عرضه «گذرِ خان» در کتابفروشیها / رمان ابطحی درباره حوزه علمیه چاپ شد
رمان «گذرِ خان» نوشته سید محمدعلی ابطحی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.
رمان «گذرِ خان» نوشته سید محمدعلی ابطحی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «گذرِ خان» نوشته سید محمدعلی ابطحی بهتازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است.
سیدمحمدعلی ابطحی روحانی اصلاحطلب عرصه سیاست، پیش از اینرمان دو کتاب «ما باختیم» و «از کرونا و دیگر شیاطین» را در حوزه یادداشتنویسی منتشر کرده است. گذرِ خان نام یکی از محلههای معروف شهر قم است که اتفاقات داستان ابطحی در آن رخ میدهد.
رمان «گذر خان» درباره حوزه علمیه شهر قم و محافل و جلسات روحانیون است. شخصیت محوری قصه هم، پسری است که یکپدر روضهخوان نابینا دارد و باید همهجا از روضههای مردانه و زنانه تا محافل علما و مراجع تقلید، او را همراهی کند. در اینکتاب درباره موضوعات جنجالی و مهمی چون کتاب «شهید جاوید» که پیش از انقلاب درباره قیام امام حسین (ع) منتشر شد هم صحبت میشود.
مبارزات و درگیریهای مسلحانه دوران پیش از انقلاب اسلامی هم از دیگر موضوعاتی است که ابطحی در اینکتاب به آنها پرداخته است.
رمان «گذر خان» در 31 فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
ممدسن نچنچی کرد و زیرلب گفت: «خدا به داد ما طلبهها برسه...»
«الغرض، امشب در جلسه تفسیر دعوا خیلی بالا گرفت. از اون شبایی بود که تو دوست داشتی. جات واقعا خالی بود.»
ممدسن استکان خالی چای را از دست پدرش گرفت. متکاها را روی تشک به دیوار تکیه داد و مرتب کرد. دست پدر را گرفت و آرام روی تشک همیشگی گذاشت تا تکیه دهد به دیوار. بعد دستش را گذاشت روی دست پدرش و ریشهای او را بوسید و گفت: «واقعا؟ سر چی دعوا شد؟»
«سر شهید جاوید. میدونی چند ساله حوزه درگیر این کتابه.»
«پس این بود ماجرا. جدل سر یه کتابه. آخه امروز اتفاقی شنیدم بچههای یکی از حجرهها سر همین کتاب داشتن به هم میپریدن.»
«ببین بابا، خودِ دستگاه این اختلافات رو درست میکنه، اون وقت دعواش رو ما میکنیم.»
ایوان و آنیما از آشپرخانه برگشتند پیش پدر و پسر. آنیما داشت سر انگشتهایش را لیس میزد. لابد نوچی یا چربیِ چیزی بود که دوتا خواهر توی آشپرخانه خورده بودند. ایوان هم یک لیوان آب دستش بود و جرعهجرعه میخورد. از همان وسط هال کوچک خانه داد زد: «وااای. شما هم که همهچی رو بندازین تقصیر دستگاه. هی دستگاهدستگاه.»
شیخ ابراهیم صدایش را صاف کرد و تا خواست جواب زنش را بدهد ممدسن دستش را به پای پدر فشار داد که چیزی نگوید. به جایش از پدر پرسید: «حالا واقعا این قضیه شهید جاوید چیه که همه دارن راجع بهش حرف میزنن؟»
اینکتاب با 263 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 110 هزار تومان منتشر شده است.