دوشنبه 5 آذر 1403

عیارسنجی «تحول» در رهیافت‌های گام دوم انقلاب اسلامی

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
عیارسنجی «تحول» در رهیافت‌های گام دوم انقلاب اسلامی

«تحول» به خودی خود یک امر مطلق است. می‌تواند مقدس یا غیرمقدس باشد. در بحث تحول، اهداف مهم است. هدفِ تحول آن را روبه رشد و تکاملی می‌کند. تحولی که انقلاب اسلامی واندیشه‌ی امامین انقلاب دنبالش هستند، یک تحولِ تکاملی و روبه رشد است؛ زیرا این انقلاب قرار است مقدمه‌ی ظهور امام زمان (عج) باشد، یعنی انقلابی که می خواهد انسانیت را به کمال برساند.

در خصوص تحول این سوال مطرح است که آیا تحول فارغ از اهدافش، حُسن ذاتی هم دارد؟ یعنی اگر تحول دنبال هیچ هدفی هم نباشد خودش مطلوبیتی دارد؟ اگر خودش هدف نیست آیا هدفی که تحول برای آن انجام می‌شود مثل انقلاب اهمیت دارد؟ دانشجویان علوم سیاسی می‌گویند انقلاب نه تنها خودش حُسن ندارد بلکه می‌گویند یک مریضی در جامعه است، جامعه سالم که انقلاب و دگرگونی در خودش ایجاد نمی‌کند، معلوم است که یک قسمتی از جامعه یا حاکمیت یا ساختار آن مشکل دارد. بنابراین خود انقلاب هدف نیست، مطلوبیت ذاتی هم ندارد بلکه به خاطر ایجاد حاکمیت دینی وارزش‌های دیگری است که انقلاب ارزش پیدا می کند. آیا تحول هم همین‌طور است؟

اولین چیز ماده‌ی اولیه‌اش است یعنی از چه چیزی درست شده است و این جنس و سنخش وماده‌ی اولیه‌اش چیست. دومین موضوع که به یک پدیده اهمیت می‌دهد صورت‌بندی وشکل و شمایلی است که روی آن انجام می‌شود. نکته‌ی سومی که در حُسن یک پدیده مهم است، آن کسی است که این کار را انجام می دهد، سازنده‌ی این کار است و چهارمین نکته آن هدفی است که این کار برای آن انجام می شود.

اگر تحولی صورت گرفت که هم ماده اولیه آن، هم صورتش هم انجام دهنده کار و هم هدف کار همه خوب هستند این تحول می‌شود مقدس، مثل انقلاب اسلامی. همه چهارعلت انقلاب اسلامی در اول خوب بود. لذا از اول این انقلاب را گفتیم انقلاب مقدس، هر وقتی یک یا همه‌ی اینها را از دست بدهد، هدف انقلاب می‌شود نامقدس.

چند سوال مطرح است که اصولاً تحول را برای چه کارمی خواهیم؟ اصلاً برای چه دنبال تحول هستیم؟ آیا در غیر تحول نمی‌شود مشکل را حل کرد؟ همان‌طوری که بعضی مدعی هستند که انقلاب اسلامی که نظام شاهنشاهی را برداشت، ما نمی‌توانستیم از یک راه دیگری به این اهداف برسیم و نیازی به انقلاب نباشد؟ آیا راجع به تحول می‌شود چنین فرضی را مطرح کرد که ما اصلاً دنبال تحول نرویم بلکه یک بدیلی برای آن درست کنیم وآیا بدیلی دارد؟ بنابراین «چرا تحول؟» یک سوال کلیدی و مهم است.

سوال دوم اینکه آیا باید تحول روی چیز خاصی صورت گیرد تا خوب شود یا نه تحول می‌تواند روی هر چیزی اجرا شود؟ وسوال سوم اینکه سنخ تحول چیست؟ آیا تحول مثل انقلاب است؟ معمولاً در تعریف انقلاب می‌گویند که انقلاب یک تحول بنیادی و خشن و سریع است که مردم هم در آن دخیل هستند آیا تحول هم این طوراست؟ وسوال دیگراینکه تحول از چه راهی قابل تحقق است؟ روش و راه تحقق تحول چیست؟ آیا باید به صورت یک فرآیند منظمی اتفاق بیفتد یا پروسه‌ای است که آرام آرام باید شکل بگیرد؟

سوال بعدی این است که چه عوامل و شرایطی برای بارور شدن تحول لازم است؟ آیا همین که ما اراده کنیم که تحولی رخ بدهد تحول رخ می‌دهد؟ یا یک شرایط، عوامل و زمینه‌هایی می‌خواهد؟ مقام معظم رهبری فرمودند که تحول بدون مدیریت نمی‌شود. این سوال مطرح می شود که آیا درمدیریت تحول، رعایت شرایط و زمینه‌ها و عوامل و... لازم است؟ یا نه مدیریت دستوری می‌تواند این کار را بدون زمینه‌ها به سرانجام برساند؟

یک سوال دیگر این که وقتی شما می‌گویید تحول؛ کارگزار و کسی که باید تحول را محقق کند چه کسانی هستند؟ مثلاً راجع به انقلاب اسلامی می‌گویند کارگزار و بانی انقلاب چند گروه بودند: رهبری ومؤسسین انقلاب، کسانی که ایدئولوژی انقلاب را طراحی کردند، روشن‌فکران حوزوی و دانشگاهی، نخبگان فکری که مردم را پای کار آوردند و خود مردم. اینها اگر پای کار نمی‌آمدند انقلاب محقق نمی‌شد. آیا در تحول هم چنین کارگزارانی لازم داریم یا نه تحول یک امر دستوری است؟

سوال بعدی این است که آیا مسیر آینده‌ی تحول را می‌شود طراحی کرد؟ یعنی ما بر اساس الگوهایی که وجود دارد روندها و وقایع و پدیده‌هایی که تا الان انجام شده است را بررسی کنیم به همان سبکی که در آینده پژوهی مطرح شده برای آینده برنامه‌ریزی کنیم بگوییم ما می‌خواهیم تحول ایجاد کنیم و به اینجا برسیم؟

رهبری فرمودند که تحول یک امر جبری و قهری و سنت الهی است. سنت الهی یعنی امر تکوینی، یعنی اراده‌ی ما در آن دخیل نیست. چند سال پیش در حوزه هم فرمودند که حوزه باید متحول شود همان جا فرمودند که تحول یک امر قهری و سنت است. سنت هم به تعبیر قرآن «فَلَن تَجِدَ لِسُنَتِ اللَهِ تَبدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَتِ اللَهِ تَحوِیلًا» قابل تحول نیست. از طرفی فرمودند که حوزه باید تحول را مدیریت کند چون تحول قهری است می آید سراغ شما و آن وقت اراده‌ی شما دیگر دخیل نیست و دیگر نمی‌توانید کاری کنید.

رهبری در اول سال در مشهد همین نکته را فرمودند که تحول نیاز به مدیریت دارد، چه‌طور قابل تصور است؟ اگر تحول یک امر قهری است یعنی ما بخواهیم یا نخواهیم دو دو تا چهار می شود. پس دیگر اراده و مدیریت ما کجاست؟ این یک سوال بسیار جدی است. رهبری خیلی زیبا به این سوال پاسخ می‌دهند که چیزهای تکوینی وهستی شناختی را نمی‌توانیم کم و زیاد و تغییردهیم ولی با یک سری عملیات می توانیم مدیریت کنیم؛ مثل یک چشمه، ما آب چشمه را نمی‌توانیم کم یا زیاد کنیم، آن سنت است ولی می‌توانیم مسیراین چشمه را طوری هدایت کنیم که به سمت ما بیاید.

قرآن می‌فرماید «وَلَو أَنَ أَهلَ القُری آمَنوا وَاتَقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکات مِنَ السَماءِ» یعنی برکات آسمان‌ها و نعمت‌های الهی و چیزهایی که در طبیعت وجود دارد اینها چیزهایی تکوینی هستند، ولی تقوا روی آن تاثیر دارد. یعنی تأثیر تقوا و اراده‌ی تقوایی انسان‌ها می‌تواند در همین امور تکوینی اثرگذار باشد «لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکات مِنَ السَماءِ» یعنی خداوند برکاتش را، دقیقاً سنتش را طوری هدایت می‌کند که به سمت انسان‌ها می‌آید. بنابراین سنت بودن و تکوینی بودن با تشریحی بودن و اراده‌ی انسان قابل جمع است.

در مقابل تحول در جامعه دو دیدگاه وجود دارد یکی جامعه بدون تحول که راکد است ولی ثبات دارد و دیگر جامعه ای که تحول دارد ولی ثبات و آرامش ندارد. سنت قهری تحول جامعه‌ی راکد باثبات را به تدریج به سمت انجماد و تصلب و استبداد می کشاند و جامعه‌ی تحولگرای بی‌ثبات را هم به سمت افراط و در نهایت فروپاشی می رساند. پذیرش سنت تحول و حرکت، درعین استحکام و اتقان و ثبات است که «نظریه نظام انقلابی» را مطرح می کند درعین حالی که انقلابی است یعنی تحول گراست به نظم سیاسی و نظام تثبیت شده هم اعتقاد دارد. این همان نظریه ای است که دربیانیه گام دوم با عنوان سازگاری میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی جمهوری اسلامی ایران مطرح شد.

رهبری می فرمایند ما همواره با این دو مشکل مواجه هستیم در جامعه یک عده‌ای هستند دائماً می‌گویند ما دنبال ثبات هستیم تحول را کنار بگذارید دنبال آرامش هستیم دگرگونی و انقلابی‌گری را کناربگذارید که این آرام آرام به رکود می‌رسد. یک عده‌ای هستند دنبال تحولند اما تحول‌شان بی‌حساب و کتاب است همه‌ی اصالت‌ها و همه‌ی بنیادها و... را تخریب می‌کند و به هرج و مرج می‌رسد. بنابراین می‌گویند ما دنبال یک تحولی هستیم که علاوه بر اینکه تحول است ما را به ثبات هم برساند یعنی ضمن پویایی و تحرک و فعال بودن، برای جامعه آرامش ایجاد کند و جامعه را به کمال برساند.

تعبیر رهبری این است که نظام اسلامی سازگاری میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی ایجاد کرد و این یعنی تحول باید به یک ثباتی برسد و تحول مثبت با آن چهار ویژگی که خدمت‌تان عرض کردم نباید کنار برود چون روحیه و ویژگی تحول این طور نیست که در یک برهه‌ای تمام شود بگوییم تحول نمی‌خواهیم ما نسبت به آینده دائماً این تحول را نیاز داریم. بنابراین تحول یک مسیر و فرآیند مستمری است که باید با ثبات جمع شود و در کنار هم با هم سازگار شوند.

وقتی که ما می‌گوییم تحول، تحول یک امر مطلقی نیست که دارای یک چیز ثابت و خاص باشد. تحول نسبی است. هر امری، هر پدیده‌ای، هر بخشی، هر قسمتی از نظام تحول مخصوص به خود می‌خواهد. دولت باید متحول شود، دستگاه‌ها باید متحول شوند و کل انقلاب هم یک تحول لازم دارد. بنابراین وقتی می‌گوییم که تحول آن موضوع و محدوده‌اش خیلی مهم است و باید مشخص شود. تحولی که رهبری در مشهد مطرح کردند، بخش زیادی راجع به خود دولت بود چون راجع به اقتصاد بود. راجع به وضعیت موجود بود که دولت باید مدیریت کند جامعه را از این وضعیت بیرون ببرد چون مسئولیت این کار اولاً به دوش دولت است بعد هم فرمودند ملت هم باید همراهی و همکاری کنند.

در همین سخنرانی عید رهبری فرمودند در تحول جایگزین باید معلوم شود. بعضی وقت‌ها آدم‌های انقلابی هستند آدم‌های تحول‌خواه هستند تحول را خوب ایجاد می‌کنند ولی برنامه‌ی جایگزین ندارند. نمی‌دانند بعداً چه می‌شود؛ می‌گویند حالا به هم بریزیم بعد فکر می‌کنیم که چه کارش می‌شود کرد. این تحولات معمولاً یا عقیم یا منحرف می‌شود و به جایی نمی‌رسد. لذا یکی از بحث‌های مهم در مقوله‌ی تحول این است که جایگزین‌ها چه هستند؟

همچنین در تحول این طور نیست که همه چیز را بخواهیم نابود کنیم، بخشی که نیاز دارد باید متحول شود. اصالت‌ها و بنیادها باید محفوظ بمانند. دولت اسلامی دولتی است مبتنی بر توحید و مبانی و بنیادهای اعتقادی و ارزش‌ها و آرمان‌ها، شما وقتی می‌خواهید این دولت را کارآمد کنید، ساختارها و کارکردش را باید عوض کنید، نه اینکه مبانی توحیدی وزیرساخت ها و مبناهایش را خراب کنید چون بعداً چیزی که درست می‌کنید دولت اسلامی نمی‌شود.

«تحول» به خودی خود یک امر مطلق است. می تواند مقدس یا غیرمقدس باشد. در بحث تحول اهداف مهم است. هدف تحول آن را روبه رشد و تکاملی می کند. تحولی که انقلاب اسلامی واندیشه‌ی امامین انقلاب دنبالش هستند یک تحول تکاملی و رو به رشد است؛ زیرا این انقلاب قرار است مقدمه‌ی ظهور امام زمان (عج) باشد، یعنی انقلابی که می خواهد انسانیت را به کمال برساند.

موضوع بحث‌ما «راهبرد تحول» است. راهبرد یعنی اینکه ما اینجا ایستادیم ولی یک اهداف کلان در اندیشه ما است. می خواهیم به سعادت، به حیات طیبه‌ی الهی و به ظهور امام زمان (عج) برسیم، راهبرد یعنی آن چیزی که به صورت کلان در یک دالان حرکتی ما را به سمت هدف نهایی حرکت می‌دهد. بنابراین ما نگاه راهبردی به تحول داریم نمی خواهیم مورد به مورد گره باز کنیم، البته گره‌ها باید باز شوند. در مسیر «راهبرد تحول» هزاران راهکار باید ارائه شود تا یک راهبرد محقق شود. اما نگاه ما به تحول یک «نگاه راهبردی» برای رسیدن به مطلوب و کمال در انقلاب اسلامی است.

کد خبر 1762969