فروش خانه دکتر مصدق با جعل سند
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، تابستان سال90 مردی به نام علی که تاجر خاویار بود به اداره پلیس تهران رفت و مأموران را از تخریب خانه ویلاییاش باخبر کرد. این مرد در طرح شکایتش گفت: «سالهاست تاجر خاویار هستم. چند سال قبل یک خانه ویلایی به مساحت 2 هزارمتر در منطقه نیاوران که متعلق به دکتر مصدق بود را از وارثان او خریداری کردم. به خاطر موقعیت شغلی خیلی در ایران نبودم به همین دلیل یک مرد افغان به نام عزت را به عنوان سرایدار استخدام کردم و ویلا را به او سپردم. در ژاپن بودم تا اینکه عزت تماس گرفت و گفت مردی با استخدام چند کارگر در حال تخریب ویلا است.»
شاکی ادامه داد: «وقتی به ایران برگشتم آن مردی را که در حال تخریب ویلا بود، شناختم. او سیروس نام داشت که مدتی قبل یک مرد بنگاهدار او را به من معرفی کرد تا ویلا را به او اجاره دهم، اما با هم به توافق نرسیدیم. سیروس با جعل سند و طبق نقشه قصد تصاحب داشت.» شاکی در خصوص نقشه مرد کلاهبردار گفت: «وقتی سرایدار را دیدم، او گفت سیروس قبل از تخریب ویلا او را به بهانه ترک اعتیاد به زور به کمپ برده و بستری کرده بود. عزت معتاد نبود به همین دلیل چند روزی زمان برد تا حرفش را به مأموران کمپ ثابت کند. این شد که سیروس از این فرصت استفاده کرده و نقشهاش را عملی کرده بود.»
با طرح این شکایت، سیروس بازداشت شد، اما با ارائه دست نوشتهای مدعی شد خواهر علی به او وکالت فروش داده و ویلا را به مبلغ 150میلیون دلار خریداری کرده است. به این ترتیب خواهر علی احضار شد، اما گفت سیروس دروغ میگوید و او وکالتی امضا نکرده است؛ بنابراین سیروس و سه همدستش از جمله یک خانم وکیل به اتهام کلاهبرداری بازداشت شدند.
در حالی که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت، شکایتهای مشابه دیگری رسید که مشخص شد سیروس و همدستانش با سوءاستفاده از مهاجرت مالکان ملکهای ویلایی به خارج از کشور، با جعل اسناد املاک آنها از جمله خانه 16 هزارمتری و 100متری یک پزشک در لواسان را فروختهاند. همچنین مشخص شد که متهمان با جعل هویت یکی از کارمندان دولت به نام وی دسته چک گرفته و از افراد زیادی کلاهبرداری کردهاند. به این ترتیب سیروس و همدستانش به اتهام کلاهبرداری میلیاردی روانه زندان شدند، اما همگی با قرار وثیقه آزاد شدند. پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات صبح دیروز در شعبهدهم دادگاه کیفری یک استان تهران روی میز هیئت قضایی قرار گرفت.»
با اعلام رسمیت جلسه، وکلای چند نفر از شاکیان پرونده در جایگاه قرار گرفتند و درخواست اشد مجازات کردند. سپس یکی از آنها گفت: «متهم، کلاهبردار حرفهای است. از دادگاه تقاضا دارم قرار وثیقه او لغو و دستور بازداشت وی صادر شود.» در ادامه مرد جوانی که شناسنامه او توسط متهم جعل شدهبود در جایگاه ایستاد و گفت: «متهمان را نمیشناسم و نمیدانم شناسنامه من چطور به دست آنها افتاده است. وقتی متوجه این موضوع شدم که حدود 200فقره چک به نام من روانه بازار شده بود و هر بار برایم اخطار میآمد. این موضوع زندگیام را تحت تأثیر قرار داده و بیدلیلی گرفتار شدهام. برای متهمان درخواست اشد مجازات دارم.» در ادامه سیروس به عنوان متهم ردیف اول و همدستانش یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و به اتهامهای مطرح شده پاسخ دادند.
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.