علفزار؛ فیلمی قصهگو و نفسگیر
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه قربانی رضوان؛ کاظم دانشی به عنوان اولین کارگردان کار اولی امسال جشنواره چراغ اول اکران فیلم اولیهای چهلمین جشنواره فیلم فجر را روشن کرد. «علفزار» فیلمی در ژانر جنایی که براساس داستانهای واقعی ساخته شده است. داستانهایی که به گفته کارگردان اثر با تحقیق و بررسی در چندین پرونده جنایی به شکل داستانی منسجم به نگارش درآمده است. داستان فیلم «علفزار» روایتی است از جنایتی مهیب و هولناک که کمتر کارگردانی در کار اول خود به سراغ این دست از موضوعات میرود. شروع شوکهکننده و هیجانآور ابتدای فیلم و ضربهای که کارگردان برای میخکوب کردن مخاطب داشت نشان از این است که اعتماد اعضاء هیئت انتخاب امسال جشنواره برای حضور فیلم این کارگردان کاراولی بی دلیل نبوده و چه بسا کاظم دانشی همچون سعید روستا و مهدویان از کارگردانان خوش نام جشنوارههای آتی باشد.
فیلمنامه «علفزار» را میتوان از جمله متفاوتترین فیلمنامههای سینمای ایران دانست. داستانی که از دل ماجراجوییهایی جنایی گریزی هم به مسائل آقازادگی و سیاست می زند تا بار دیگر از دریچه نگاه یک فیلمساز مسئله آقازادگی مطرح و به حاشیههای پیرامون آن توجه شود. البته در بسیاری از سکانسها این گمان که پس از اکرانهای جشنواره فیلم فجر، «علفزار» مجوز اکران عمومی خواهد گرفت یا نه به ذهن میرسد؛ زیرا «علفزار» بی محابا قصد نمایش علفزاری را دارد که سالهاست در آن علفهای هرز بسیاری روییده است. با این حال تهیه کننده اثر، بهرام رادان در پاسخ به سوالی درباره احتمال توقیف فیلم گفت:«با قوه قضاییه تعامل خوبی داشتیم سازمان سینمایی خالصانه و برادرانه با ما بود جامعه به ساخت فیلمهای این چنینی نیاز دارد. این شجاعت و سعهصدر همه مسئولانی که باعث شد فیلم را روی پرده ببینید، قابل تحسین است، اعتقاد دارم ساخته شدن فیلمهای این چنینی در پیشگیری از وقوع جرم مهم است.»
نقطه مثبت و شایان توجه فیلم «علفزار» ریتم مناسب آن است. این درحالی ایست که تعداد لوکیشن های این فیلم بسیار کم است و نود درصد داستان در یک اتاق بازپرسی پیش میرود. ریتمی که با بازیهای دقیق و حساب شده، دیالوگها و گاهی سکوتهای پرمعنا برای لحظهای فروکش نکرده و مخاطب را از گردش دوربین در یک دادگاه و محوطه آن سردرگم و کسل نمیکند. شاید بتوان یکی از امتیازات مهم دانشی را رعایت ریتم و کشش داستان در دل یک لوکیشن ثابت دانست.
با این حال بسیاری نیز معتقدند که کاظم دانشی از پس بیان تلخی سوژه به خوبی برنیامده است. حسین لامعی منتقد سینما در گفتگو با آخرین خبر گفت:«قصهی «علفزار»، در مورد «تجاوز گروهی پسر، به جمعی از دختران، در باغ حاشیهی تهران است؛ آن هم در حالی که آن دختران، با شوهرانِ خود بودهاند»... یک داستان واقعی و بهغایت مهیب و هولناک، که طبیعتا، پای تماشای فیلمش، باید بر خود لرزید و فقط خون گریست... «علفزار» ولی چنین قصهی مهیبی را، بهحدی سطحی و دم دستی و سهل و ممتنع روایت میکند که گویا، در حال روایت یه تصادف عادی بین دو ماشین است!.. فیلمی ترسو و ناقص و درنیامده، که هم پادرهواست، و هم بلاتکلیف و بیخاصیت... در آنحد که مخاطب، پس از پایان فیلم، حتی لحظهای فیلم را به یادش نمیماند و سریعا از یادش میرود... ای کاش فیلمسازان ایرانی وقتی نمیتوانند چنین قصههایی را آنطور که باید و شاید بسازند و وقتی نمیتوانند حق مطلب را آنگونه که باید ادا کنند، اساساً به سمتش نروند و اینچنین ماجراهایی را، با آثارشان، ناخواسته به سخره نگیرند...»
انتخاب بازیگران و بازی مسحورکننده آنان در این اثر پازل اصلی موفقیت «علفزار» است. بازی درخشان سارا بهرامی به عنوان مادری که برای گرفتن حقاش حاضر به رعایت هیچ مصلحتی نیست تا پژمان جمشیدی به عنوان یک بازپرس که در کارنامه کاری او به جد جزء نقشهای خاص و ماندگار خواهد شد. صدف اسپهبدی که با این اثر به دنیای سینما معرفی شد با بازی درخشان خود تاثیر بسزایی در روند مقبولیت کلی فیلم «علفزار» داشت. در پایان میتوان «علفزار» را به عنوان نقطه پرقوت شروع فیلمسازی بلند دانشی دانست و منتظر درخشش او در کارهای بعدیاش بود.