فقط یک تاج اما دو سر در دربی 101 / یحیی و ساپینتو: بازنده هم شایسته خواهد بود!
هر دو تیم فینالیست جام حذفی فصلی درخشان را پشت سرگذاشتهاند و از کف دادن جام به معنای شکست واقعی هیچکدام نخواهد بود.
به گزارش ورزش سه، هوادار پرسپولیس از آن بالا مات و مبهوت مشغول تماشای شادی هواداران سپاهان در ورزشگاه آزادی بود که ناگهان کلنجار رفتن عجیب امید نورافکن و مورایس نظرش را جلب کرد. از بازیکن اصرار و از سرمربی سرد و گرم چشیده انکار. نورافکن کار را تمام شده میدانست و اصرار داشت به تلافی شادی قرمزها در ورزشگاه نصف جهان در بازی حذفی، ما هم باید جشن قهرمانی در لیگ برتر را در آزادی بگیریم، اما دست آخر این سرمربی پرتغالی بود که گفت؛ هر وقت جام گرفتید من هم میآیم. حرف آخرش یک «نه» بود سپس به سوی رختکن رفت. چیزی که عوض دارد، گلهای در آن نیست. 17 روز قبلش قرمزها بعد از حذف سپاهان، ورزشگاه نقش جهان را روی سرشان گذاشتند به لیدری بیرانوند حالا وقتش بود پیام نیازمند و نورافکن تلافی کنند. هوادار پرسپولیس از آن بالا همه چیز را خوب میدید و با سرک کشیدن به تلفن همراه و بررسی مجدد بازیهای باقی مانده لیگ در سال 1402، تقریبا کار پرسپولیس را تمام شده میدانست. یک ناامیدی محض که حتی کورسوی امیدی به آن راه نداشت. شب عید بود و اگر برای سال جدید از خدا 2 چیز آن هوادار مغموم آرزو میکرد؛ یکی قهرمانی در حذفی بود و دیگری پیروزی در داربی 100. حتی در سیاهه آرزوهایش جایی برای متوقف شدن سپاهان وجود نداشت. چون به غیر از تراکتور در تبریز دیگر حریف قدری را نمیدید پیش روی زردها. نه او نه حتی هیچ یک از بازیکنان و هواداران پرسپولیس. پرسپولیس جام رو کادو پیچ آن روز به رقیب داد و تمام. شاید هم همین غرور کاذب بود که تیم رسانهای آنها شب قبل از بازی با ملوان، آن قطعه طنز آمیخته به کنایه به رقبا را ساخت؛ جایی که دو مجری اصفهانی به دنبال جای جدیدی در موزه جامهای باشگاه سپاهان بودند برای کاپ لیگ برتر بیست و دوم فوتبال. دقیقا شب بازی با ملوان در اصفهان چنین اپیزودی را ساختند برای روحیه بخشیدن به بازیکنان و هواداران. چه اشتباهی در چه شبی. امان از غرور و دست کم گرفتن رقیب به ظاهر شکست خورده که میآید برای شکست پر گل! امان از غرور و رخوت که غافلگیرانه میآید و یک یادگاری تلخ ابدی برای همیشه در قلبت تتو میکند تا به یاد بیاورید دست کم گرفتن چه تبعاتی داد.
*فوتبال رویا در بیداری است اگر در آن عصر اسفندماهی روی صندلی جایگاه خبرنگاران ورزشگاه آزادی یکی از آینده خبر می داد و می گفت قرار است، سپاهان 3 امتیاز در تبریز جا بگذارد و ملوان همانند لیگ اول حرفه ای در آخرین ایستگاه، باز هم به داد پرسپولیس برسد و 2 امتیاز خانگی را از زردها بگیرد، شاید آن فرد باز هم امیدی به 7 برد متوالی پرسپولیس نداشت، اما خدای فوتبال برای قرمزها عیدی خارج از تصوری را در نظر گرفته بود. سال 1402 برای آنها با 9 پیروزی متوالی در 2 جام همراه بود. اتفاقی احتمالا کم نظیر در تاریخ این باشگاه. فوتبال همین است، در عالم بیداری و امکان، معجزات را میبینی و چهار ستون بدنت میلرزد. چه به نفع تو و تیم محبوبت باشد چه کاملا وارونه و عکس. فوتبال برای عاشقانش دیدن رویا در بیداری است. حکایت این 66 روز از سال جدید برای پرسپولیسی ها. آنهایی که جام را دو دستی در 20 اسفند 1401 حوالی یک ربع کم از ساعت 19 به زردهای نصف جهان دادند و رفتند به خانه. *در تاریخ هر باشگاهی چنین روزهایی کم و بیش وجود دارد. همین سپاهان در لیگ چهاردهم حرفه ای چگونه ناباورارنه و عجیب در روزی که تراکتور و نفت تهران در تبریز 3 بر 3 مساوی کردند، در اصفهان جشن قهرمانی بپا کرد. در صورتی که در آن لیگ، تراکتور و نفت بیشتر صدرنشین بودند اما در پیچ آخر زردها با معجزه به جام رسیدند. نکته جالبش اینکه در آن لحظه برای اولین و قطعا آخرین بار در جهان، دو تیم یک کشور در یک لیگ مشترک، همزمان جشن قهرمانی برگزار کردند ولی آنچه در دل ورزشگاه یادگار تبریز رخ داد بزرگترین دروغ فوتبالی تاریخ بود و جشن واقعی 897 کیلومتر به سوی جنوب شرق یعنی مرکز استان اصفهان برگزار شد. معجزه ای که فرکی و سپاهانی ها باور نداشتند اما حقیقتا رخ داده بود.
*استقلالیها هم 6 اردیبهشت 1388 را از یاد نمی برند، شبی که ذوب آهن با منصور ابراهیم زاده فقط یک امتیاز میخواست تا قهرمان لیگ هشتم شود اما به وقت مردانگی مجید جلالی با فولاد، قلعه نویی با آبی ها در مشهد نماز شکر خواند و جام را بالا برد.
حالا در سال 1402 توپ فوتبال برای قرمزها بیشتر از هر تیمی میچرخد و می زند و می بُرد. پرسپولیس جام اصلی را از سپاهان گرفت و حالا این تیم با گذشت از تیم هوادار در آستانه خلق یک رکورد ویژه در فوتبال ایران است، هت تریک در دبل قهرمانی.
*بار نخست در 20 تیر 1378 با هدایت علی پروین، پرسپولیس همزمان قهرمان لیگ آزادگان و جام حذفی شد. 20 سال زمان برد تا در 12 خرداد 1398 برانکو آن کار بزرگ را تکرار کند و حالا تنها بعد از 4 سال مجددا یحیی گلمحمدی یک برد تا حک کردن اسمش در این سیاهه بی همتا فاصله دارد. *دربی 101، زیباترین؟ اما کار به این سادگی ها نخواهد بود. پای داربی در میان است. حریف استقلال است. تیمی که اگر داربی یک ماه قبل را نمی باخت شاید به جای پرسپولیس قهرمان لیگ بیست و دوم می شد. استقلال با درو کردن تراکتور و نساجی نشان داده که در آمادگی چیزی از پرسپولیس کم ندارد. بدون شک داربی 101 یکی از حساس ترین و جذاب ترین و شاید زیباترین مسابقه بین دو تیم از آب در بیاید. یکی فاتح لیگ برتر و در جستجوی صید دو جام دیگر در یک روز (بنا به قانون اگر قرمزها برنده جام حذفی شوند، به صورت خودکار قهرمان سوپر جام هم خواهند شد) و دیگری زخم خورده ای که میخواهد فصل تلخ را با شیرینی برای هوادارانش به پایان برساند. استقلال از حیث مهره یکی از غنیترین تیمهای لیگ بود اما به واسطه ارقام بعضا عجیب و غریب و همچنین بدهی خانمانسوز استراماچونی که آسیا را از استقلال گرفت، با انبوهی از مشکلات مالی دست به گریبان است. اگرچه قرمزها هم از وضعیت پرداختی ها ناراضی اند اما بدون شک وضعیت آنها به وخیمی استقلال نیست.
*دربی خشم یا آرامش؟ استقلال لبریز از خشم و انتقام است اما این چاقو دو لبه تیز دارد، از یک سو بُرنده و کارا برای از پیش برداشتن حریف و از سوی دیگر ممکن است با گره خوردن احساسات و هیجانات به تصمیمات، استقلال قربانی شور بیش از حد خویشتن شود. پرسپولیس نوع فوتبالش مبتنی بر آرامش و حفظ توپ و زمین با پاسکاریهای متوالی است و اگر استقلال نتواند با آرامش کار را پیش ببرد و تنها به انتقام فکر کند، هر بازیکن از روی غریضه واحساسات تکروی کند آن وقت آبی ها با یک غافلگیری بزرگ مواجه خواهند شد. بزرگترین شکستها را در این فصل تیم هایی مقابل پرسپولیس متقبل شدند که بعد از عقب افتادن تن به فوتبال غریزی و احساسی دادند. در این سیاهه هم نام استقلال دیده می شود هم سپاهان (حذفی) و هم گلگهر. مدعیان اصلی جام. مستطیل سبز فوتبال، رینگ بوکس نیست. اگر خشم و هیجانت را افسار نزنی و تبدیل به انگیزه و سخت کوشی نکنی آن وقت مجازات سختی در انتظارت است. آن هم برابر تیمی که سرمربی اش بر خلاف گذشته، به آرامترین نسخه ممکن ارتقاء یافته و این آرامش را به تک تک بازیکنانش تزریق کرده است. قرمزها 9 برد متوالی را در سال جدید تجربه کردند و اینک می دانند دهمین برد چگونه نام این تیم و بازیکنانش را در تاریخ باشگاه تا ابد ماندگار می کند. پس منتظر یک داربی حذفی متفاوت در فینال باشید. اگرچه یحیی گلمحمدی در چند فصل گذشته دو بار مقابل همین استقلال در ضربات پنالتی حذف شد اما شاید این بار برخلاف دو دفعه قبل، نگرانی چندان زیادی از ضربات پنالتی نداشته باشد چون متخصص این ضربات درون دروازه اش قرار دارد. اما فارغ از مهارت بیرانوند، شاید تیم برتر علاقهمند باشد در همان جریان مسابقه چه 90 دقیقه چه در 120 دقیقه کار را تمام کند.
*مهمتر برای ساپینتو قرمزها هنوز مست معجزه فوتبال اند و شاید تنها تیمی که قادر به بیدار کردن آنها از این رویا باشد همین استقلال است با دو وینگر بوشهری که اگر مهار نشوند، همه آرزوهای یحیی و تیمش را بر باد میدهند. آنها مربی باانگیزهای هم دارند که درتلاطم همیشگی از ایران و فضای فوتبالش لذت میبرد. پست آخرش را ببینید. شاعر شده و تیمش را متحد و برنده میخواهد. هواداران و مدیریت فعلی باشگاه از ساپینتو رضایت دارند اما اگر او مجددا به پرسپولیس ببازد و خبری از جام نباشد، بدون شک هم، نظر هواداران این تیم تغییر میکند و هم ممکن است، مدیریت آبی ها با توجه به پایان رساندن فصل بدون جام مهم، سرمربی دیگری را روی کار بیاورد. با صحبتهای او و یحیی منتظر یکی از پر برخورد ترین داربیهای همه تاریخ باشید، بوی انتقام، عطر دبل، خشم مقدس، تتوی اقتدار، تسویه به وقت حذفی و اثبات من قهرمان واقعی ام، همه و همه عواملی است که می گوید، چهارشنبه 10 خرداد یک روز خاص در فوتبال ایران خواهد شد.
*هردوشایسته اما فقط یک برنده قرار ما شامگاه همین چهارشنبه پیش رو بعد از آخرین سوت داور مسابقه. خون به پا خواهد شد در این تردید نکنید. تنها تصور کنید در ورزشگاه آزادی یک تیم خودش رو مهیای دریافت مدال و همچنین کاپ جام حذفی میکند و از سوی دیگر تیم شکست خورده باید به مدال نقره بسنده کند و از فاصله چند متری خودشان و هواداران شان شادی بازیکنان رقیب را به تماشا بنشینند. البته بعنوان کسی که 20 تیر 1378 در ورزشگاه آزادی بودم، شهادت می دهم، به احتمال زیاد تماشاگران تیم شکست خورده، سریع ورزشگاه را ترک میکنند. اما در ذهن خودم فکر میکنم کاش اینبار کمی هم به هم تسلی بدهند بعد از اتمام فصلی که هر دو شایسته و لایق عناوین بودند. عناوینی که در هر تورنمنت فقط به یکی میرسد. فوتبال فقط بردن نیست، بازنده هم بخش مهم خودش را دارد. در ایران بازندهها کام برنده را تلخ میکنند اما کاش روزی آنقدر فرهنگ فوتبالی ما بالا رفته باشد که دشمنان بتوانند برای هم کف بزنند. اقلا به این دلیل که به وقت پیروزی احتمالی در آینده، این چرخه به سودشان خواهد چرخید. زندگی ادامه دارد و قرار رقابت برای سال بعد همیشگی است. کاش دربی بعد این 90 یا 120 دقیقه این جوری بود: سوگواری شکست به جای خود اما خشم کمتر بود.
مهدی طاهرخانی