فعالیت 360 شبکه ضدایرانی و درک تذکر «راهبردی» رئیسجمهوری
رئیسجمهوری در یکی از جلسههای هفته گذشته هیات دولت به همه «مسئولان اجرایی» تذکر داد که به افکار عمومی «اهمیت دهند»، از حاشیهها «بپرهیزند» و سریع به شبههها پاسخهای «مستند و مستدل» بدهند؛ این سخنان در شرایط ویژه کشور، آنچنان مهم است که میتوان آن را بدون ورود به مصادیق و در مروری گذار به این شرح بازخوانی و بازنمایی کرد.
ایرنا: 1_ برای درک اهمیت، ضرورت و ویژگی راهبردی تذکر رئیسجمهوری به «مسئولان اجرایی»، فقط کافی است بدانیم چندین شبکه ماهوارهای معاند علیه منافع ملی، مردم و در واقع «ایران» فعالیت میکنند. آمار شبکههای ضدایرانی چنان بالاست که کمتر کسی تصورش را میکند؛ در حالیکه بهمنماه 96 از سوی یکی از مسئولان صداوسیما اعلام شد «260 کانال فارسیزبان ماهوارهای علیه نظام جمهوری اسلامی تبلیغ میکنند»، کمتر از دو سال بعد یعنی در اردیبهشت 98، یک مقام دیگر سازمان صداوسیما «از فعالیت 295 شبکه فارسیزبان ماهوارهای علیه مقدسات و اعتقادات جوانان» خبر داد و پارسال این رقم به 360 شبکه رسید؛ آنجا که شهریورماه 99، سعید اوحدی معاون رئیس جمهوری وقت اعلام کرد: «اکنون بیش از 360 شبکه ماهوارهای فارسی با جهتگیری علیه نظام جمهوری اسلامی در حال فعالیت هستند و در هیچ کشوری این تعداد شبکه برای هجمه به یک کشور وجود ندارد». این رقم را اگر به تعداد شبکههای اینترنتی، تارنماهای خبری، صفحههای رسمی در شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای آنلاین بیفزاییم، آنچنان بزرگ خواهد بود که از شمار آن شگفتزده خواهیم شد.
2_ موضوع این یادداشت درباره دلایل و ریشههای تاریخی_سیاسی این حجم از صفآرایی دشمنانه در فضاهای رسانهای و «جنگ نرم» نیست؛ اشاره به آن تنها برای درک واسع از توصیهای است که رئیسجمهوری بهتازگی مطرح و تاکید کرده است: «هدف از تکرار شبهات، ایجاد یأس و ناامیدی در بین آحاد مردم است و در این زمینه متأسفانه بعضیها نادانسته با راهبرد دشمن همراهی میکنند». رئیس جمهوری در همین زمینه به صراحت گفته: «مسئولین ضمن اینکه مراقب هستند وارد حاشیههای کاذب نشوند؛ باید به افکار عمومی اهمیت قائل شوند و به شبهات، پاسخ مستند و مستدل بدهند».
3_ در دنیای پر هیاهوی اطلاعات و جنگ رسانهای، هرگونه حاشیه و خطای مقامهای دولتی به شدت رصد میشود و گاه همراه با جهتگیریهای خاص به صورتی «اغراقشده»، پس از گذر از «دروازهبانی خبر»، به سمت افکارعمومی پمپاژ میشود؛ گسترش روزنامهنگاری شهروندی به کمک فضای اینترنت، کوچکترین رفتار و گفتار و حتی حالتهای مسئولان را در هر جامعهای، الف_ زیر ذرهبین افکار عمومی قرار میدهد؛ ب_ در سطحی گسترده بازنشر میکند و ج_ بهسرعت در کوران نیرنگهای رسانهای، «همرسانی» میکند.
4_ با توجه به حجم دوربینهای داخلی و خارجی زومشده بر رفتار مدیران دولتی کشور، این ماجرا برای مقامها به اندازه کافی هشداردهنده است که لازم باشد بارها تذکر رئیسجمهوری را تکرار کرد؛ بهویژه که میتوان ادعا کرد در حال حاضر هیچ کشوری به اندازه ایران زیر رگبار حملات رسانهای معاندان قرار نداشته و شاید حتی در اوج جنگ سرد نیز، هیچکدام از دو کشور آمریکا و شوروی سابق، تا این حد، آماج عنادورزیهای شبکههای تلویزیونی رقیب نبودهاند.
5_ از منظری دیگر و فارغ از محاصرههای اقتصادی، تهدیدهای مرزی و جنگ تحمیلی نظامی، در چهار دهه گذشته هیچ دورهای را نمیتوان سراغ داشت که ایران و نظم سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی، در تیررس تهاجمها و شبیخونهای فرهنگی و رسانهای نبوده باشد و انواع و اقسام کینهورزیها را متحمل نشده باشد. این شرایط تنها به ماهیت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و پیامهای «فرهنگی - فرامرزی» آن مربوط نیست، بلکه جغرافیای راهبردی، موقعیت ژئوپلیتیکی، همسایگان مرزی و منطقهای و نیز برخورداری از قدرت کمنظیر انسانی_طبیعی ما، به اندازهای است که هر کدام از آنها به تنهایی مورد حسادت دیگر کشورها و «مستخدمان» شان قرار گیرد و کافی است در یک حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و رسانهای، دچار غفلت شویم تا منافع مردم و نظام جمهوری اسلامی دچار مخاطره شود.
6_ کشوری با این ویژگیهای کمنظیر، مدتی است در شرایط خاص اجتماعی_اقتصادی قرار گرفته است و در حالیکه در جبهه تحریمهای ظالمانه اقتصادی نبرد میکند، ناگزیر است دست تنها موج پیامدهای ویروس کرونا را از سر بگذراند و همزمان خشکسالیهای گاه بیسابقه را نیز مدیریت کند؛ این شرایط بهطور حتم هوشیاری و مراقبت ویژهای را میطلبد که در گام نخست، باید ابتدا از سوی کارگزاران رعایت شود تا در گام بعد به همراهی مردم بینجامد.
7_ از این منظر در کنار تقویت جبهه داخلی فرهنگی_رسانهای، شاید لازم باشد قدرت فراگیر و بیرقیب افکار عمومی برای همه مدیران (بویژه تازه منصوبان) توصیف و تبیین و تا حد ممکن از آنها خواسته شود در همه شئون و منش خود مراقب باشند و سه توصیه رئیسجمهوری را به دقت ملاحظه و اجرا کنند.
نخست؛ افکار عمومی به عنوان یکی از مباحث تخصصی و فراگیر ارتباطاتی، نیازمند شناخت و مطالعه است و هیچ مسئولی نباید خود را بینیاز از درک پیچییدگیهای آن بداند. از این رهگذر است که به گفته رئیسجمهوری «اهمیت افکارعمومی» درک میشود و ملاحظاتش، به رفتارهای مدیران تسری مییابد.
دوم؛ قدرت بالفعل ما در مقایسه با حجم هنگفت سرمایههای دشمنانه تا اندازهای نابرابر است که هر عقل سلیمی را متقاعد کند از هرگونه حاشیهسازی یا گرفتارشدن در بازیهای رسانهای بپرهیزد و با اجتناب از آن، حداکثر منافع راهبردی را تامین کند.
و سوم؛ در صورت بروز هر حاشیه، شبهه، پرسش، انتقاد، ایراد، ابهام و یا حتی مخالفت افکار عمومی، مسئولان باید به صورتی مستند و مستدل، به شرح ماجرا پرداخته و آن را به گذر زمان موکول نکنند.
8_ در نهایت اینکه، اگرچه تذکر رئیسجمهوری به مسئولان، در ذیل برخی شبههها و حاشیههای «انتصاباتی» اخیر بیان شده است و خطاب مستقیم آن به دولتیهاست، اما با توجه به جایگاه حقیقی و حقوقی رئیسجمهوری و برخی قرائن و شواهد موجود، به راحتی میتوان آن را به دیگر نهادها و قوای کشور نیز بسط داد و از همه دستاندرکاران (در سطوح خرد و کلان کشور) خواست، به صورتی ویژه به آن توجه کنند.