قدرت و جرات علمی لازمه اجتهاد علمی در علوم انسانی است
رئیس دانشگاه تهران با اشاره به اینکه همچنان با استانداردهای تراز انقلاب اسلامی در زمینه تحول علوم انسانی فاصله داریم، گفت: «قدرت علمی» و «جرأت علمی» دو مولفه لازم برای اجتهاد علمی در علوم انسانی است.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، سید محمد مقیمی رئیس دانشگاه تهران در نشست پنج ساعته خانه گفتگوی تحول در علوم انسانی که با حضور بیش از 80 استاد برجسته و چهرههای علمی و فرهنگی کشور در سالن شهید سلیمانی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: یکی از موضوعات مهمی که پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در کشورمان مطرح شده و اتفاقات خوبی نیز در این سالها در زمینه آن رقم خورده است، اقدامات تحولی در حوزه علوم انسانی است اما با این وجود به نظر میرسد همچنان با استانداردهای تراز انقلاب اسلامی در زمینه تحول علوم انسانی و اجتماعی فاصله داریم.
رئیس دانشگاه تهران افزود: با وجود تلاشهای ارزشمند و عقبه فکری که تحول در علوم انسانی در اندیشه اندیشمندان اسلامی دارد، اما آنچه در عرصه عملیاتی در دانشگاه به اجرا درمیآید هنوز با مطلوبهای ما فاصله زیادی دارد. مقام معظم رهبری در زمینه اهمیت تحول علوم انسانی، بارها نکاتی را مورد تاکید قرار داده و در فرمایشاتشان همواره دانشگاهیان و سیاستگذاران در این عرصه را مورد خطاب قرار دادهاند. یکی از حوزههایی که ایشان تاکید دارند این است که ما بایستی در زمینه تحول علوم انسانی «اجتهاد علمی» کنیم و این اجتهاد از طریق قدرت علمی و جرأت علمی محقق میشود.
وی خاطرنشان کرد: اجتهاد علمی در حوزه تحول علوم انسانی یعنی اینکه دو بال قدرت نظریه پردازی و جسارت و جرأت و پذیرش ریسک که عمدتا ناظر بر اجرای این مقوله در محیط دانشگاه است را مدنظر داشته باشیم و این موضوع را با جدیت در دانشگاه دنبال کنیم. در راستای این دغدغه، شورای تحول علوم انسانی در شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل گرفت و یک دوره مدیریتی را پشت سر گذاشت و امروز در دوره جدید مدیریت شورای تحول علوم انسانی که آقای دکتر عاملی استاد محترم دانشگاه تهران مسئولیت آن را پذیرفتند، دورهای تازه را در زمینه تحول در علوم انسانی آغاز کردهایم.
رئیس دانشگاه تهران در تشریح دیدگاهها در زمینه تحول علوم انسانی، بیان داشت: در این عرصه، پیوستاری از دیدگاهها و مکاتب فکری مطرح میشود؛ در یک سوی طیف اعتقاد بر این است که علم، علم است و نمیتواند تابع مقتضیات مکانی و شرایط فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد، تا سوی دیگر طیف که میگوید ما بایستی تمام یافتهها و نظریات غربی در زمینه علوم اجتماعی و انسانی را کنار بگذاریم و از نو دانش جدیدی را در این زمینه مبتنی بر شرایط بومی خلق کنیم. دیدگاههای متعدد دیگری در نقاط این پیوستار فکری در بین دو سوی این طیف افراط و تفریط مطرح میشود که مورد توجه اندیشمندان و نظریهپردازان علوم انسانی و اجتماعی قرار دارد.
مقیمی خاطرنشان کرد: امروز بر اساس دیدگاه غالب، آنچه مسلم است، علوم انسانی قابلیت تعمیم دارند و همه جوامع با لحاظ نمودن مقتضیات بومی و فرهنگی خودشان میتوانند از آن بهره ببرند. آنچه که اندیشمندان برجسته کشورمان و در رأس آن مقام معظم رهبری مطرح میکنند، این است که اندیشههایی که در حوزه علوم انسانی توسط اندیشمندان غربی مطرح شدهاند، اینطور نیست که به صرف اینکه توسط آنها طرح شدهاند، آنها را کنار بگذاریم و بگوییم که آنها قابلیت کاربرد و استفاده ندارند و از سوی دیگر نبایستی کاملا تسلیم این شرایط باشیم و نسبت به نظریهپردازی بومی اقدام نکنیم. بلکه بایستی یک تعادلی در این زمینه ایجاد شود.
وی در اشاره به مضمون بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه بهرهگیری از نظریههای علوم انسانی، نحوه مواجهه با نظریههای علوم انسانی را به مثابه واردات و صادرات مورد اشاره قرار داد و گفت: همانطور که ما در عرصه اقتصادی، اقلام کالایی خود را تولید و صادر میکنیم و به تناسب نیازمان اقلامی را وارد مینماییم، این در حوزه علم نیز قابل تسری و تعمیم است. اما همان طور که در حوزه اقتصاد، تراز اقتصادی و پرداختی مثبت همیشه حائز اهمیت است و این نشاندهنده پیشرو بودن آن جامعه از منظر اقتصادی میباشد، باید تلاشمان این باشد که میزان صادرات نظریات بومی ما و تولیداتمان بر آنچه که مصرفکننده تئوریهای غربی هستیم بچربد و خودمان در این زمینه صاحب کرسی و ایده و فکر باشیم.
مقیمی افزود: در خصوص اینکه این میزان واردات و جنس این واردات چگونه باشد، بحثهای متعددی مطرح میشود. برای پاسخ به این سوال که آیا هر نوع جنس وارداتی در نظریههای علوم انسانی قابل استفاده است، باید به موضوع هستیشناسی و معرفتشناسی توجه ویژه کنیم. آنچه که مسلم است در منظر هستیشناسی و آنچه که انسان موضوع مورد مطالعه علوم انسانی و اجتماعی است، این است که این علوم میخواهد در راستای چه هدفی مورد استفاده قرار گیرد؟ عمدتا آنچه که مبتنی بر فلسفه غرب در تولید نظریههای علوم انسانی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد، مبتنی بر توسعه مادی بشر است و نوع نگاه در نظریهپردازان این است که ما چگونه میتوانیم علومی را برای حوزه اجتماع ایجاد کنیم که بتواند سعادت مادی و رفاه بشر را به ارمغان بیاورد.
رئیس دانشگاه تهران تاکید کرد: آنچه که در مبنای فکری و فلسفی اسلام مطرح میشود، توجه توأمان به دو بال سعادت مادی و اخروی است. بنابراین ما بایستی نظریههایی را ایجاد یا استفاده نماییم که بتواند سعادت مادی و اخروی را به صورت توأمان تامین کند. اینجا نقطه تمایزی است که بایستی در کاربرد نظریهها و تئوریها به آن توجه کنیم.
مقیمی با ابراز امیدواری نسبت به اینکه خروجیهای این نشست خانه گفتگو به عنوان محورهای کارگروههای تخصصی شورای تحول علوم انسانی مورد استفاده قرار گیرد، درباره هدف تشکیل خانه گفتگوی تحول در علوم انسانی، بیان داشت: مفروضات مربوط به این تحول را از منظر اساتید برجسته کشورمان مورد بررسی قرار میدهیم تا ببینیم از جنبههای مختلف هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی تحول علوم انسانی، چه اقداماتی را باید در دستور کار قرار دهیم. معمولا در خانه گفتگو تلاش میکنیم که دیدگاههای موافق و مخالف در یک حوزهای را به صورت متوالی مطرح کنیم؛ به گونهای که فقط یک طیف فکری خاصی مطرح نشود، هر چند که در حوزه علوم انسانی چندان دچار تنوع و تعدد مبنای فکری نیستیم و در مبناها اشتراک داریم و فقط در روشهای اجرای کار تفاوتهایی مشاهده میکنیم که این نشست به دنبال این روشها و ابتکارات در عرصه عملیاتی مفروضات بنیادین تحول علوم انسانی است.