"عقلانیت انقلاب اسلامی" در مواجهه با انسان، جامعه، حکومت، دین و بحران
انقلاب اسلامی از روز اول به ما یاد داد که دانش زندگی را باید از دین استخراج، استنباط و تولید کنیم و برای تعیین سرنوشتمان مردم و نخبگان را دخیل کنیم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، یازدهمین جلسه از نهمین دوره کرسیهای آزاداندیشی با عنوان «گفتمان انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
حجتالاسلام محسن مهاجرنیا در این نشست گفت: موضوع بحث ما دالهای شناور «گفتمان انقلاب اسلامی» است. دالهای شناور یعنی مفاهیمی که شناور و سیالاند. این دالها در همه گفتمانها مطرح ولی متفاوتاند. هر گفتمانی متناسب با خودش اینها را بازسازی میکند. مثلاً ما میگوییم آزادی، لیبرالیسم هم میگوید آزادی. ما میگوییم عدالت، مارکسیستها هم میگویند عدالت. اینها در لفظ با هم مشترکاند ولی میانشان تفاوت جدی وجود دارد.
تفاوت عدالت در گفتمان انقلاب با عدالت در اندیشه غربوی افزود: ما گفتمان انقلاب اسلامی را به لحاظ نظری بحث میکنیم، ما میخواهیم بگوییم در گفتمان انقلاب اسلامی و در اندیشه انقلاب این مفاهیم بوده و باید باشد و اگر نیست باید محقق شود. اما اگر نیست دلیل یا عاملش چه بوده و تقصیر کیست؟ ناظربه بحث ما نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: در 10 جلسه گذشته شاخصههای «اسلام ناب» به عنوان نقطه کانونی و دال مرکزی «گفتمان انقلاب اسلامی» و دالهای شناور آن از قبیل «آزادی»، «عدالت»، «اخلاق»، «معنویت»، «عزت» و «تقوای سیاسی» را بحث کردیم و در این جلسه درباره یکی دیگر از دالهای اساسی گفتمان انقلاب اسلامی یعنی «عقلانیت» گفتوگو میکنیم.
وی سپس گفت: «عقلانیت» یعنی مطابقت با حق و عدالت، یعنی منطبق با حق، عدل، واقعیت و حقیقت. عقلانیت؛ عقلی است که تخطی از حق و حقیقت نداشته باشد. عقلانیت یعنی حق و صدق و راستی و درستی.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه با اشاره به تعریف عقلانیت در اندیشه غرب، افزود: در اندیشه غرب میگویند «عقل» عقلی است که ریشه در تجربیات بشر، ریشه در دانشهای تجربی و واقعی و به اصطلاح پوزیتیویستی دارد. عقل از اینجا برمیخیزد. به همین دلیل میگویند «عقل ابزاری» یعنی عقلی که ما را به اهداف دنیوی میرساند. عقل ابزارو وسیله است برای اینکه ما در دنیا به توسعه برسیم.
وی بیان داشت: در اندیشه انقلاب، عقل فراتر از تجربه و شناختهای مادی است. عقل یک روح متافیزیکی دارد. عقل ریشه در عوالم دیگری دارد. عقل یک خصیصه انسانی است که تجربه هم در آن وجود دارد اما همه منبع فهم آن تجربه نیست. عقل به اصطلاح روایات یک حجت درونی است که خداوند قبل از دین به انسانها داده، حتی خود دین را هم باید از مجرای عقل فهمید. عقل یک عطیه و موهبت الهی است.
استاد حوزه و دانشگاه سپس گفت: در آستانه انقلاب اسلامی در دنیا عقلانیت را «عقل ابزاری» میدانستند و میگفتند ما به «عقل بنیادی» یعنی عقلی که بناست ما را به الوهیت و به خدا و ماورای این عالم برساند کار نداریم، بلکه با یک عقل ابزاری کار داریم که بنا است ما را به هدف و توسعه برساند. عقل مرکبی است که ما را به توسعه برساند. این عقل، نوعاً درگیر عرصه اقتصاد، سیاست و بحثهای توسعهای میشد.
وی افزود: انقلاب اسلامی در حقیقت عقلانیتی را مطرح کرد که اولاً منحصر در عقل ابزاری نیست، ضمن اینکه مخالفتی با عقل ابزاری نداشت، ولی آن اصالت عقل ابزاری را شکست. دوم اینکه به عقل بنیادین اولویت داد و گفت انسان موجودی است الهی و عقلش هم پدیدهای است الهی و سوم اینکه گفت عقل ریشه در ارزشها دارد.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: «عقلانیتی» که انقلاب اسلامی در دنیا تعریف کرد، عقلانیتی است که بر اساس آموزههای قرآنی و دینی؛ عقل را بزرگترین قوه فاهمه و ابزاری قوی برای شناخت، برای زندگی و برای تعیین اهداف میداند.
وی افزود: عقلانیتی که انقلاب تعریف کرد مبنایش بر حُسن و قبح بود. یعنی ارزشگذاری کرد و به جای آن عقلی که بر مدار سود و زیان بود، گفت مبنای سود و زیان در واقع شاخصه عقل نیست بله ما هم به سود و زیان اعتقاد داریم اما مبنای عقل، حُسن و قبحهای ذاتی و عقلی هستند که اینها در نظام آفرینش به صورت تکوینی وجود دارند.
مهاجرنیا بیان داشت: خداوند دو حجت برای انسانها آفریده، حجت اولی عقل است و حجت بعدی انبیا و شرع و وحی. تعبیری حضرت امیر (ع) در نهجالبلاغه دارد میفرماید:«و یثیروا لهم دفائن العقول» انبیا آمدند که گنجها و دادهها و فهم و شعور عقلانی را کشف کنند. گنجها را استخراج کنند یعنی به نوعی دین آمده عقل را تأیید کند. در یک بخشی از دین حرفهای جدیدی آورده که قبلاً عقل نمیتوانست تشخیص بدهد اما درصد زیادی از دین تأیید همین احکام عقلی است که ما میفهمیم.
وی سپس در تبیین عقلانیتی که انقلاب اسلامی مطرح کرده، گفت: اولین کاری که عقلانیت انقلاب اسلامی مطرح کرد این بود که انسان عاقل بسازد. انسانِ ترازِ دین و ترازِ عقلانیت را ایجاد کند، انقلاب ادعایش این بود که در نظام شاهنشاهی و در نظام دنیای متمدن غربی و دنیای متجدد، انسانِ تراز از بین رفته بود، انسانی که میتوانست خلیفه الله باشد. انسانی که میتوانست جانشین خدا باشد. انسانی که امین الله است و طبق تعبیر خداوند، مسجود ملائکه است. انقلاب اسلامی ادعایش بر این بود که ما آمدیم این انسان را تعریف و زنده کنیم.
جایگاه «اخلاق» در گفتمان انقلاب اسلامیاستاد حوزه و دانشگاه افزود: دومین نکتهای که عقلانیت انقلاب اسلامی مطرح کرد، مقوله جامعه است. جامعه اساس زندگی اجتماعی است. جامعه بنیاد انسانیت است. اگر عقلانیت بر جامعه حاکم نباشد و جامعه تراز درست نشود عقلانیت شکل نمیگیرد. حکومت، حاکمیت و چیزهایی که مترتب بر جامعه هستند دیگر اتفاق نمیافتد. لذا انقلاب اسلامی گفت که ما یک جامعه ترازِ انقلاب را تعریف میکنیم.
وی در تعریف جامعه تراز گفت: جامعهای که میتواند انسان کامل تحویل دهد. تعبیری امام راحل دارند که همین جامعهای که ابعاد مادی دارد و در روایات، ابعاد مادی آن گاهاً سرزنش هم شده، اما همین جامعه مهبط اولیاء الله و محل فرود فرشتگان است. محل اوجگیری و عروج انسان کامل است. بنابراین جامعه تراز ما یک چنین جامعهای است.
جامعه در مسیر گناه و منکرات روی عزت نمیبیندوی سومین مورد عقلانیت حاصل انقلاب اسلامی را مقوله حکومت، حاکمیت، دولت و قدرت برشمرد و گفت: انقلاب اسلامی ادعایش بر این است که ما یک حکومت، دولت و قدرتی را میخواهیم بازسازی کنیم که به دنبال تعالی بخشی همه ابعاد زندگی انسانها است. حکومت فقط کارش کنترل مسائل مادی، تأمین مایحتاج مادی، رفاه اقتصادی و توسعه سیاسی نیست، البته اینها هم هست، اما حکومت باید در چارچوب دین، وحی، و ارزشهای الهی یک حکومتی را ایجاد کند که همه ارزشهای انسانی در آن احیا شود.
مهاجرنیا افزود: نکته چهارمی که عقلانیت انقلاب اسلامی ایجاد کرده و دنبالش بوده، توجه به دین و آئین و معنویت و قرآن و منابع دینداری است. اینها قبل از انقلاب اسلامی متروکه بودند. اینها در واقع نخبگانی بودند. دین در دست یک عدهای نخبه به اسم روحانیت بود، دین در متن زندگی اجتماعی نبود. دین در حکومت نبود. دین در جامعه نبود.
وی افزود: نکته بعدی که عقلانیت انقلاب اسلامی به دنبالش بوده توجه به تعاملات و روابط اجتماعی بوده. انقلاب اسلامی و عقلانیت انقلاب آمده در جامعه تا در همه روابط و پیوندها و شالودههایی که در جامعه وجود دارد، دین برپا باشد. انقلاب اسلامی آمده در رگ روابط اجتماعی، خون عقلانیت را تزریق کند. همهچیز بر پایه عقلانیت دینی استوار شود. هیچ چیز غیر عقلانی، خرافی، متحجرانه و مقدس مابانه و سکولار و بیدینی و ضد دینی در جامعه نباشد.
مهاجرنیا: گفتمان دنیای امروز رقابت "لیبرال دموکراسی غربی" و "گفتمان اسلامی" استمهاجرنیا گفت: نکته بعدی که عقلانیت انقلاب اسلامی مطرح کرد اینکه پیامی که ما آوردیم، رسالتی که ما از دین گرفتیم، از انبیا گرفتیم این است که ما میخواهیم جهانی را درست کنیم که بر اساس عقلانیت دینی باشد، یعنی ظلم در آن نباشد، فساد در آن نباشد و تبعیض بین این کشور و آن کشور نباشد. انسانها در جوامع مختلف، در کشورهای مختلف مکمل هم در ارتباط با هم به سمت رشد و ترقی و همافزایی حرکت کنند.
وی افزود: عقلانیتی که انقلاب اسلامی به لحاظ نظری ایجاد کرده و حرفهای نویی در این عرصه دارد، این بود که در قرن بیستم ما آمدیم میان سنتها و امور نوپدید آشتی برقرار کنیم. مسائل مستحدثه را با مسائل سنتی سازگار کنیم. اگر جایی ناسازگاری هست حل کنیم. انقلاب اسلامی میگوید ما آمدیم میان ثبات و تغییر آشتی برقرار کنیم و این کار را انقلاب به خوبی انجام داد.
مهاجرنیا هشتمین دستاورد عقلانیت انقلاب اسلامی را تلاش برای غلبه بر شکاف و دوگانگی میان قدسیت و عرفیت دانست و گفت: در دوران قبل از انقلاب میان مسائل دنیوی و عرفی و زندگی روزمره و مسائل مادی با مسائل مقدس، ماورایی، الهی، معنوی و الوهیتی یک شکاف ایجاد شده بود و انقلاب اسلامی آمد بین اینها آشتی برقرار کرد.
وی افزود: حاصل بعدی عقلانیت انقلاب اسلامی را اسلامیسازی جامعه دانست و گفت: انقلاب این کار جدی را خوب انجام داد و در این زمینه تا حدودی موفق شد. انقلاب اول و آخر جامعه را شروع به اسلامیسازی کرد. یعنی مبانی اعتقادی، بنیادهای اعتقادی جامعه را ترمیم کرد. به نوعی نگاه خدایی و نوع هستیشناختی، انسانشناختی دینی را پایه جامعه قرار داد. نظامسازی مبتنی بر اصول دین شد. قانونگذاریها مشروعیت پیدا کرد و بر اساس دین پایهگذاری شد. مردم به قانونی رأی دادند که دقیقاً بر اساس دین تنظیم شد. لذا انقلاب به لحاظ مبنایی در این زمینه خوب موفق شد.
شاخصههای «اسلام ناب» به مثابه نقطه کانونی «گفتمان انقلاب اسلامی»وی در تبیین دستاورد دیگر عقلانیت انقلاب، گفت: انقلاب اسلامی به ما یاد داد در سختترین بحرانها با عقلانیت دینی میشود همه مشکلات را به نوعی پشت سر گذاشت و عبور کرد. در سختترین شرایط قبل از انقلاب امام توانست به زیبایی عقلانیتی را به میدان بیاورد تا از آن شرایط سخت عبور کردیم و یک نظام 2500 ساله را کلاً حذف کردیم. عقلانیت انقلاب خروج از بحرانها، بنبستها و مشکلات را به ما یاد داد که ما به درستی شرایط را تحلیل کنیم، به درستی تصمیم بگیریم و به درستی اقدام کنیم.
مهاجرنیا افزود: یکی دیگر از کارهایی که عقلانیت انقلاب به ما یاد داد: تحلیل الگوها، تحلیل هنجارها و تحلیل نظاماتی است که در دنیای امروز وجود دارد. همه اینها باید تحلیل شوند که ما ببینیم کجا هستیم کجا باید برویم، راه و چاه را درست بشناسیم. راههای رفته بیحاصلی که رفتیم را دوباره تکرار نکنیم. رسیدن به عقلانیت، رسیدن به عدالت، رسیدن به هستها و واقعیات را در محاسباتمان توجه کنیم و برای تعیین سرنوشتمان مردم و نخبگان را دخیل کنیم.
انقلاب اسلامی نه خدا را حذف کرد و نه مردم را نادیده گرفت / فهمِ فلسفی امام (ره) از نقش مردم را معرفی کنیموی در پایان افزود: انقلاب اسلامی از روز اول به ما یاد داد که دانش زندگی را باید از دین استخراج، استنباط و تولید کنیم تا زمانی که این دانش را نداریم با یک بدنه ساختاری مواجهیم با یک سری آرمانهای تدوین نشده و بدون معرفت و شناخت مواجهیم و برای همین عبور از بحران هم دشوار میشود. ان شاء الله که بتوانیم با بازسازی عقلانیت و اندیشه انقلاب اسلامی، از بحرانها به درستی عبور کنیم.