنندگان، هنری جز برکندن نمی‌دانند و این بارهم عزم کرده‌اند با هر وسیله و روشی بازار هنر را ناکارآمد سازند.

به گزارش «تابناک»؛ اگر چه نمی توان منکر وضعیت ناگوار اقتصادی و دشواری معیشت مردم در شرایط کنونی بود و صد البته همگان خود را در این خصوص مسئول می دانیم ولی باید دید چه ارتباط معناداری میان برگزاری یک حراج هنری با دشواری های معیشتی مردم وجود دارد؟

حراج تهران، در عرصه اقتصاد هنر اتفاقی نوین از سوی بخش خصوصی است که راهی 7 ساله را با تکیه بر تجربیات و مبتنی بر قوانین ملی و استانداردهای بین المللی پیموده و در مسیر رو به رشد خود، هر دوره آثار هنرمندان تازه ای از طیف های مختلف را وارد حراج کرده و به مارکت هنری آنها اعتبار بخشیده است.

این در حالی است که بسیاری از هنرها از جمله هنرهای تجسمی در ایران چشم به حمایت‌های مالی دولت دوخته‌اند و همگان به خوبی می‌دانیم که همواره آخرین ریال‌های بودجه سالانه در ایران به هنر اختصاص می یابد و این خود نشانی است از اهمیت و اولویت هنر برای صاحب منصبان!

هنوز از یاد نبرده ایم، تلاش های نافرجام اهالی هنرهای تجسمی را برای دریافت حمایت های دولتی که امیدوار بودند با اختصاص نیم درصد از بودجه عمرانی دستگاه های دولتی برای خرید آثار هنری تحقق یابد. همان کاغذهایی که سالها در کمیسیون های فرهنگی و تلفیق مجلس شورای اسلامی دست به دست شد تا در نهایت این توفیق حاصل شد که به دستگاه های دولتی اختیار داده شود تا در صورت تمایل، نیم درصد از بودجه عمرانی سالانه خود را به خرید آثار هنری اختصاص دهند. اهالی هنرهای تجسمی با امیدواری به همین اختیار و تمایل، اکسپو ترتیب دادند و منتظر حضور دولتی ها شدند، ولی تقریبا هیچ یک از دستگاه های دولتی هرگز چنین نیازی را احساس نکردند و با وجود همه تلاش ها و مذاکرات، تمایلی برای خرید هنر نشان ندادند!

چند تابلویی هم که از سوی یکی، دو بخش دولتی برای خرید رزرو شده بود، در نهایت معامله نشد، در سال های بعد این مصوبه بازنگری شد و این بار دستگاه های دولتی را ملزم به خرید آثار هنری از محل بودجه عمرانی خود کردند ولی باز هم افاقه نکرد و هیچ اقدامی برای خرید آثار هنری صورت نگرفت و در سالهای بعدتر هم به طور کلی این مصوبه حذف شد و به این ترتیب آب پاکی را روی دست همه هنرمندان عرصه تجسمی کشور ریختند که منتظر حمایت های دولتی نباشند و پرونده این قصه پرغصه برای همیشه بسته شد.

حالا بعد از دو و نیم قرن از آغاز برگزاری حراج های هنری در دنیا، صاحب رویدادی به نام حراج تهران هستیم که از سوی بخش خصوصی در زمینه مارکت هنرهای تجسمی فعالیت می کند و توانسته هر چند در ابعاد کوچک، رونق نسبی را به این بخش از هنر کشورمان تزریق کند و تسهیل گر امور بازاریابی آثار هنرمندان باشد.

بهانه جویان که این بار معیشت دشوار مردم کشورمان را دست آویز خود قرار داده اند، حتما این اصل ساده اقتصادی را می دانند که مقوله حراج آثار هنری در قالب «اقتصاد خرد» گنجانده می شود در حالی که وضعیت اقتصادی مردم را باید از جنبه های کلان اقتصاد تحلیل کرد و بهانه قرار دادن برگزاری حراج تهران در شرایط نامساعد اقتصادی مردم، همان پیام اشتباهی است که گویندگان و نویسندگان به عمد یا سهو برای مخاطبان خود مخابره می کنند.

اگر نگاهی دقیق تر به کارکرد حراج تهران بیاندازیم، می توانیم حرکت این رویداد با ماهیتی اقتصادی را در راستای «مسئولیت اجتماعی» آن مشاهده کنیم.

تشریح این موضوع چندان پیچیده نیست، با مروری بر تعریف مسئولیت اجتماعی بنگاه های اقتصادی که شامل مجموعه وظایف و تعهداتی است که آنها بایستی در جهت حفظ، مراقبت و کمک به جامعه‌ای که در آن فعالیت می‌کند، انجام دهند، درخواهیم یافت که ماهیت این حراج در نگاه نخست، همان ایفای مسئولیت اجتماعی است که تا حدودی رافع دغدغه اقتصادی بسیاری از هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی کشور بوده است. هر چند فروش مجموع آثار این حراج در مقایسه با نیاز هنر این کشور بسیار ناچیز است و مقایسه گردش مالی آن با حراج های معتبر دویست ساله در دنیا، نشان از نحیف بودن آن دارد اما در درازمدت خواهد توانست به موفقیت های بزرگتری در زمینه اقتصاد هنر دست یابد.

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که مسئولیت اجتماعی حراج تهران صرفا به کلیت این رویداد خلاصه نمی شود، چرا که برخی هنرمندان، ماحصل فروش آثارشان در این حراجی را به امور خیریه اختصاص می دهند. از جمله منیر فرمانفرماییان هنرمند نقاش که آثارش طی دو دوره، به عنوان گران قیمت ترین اثر حراج معرفی شد، با سخاوتمندی تمام از این مبلغ قابل توجه به نفع نیازمندان جامعه خود چشم پوشیده و عواید حاصل از فروش آثارش را به خیریه اهدا کرده است. اما همه مخالفان چشم خود را به روی این حرکت انسان دوستانه بستند و هیچ کس این اقدام نیک را دستمایه یادداشت‌های خود برای تقدیر از این هنرمند و ترغیب دیگران برای انجام کارهای مشابه نکرد.

بار دیگر به پرسش برخی از مخالفان حراج تهران باز می گردیم که چرا چنین مبالغی در این شرایط نامساعد اقتصادی مردم، صرف خرید و فروش آثار هنری در این رویداد می شود، برای فهم بهتر این پرسش نیاز به طرح سوال های دیگر وجود دارد؛ اگر حراج تهران برگزار نشود آیا تضمینی برای تخصیص کل مبالغ معامله شده، در جهت رفاه اقتصادی مردم وجود دارد؟ آیا دولت در شرایط کنونی می تواند در جهت تأمین معیشت تعدادی از هنرمندان جوان این کشور که چشم امید به فروش آثار خود در این رویداد دارند، قدمی بردارد؟

آیا در صورت توقف فعالیت حراج تهران، بودجه هنری کشور افزایش خواهد یافت؟ در صورت تعطیلی حراج، همین میزان اندک گردش مالی آن به سمت کدام یک از بازارهای دلالی مسکن، سکه، ملک، ارز و... سرازیر خواهد شد؟ آیا مخالفان حراج تهران این آگاهی را دارند که مبلغ 34 میلیارد تومان، فروش کلی دهمین حراج تهران و حاصل جمع خریدهای بیش از 90 نفر است که سرمایه خود را به خرید آثار هنری اختصاص داده اند! باید به صراحت اعلام کرد که حراج تهران با وجود تمام نقدهای صحیح و منطقی که می توان به آن وارد کرد، توانسته

معیشت بخشی از هنرمندان کشورمان را در اندازه‌ای متوسط تامین کند و باری هر چند کوچک را از روی دوش دولتمردان بردارد اما این حمایت ها از سوی بخش خصوصی، گویا به مذاق مخالفان سخت آمده و عزم آن کرده اند تا معیشت این بخش از مردم کشورمان را نیز به وضعیت دشوار پیش از برگزاری حراج بازگردانند. آنها فارغ از شعارهایی که به بانگ بلند بر می آورند، رفاه و بهبود معیشت را برای هیچ یک از مردمان ایران زمین نمی‌خواهند!

اگر وضعیت معیشت و اقتصاد مردم کشورمان مساعد نیست، حراج تهران نه تنها مقصر نیست، بلکه در جهت تأمین نیازهای مادی و معیشت بخشی از همین مردم گام برمی دارد که هیچ کار دیگری جز هنرشان ندارند، پس چاره کار را باید جای دیگر جست. باید اجازه داد که همین تعداد انگشت شمار نهادهای هنری - اقتصادی که به صورت واقعی خصوصی هستند و نه خصولتی، به دور از حواشی فعالیت کنند. حراج تهران امروز هر چند در ابعاد بسیار کوچک، تابلویی از مارکت هنر کشور را به نمایش گذاشته است، برخی به هر بهانه‌ای در صدد پایین کشیدن این تابلو هستند. امید که چنین مباد.

عدالت یعنی تهدید معیشت هنرمندان؟! 2