فائزه هاشمی: اگر اموال زن و مرد بعد از طلاق عادلانه تقسیم شود، زن نیازی به مهریه سنگین ندارد | نارضایتی از زندگی باعث طلاق می شود نه گرانی سکه!
اقتصادنیوز: فائزه هاشمی رفسنجانی گفت: من تاکنون نشنیدهام کسی صرفاً بهدلیل افزایش قیمت سکه، با اینکه از زندگی راضی است، اقدام به طلاق کند. فرد باید ناراضی باشد تا به طلاق فکر کند؛ افزایش قیمت سکه در چنین شرایطی عامل کلیدی نیست. نکته مهم این است که مهریه صرفاً ابزار فشار اقتصادی یا انگیزهای برای طلاق نیست، بلکه عمدتاً وسیلهای برای تامین اقتصادی و امنیت حقوقی زن است.
به گزارش اقتصادنیوز، درحالیکه نرخ طلاق در ایران طی سالهای اخیر روندی صعودی یافته و فشارهای اقتصادی خانوادهها را تحت تاثیر قرار داده است، بحث مهریه و نقش آن در تداوم یا تشدید جداییها بیش از پیش مورد توجه کارشناسان حقوقی و اجتماعی قرار گرفته است.
افزایش شدید قیمت سکه و نوسانات اقتصادی، بسیاری از زوجها را در شرایط پیچیدهای قرار داده که هم مسائل مالی و هم نگرانیهای حقوقی را به دنبال دارد. «فائزه هاشمی رفسنجانی» فعال حقوق زنان و عضو سابق مجلس، در گفتوگو با «فائزه مومنی» در تجارت فردا معتقد است که سازوکارهای گذشته برای لحاظ کردن نرخ تورم در ارزش مهریه در زمان خود قابل دفاع بوده و هدف اصلی آن تامین امنیت اقتصادی زنان بود، اما اکنون شرایط متفاوت است و برخی سیاستها به شکل قبلی کارایی ندارند. وی با اشاره به مشکلات موجود در اجرای ضمانتهای قانونی و سوءاستفاده محدود برخی افراد از سازوکار مهریه، پیشنهاد میدهد که راهکار بنیادین، اجرای قانونی و شفاف حق تقسیم عادلانه اموال پس از ازدواج باشد.
چنین تغییری میتواند نهتنها نقش مهریههای سنگین را کاهش دهد، بلکه عدالت مالی میان زوجین را تضمین و از بروز اختلافات و پروندههای قضایی متعدد جلوگیری کند. به باور کارشناسان، اصلاح قانون ازدواج و تمرکز بر آموزش حقوقی خانوادهها، همزمان با تعدیل سیاستهای مهریه، میتواند بستر ثبات اقتصادی و اجتماعی خانوادهها را فراهم کرده و از فشارهای غیرضروری بر مردان و زنان بکاهد. این امر، ضمن حفظ سنتهای فرهنگی، زمینهساز کاهش نرخ طلاق و بازسازی فرهنگ ازدواج در جامعه خواهد بود. مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید.
* شما در دهه 70، از مدافعان لحاظ شدن نرخ تورم در ارزش مهریه بودید. در حال حاضر، با توجه به افزایش شدید قیمت سکه و رشد آمار طلاق، آیا همچنان به آن اصلاحات قانونی که زمانی مطرح میکردید و معتقد بودید به نفع نهاد خانواده است، باور دارید؟ یا فکر میکنید آن سیاستی که زمانی عادلانه بود، امروز میتواند به یکی از عوامل تشدیدکننده جدایی تبدیل شود یا خیر؟ چون به هر حال زمان که جلو میرود، هم نگاهها تغییر میکند و هم واقعیتهای اجتماعی خود را بیشتر نشان میدهد.
آن حرفها در زمان خودش قابل دفاع بود و باید اجرا میشد. جدولی وجود داشت که بانک مرکزی منتشر میکرد و بر اساس آن، ارزش مهریه با توجه به نرخ تورم ارزیابی میشد. به نظرم آن موقع چنین سازوکاری وجود داشت، حالا دقیقاً یادم نیست چه زمانی ایجاد شد. اما اکنون بحث کمی متفاوت است. واقعیت این است که وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور تغییر کرده و اثرگذاری سیاستهای گذشته به همان شکل قدیم باقی نمانده است.
* متفاوت از چه نظر؟ و راهحل شما چیست؟
اکنون نمایندگان مجلس هر چند وقت یکبار تلاش میکنند شرایط پرداخت مهریه محدود شود، اما از نظر من تصمیمات اشتباه گرفته میشود. مثلاً من با زندان رفتن مردها موافق نیستم؛ اصولاً با زندان رفتن هیچکس موافق نیستم. حالا زندان را برمیدارند، اما بالاخره باید یک ضمانت اجرایی موثر وجود داشته باشد. یا مثلاً تعیین سقف 14 سکه مطرح میشود، اما وقتی آن کار انجام نمیشود، باز هم سراغ راهحل اصلی نمیروند. یعنی آسیبشناسی نمیکنند که اگر مهریههای کلان و سنگین وجود دارد و تبعاتی ایجاد میکند، علتش چیست.
از یک طرف آقایان نمیتوانند چنین مهریههایی را بپردازند. خب اگر نمیتوانند بپردازند، چرا در زمان عقد با چنین مهریهای موافقت میکنند؟ واقعیت این است که در بسیاری از ازدواجها، خانوادهها به دلیل فشار اجتماعی و فرهنگی، بدون بررسی واقعیت توان مالی مرد، موافقت میکنند و این موضوع بعدها باعث بروز مشکلات قضایی میشود؛ حالا زندان نباشد، پابند است، ممنوعالخروجی است یا هر ضمانت اجرایی دیگر.
از طرف دیگر گزارشهایی داریم که برخی خانمها از این موضوع سوءاستفاده میکنند. ازدواجهای صوری انجام میدهند، مهریه را میگیرند و سپس دوباره وارد رابطه دیگری میشوند. یعنی از این فرآیند سوءاستفاده نیز میشود. در نتیجه، در این وضعیت نه آقایان راضی هستند و نه خانمها. البته خانوادههایی هم وجود دارند که مهریه سنگین تعیین میکنند، اما توان پرداخت آن هم وجود دارد و مشکلی پیش نمیآید.
* پس شما دلیل اصلی این مشکلات را در کجا میبینید و چه راهکار بنیادینی را پیشنهاد میکنید؟
سوال این است، اگر مهریه وجود دارد، آیا دلیلش این نیست که زنان تامین اقتصادی کافی ندارند؟ مهمترین دلیل مهریههای سنگین، تامین اقتصادی زنان است؛ زن فکر میکند اگر در آینده جدا شد یا مشکلی پیش آمد، باید پشتوانهای داشته باشد تا بتواند زندگیاش را ادامه دهد. این نگرانی اقتصادی، اغلب ناشی از تجربه یا مشاهده نابرابری مالی در خانوادههاست و زنان را به سمت توافق بر مهریههای سنگین سوق میدهد.
خب چرا نمیآییم یک راهحل منطقی ارائه دهیم؟ مثلاً مانند بسیاری از کشورهای توسعهیافته، اموالی که پس از ازدواج بهدست میآید، بهصورت عادلانه نصف شود. اکنون هم شرطی در عقدنامه وجود دارد که مرد میتواند قبول کند و میتواند قبول نکند که اموال بعد از ازدواج تقسیم شود. اما این موضوع نباید وابسته به قبول یا عدم قبول مرد باشد، این باید حق زن باشد. این شرط باید قانونی شود، نه اختیاری.
اگر چنین سازوکاری اجرا شود، بهویژه در موضوع مهریه، تقسیم عادلانه اموال پس از ازدواج باعث میشود زن احساس بیپشتوانه بودن نکند و دیگر نیازی به مهریههای سنگین نداشته باشد. در این صورت فرهنگ مهریه بهصورت تدریجی اصلاح میشود. شاید برخی خانوادههای سنتی همچنان مهریه سنگین تعیین کنند، اما استفاده اصلی از مهریه دیگر کارکرد سابق خود را از دست میدهد، چون زن احساس نیاز نمیکند که یک پشتوانه سنگین مالی در قالب مهریه لازم دارد. وقتی میداند اموال بعد از ازدواج عادلانه تقسیم میشود، نگرانیاش برطرف میشود و حقوقش مشخص است. اکنون بسیاری از این تصمیمات حقوق زنان را ضایع میکند و باعث میشود زنان در موقعیتهای حقوقی نابرابر قرار گیرند.
* برمیگردیم به پرسش اول؛ با در نظر گرفتن جنبه مردان که اشاره کردید، آیا با توجه به افزایش شدید قیمت سکه، میتوان گفت این رشد قیمت در چنین شرایطی انگیزه اقتصادی برای جدایی ایجاد کرده و باعث میشود افراد به سمت نقد کردن مهریه ترغیب شوند؟ آیا نوسانات اقتصادی میتواند رابطه مستقیم با طلاق داشته باشد؟
زن هر زمان اراده کند میتواند مهریهاش را مطالبه کند. خانوادههایی هستند که از نظر سنتی، در زمان ازدواج، خودشان مهریه را پرداخت میکنند. بنابراین زن طبق قانون برای جدایی نیازی ندارد که مهریهاش را مطالبه کند؛ میتواند در زمان حیات و در دوران صلح و آشتی هم آن را مطالبه کند.
بنابراین من تاکنون نشنیدهام کسی صرفاً بهدلیل افزایش قیمت سکه، با اینکه از زندگی راضی است، اقدام به طلاق کند. فرد باید ناراضی باشد تا به طلاق فکر کند؛ افزایش قیمت سکه در چنین شرایطی عامل کلیدی نیست. نکته مهم این است که مهریه صرفاً ابزار فشار اقتصادی یا انگیزهای برای طلاق نیست، بلکه عمدتاً وسیلهای برای تامین اقتصادی و امنیت حقوقی زن است.
چون زن طبق قانون هر زمان بخواهد میتواند مهریهاش را بگیرد؛ نیازی به طلاق ندارد. اما همانطور که اشاره کردید، مسیر درست طی نمیشود. حتی خانمهایی وجود دارند که بهطور مشخص برای همین موضوع بهدنبال کسب درآمد میروند؛ ازدواج میکنند، مهریه را میگیرند، جدا میشوند و این روند را تکرار میکنند. این نمونهها البته محدود است، اما رسانهها و شبکههای اجتماعی باعث شدهاند این رفتار بیش از واقعیت دیده شود و گاهی بهعنوان الگو اشتباه برداشت شود. دقیقاً به همین دلیل است که میگویم اگر قانون تقسیم اموال پس از ازدواج بهدرستی اجرا شود، مهریههای سنگین عملاً منسوخ میشود و فرهنگ مهریه بهصورت طبیعی و تدریجی اصلاح خواهد شد. نه آن خانمها میتوانند از این مسیر کسب درآمد کنند و نه این بیعدالتیها ادامه پیدا میکند. با چنین سازوکاری، فشارهای اقتصادی بر خانوادهها کاهش یافته و دعاوی مهریه و اختلافات مالی نیز به شکل قابلتوجهی کمتر خواهد شد.
* پس شما هم معتقدید که ما نیازمند یک بازنگری جدید هستیم؛ البته نه صرفاً در قانون مهریه، بلکه در قانون ازدواج.
بله، من میگویم در قانون ازدواج باید اصلاح صورت گیرد. اکنون 14 شرط ضمن عقد وجود دارد و بهویژه همین موضوع تقسیم اموال باید در قالب قانون تنظیم شود. اگر آن بخش درست شود، مسئله مهریه هم حل خواهد شد. در بسیاری از کشورها، قوانین مدون و شفاف تقسیم اموال پس از ازدواج باعث شده است که نیازی به مهریههای سنگین نباشد و زن و مرد از همان ابتدا بدانند در صورت جدایی، حقوق مالی آنها چگونه تنظیم میشود. این امر باعث کاهش اختلافات و افزایش ثبات خانوادهها میشود.
* یعنی هم حق تقسیم اموال وجود داشته باشد و هم مهریه؟
مهریه نیازی به قانون ویژه ندارد؛ یک سنت اسلامی است و خانوادهها آن را تعیین میکنند. میزانش کم و زیاد میشود و نمیتوان آن را بهصورت قانونی محدود کرد. وقتی زن و مرد در ابتدای ازدواج بر میزان مهریه توافق میکنند، چه قانونی میتواند این توافق را نادیده بگیرد؟ سوال این است که چرا مردانی که توان مالی ندارند، چنین توافقی را میپذیرند؟ اگر مهریه سنگین تعیین میشود و مرد موافقت میکند، دیگر نمیتوان گفت قانون باید به جای آنها وارد شود.
البته قانون بخشهایی را اصلاح کرده است؛ مثلاً دیگر حتی برای 14 سکه هم زندان وجود ندارد. البته سقف 14 سکه تصویب نشد و همان 110 سکه ملاک است که پرداخت آن باعث رفع محکومیت میشود، اما زندان ندارد. نکته اینجاست که قرار است مهریه از حالت عندالمطالبه به عندالاستطاعه تبدیل شود. یعنی مرد تا جایی که توان دارد پرداخت میکند و اگر توان نداشته باشد، الزام سنگین وجود ندارد. این تغییر، در کنار اصلاحات قانونی دیگر، میتواند فشارهای غیرضروری را کاهش دهد و همزمان عدالت اقتصادی و حقوقی زن را حفظ کند.
* سوال این است که چگونه دعاوی مهریه و این حجم از پروندهها کاهش یابد؟ آیا این اصلاحات کافی است؟
اگر تقسیم اموال پس از ازدواج بهصورت قانونی اتفاق بیفتد، زنان بهطور طبیعی دیگر به سمت مطالبه مهریههای سنگین نمیروند و این مسئله خودبهخود کمرنگ میشود. علاوه بر این، کاهش پروندههای قضایی باعث افزایش کارایی نظام قضایی و کاهش هزینههای مالی و زمانی خانوادهها خواهد شد. یعنی فلسفه مهریههای سنگین، تنها نداشتن پشتوانه اقتصادی برای زن است. فلسفه مهریه این است که زن تامین اقتصادی داشته باشد. اگر جدایی رخ دهد، زن نیاز به پشتوانه دارد. درحالیکه معمولاً اموال به نام مرد است.
اگر قانونی وجود داشته باشد که هرچه زن و مرد پس از ازدواج بهدست میآورند - فرقی نمیکند به نام چه کسی باشد - بهصورت عادلانه تقسیم شود، بسیاری از این مشکلات حل میشود. در چنین ساختاری، خود مهریه بهطور خودکار از این وضعیت خارج میشود. همچنین، این سیاست باعث کاهش اختلافات خانوادگی، افزایش اعتماد میان زن و مرد و تقویت پایههای نهاد خانواده خواهد شد.
اگر در شروط ضمن عقد، حق تقسیم اموال درج شود، عملاً مهریه نقش سابقش را از دست میدهد. مهریه توافق زن و مرد است؛ مرد میتواند نپذیرد. مجبور به ازدواج نیست. اگر هم تحت تاثیر قرار نگیرد و با عقلانیت تصمیم بگیرد، توافق منطقی انجام میشود. ما قانونی نداریم که بگوید هر کسی که ازدواج میکند باید هزار سکه مهریه داشته باشد یا 110 سکه تعیین کند. برخی یک سکه تعیین میکنند، برخی مقادیر بیشتر. این کاملاً وابسته به توافق خانوادههاست و نباید با فشار یا اجبار قانونی، حقوق طرفین نادیده گرفته شود.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید