غمنامهای برای قربانیان غزه / داغ کرمان با درد مسکو تازه شد!
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - سعید جلیلی*: خبر کوتاه و تلخ بود، «اغتصبت نساء و قتلتهن!» هیچ انسان آزادهای تاب شنیدن و توان آرام نشستن بعد از این اتفاق را ندارد. برخی آرزو میکردند حقیقت نداشته باشد و منتظر تکذیب آن بودند اما کسانی که با واقعه کربلا و مصیبت عاشورا آشنایی دارند میدانند این جنایت، تکرار تاریخ است که به دست یزیدیان زمان رخ داده است. برای دژخیمان فرقی نمیکند اگر همسری...
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - سعید جلیلی*: خبر کوتاه و تلخ بود، «اغتصبت نساء و قتلتهن!» هیچ انسان آزادهای تاب شنیدن و توان آرام نشستن بعد از این اتفاق را ندارد. برخی آرزو میکردند حقیقت نداشته باشد و منتظر تکذیب آن بودند اما کسانی که با واقعه کربلا و مصیبت عاشورا آشنایی دارند میدانند این جنایت، تکرار تاریخ است که به دست یزیدیان زمان رخ داده است.
برای دژخیمان فرقی نمیکند اگر همسری باشی که به همراه خانواده در تالار کورکوس مسکو به تماشای هنر نشسته یا مادری که دست کودکش را گرفته و از شر صدای جنگ به کنج بیمارستان شفا پناه برده است؛ صدای تاریکی و ترس تنها آهنگ اهریمن است و داس دروگر ترور جز ویرانی چیزی پشت سر خود به جا نمیگذارد.
مردمان ما با این درد بیگانه نیستند. از کرمان تا مسکو و غزه، دژخیمان هر وقت در میدان کم میآورند، به جنایت متوصل میشوند. در تمام طول تاریخ، پلیدترین موجودات خونخوار و جنایتکار، صفوف دشمنان ما را تشکیل دادهاند.
از این جهت است که ایرانیان هرچند از شنیدن اخبار این وحشیگریها متاثر و اندوهگین میشوند اما به گواه تاریخ از رفتار این جنایتکاران متعجب نیستند. درد اصلی آنجایی است که سکوت مدعیان آزادی و مردمسالاری، سنگینتر از صدای بمبها بر سر مظلومان عالم فرود میآید.
آیا قربانیان غزه زن نبودند یا آرزوی آزادی و یک زندگی عادی نداشتند؟! درد از ظلمت نیست، از غربت است! درد این است که فرزندان در خانه پدری، غریب باشند و مردم در سرزمین خودشان بیگانه خطاب شوند. درد یعنی کودکی از سرما و گرسنگی میلرزد و به جای گندم، گلوله نصیبش میشود. درد یعنی محاصره بیمارستان در میان کفتارها، مادری غریب و کودکی بیپناه. مرگ بر حقوق بیبشر!
حالا بهتر میشود فهمید، منظور قهرمان ملی ما چه بود وقتی سردار سلیمانی در راه مبارزه با ترور و خشونت به شهادت رسید و هدفش را اینگونه ساده تفسیر کرد که «سلاح به دست گرفتم برای آن زن هراسان و آن طفل وحشتزده بیپناه.» و چهها بر ما گذشت بعد از آسمانی شدن سردار دلهای مستضعفان جهان.
در نبود مردی که در برابر جنایتکاران و شیاطین کوردل ایستاد و به دست اربابان و کارفرمایان تروریستها به شهادت رسید؛ حالا صدای پای ترس و ترور در خیابانهای غرب و شرق اروپا به گوش میرسد. از حادثه تروریستی در گلزار شهدای کرمان تا حمله به تالار کورکوس مسکو، اصحاب تاریکی هر وقت در میدان نبرد رو در رو کم آوردند، دست به دامان عناصر پستفطرتی شدند تا جنگ را به دامان مردم بیگناه و غیرنظامی بکشانند و انتقام خود را از زنان و کودکان بگیرند.
مانند کسی که در حال غرق شدن است، وقتی عرصه را بر خودشان تنگ ببینند، دست به هر اقدام غیرانسانی میزنند. در این میان کنوانسیونهای بینالمللی زیر چکمههای حرامیان له شده و ملت فلسطین از حق داشتند حقوق بشری هم محروم میشوند.
در برابر دشمنی که از هیچ جنایتی ابایی ندارد نباید هیچ سلاحی را از خودتان دریغ کنید و به تیغ آتشین تجهیز شوید که پروردگار فرموده «وَ أَعِدُوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَه». ما برای صلح میجنگیم و پیوسته در جنگیم تا صلح را بر دشمنان تحمیل کنیم. بساط تکرار این جنایات، جز با احاطه حکومت حق برچیده نخواهد شد.
* سعید جلیلی، خبرنگار و دانشجومعلم دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران
انتشار یادداشت به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.