سه‌شنبه 6 آذر 1403

قدیمی‌های رادیو تا لب گور کار می‌کنند

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
قدیمی‌های رادیو تا لب گور کار می‌کنند

مسعود اسکویی: کار گویندگی یا هر کار دیگری نیاز به عشق و علاقه خاصی دارد. بنابراین اگر کسی به خاطر پول وارد این حرفه شود، از همین ابتدا بداند که در این کار پولی وجود ندارد.

به گزارش مشرق، 80 سال پیش بود که رادیو به خانه‌ها آمد و ماند برای همیشه و شد عضوی از خانواده‌های ایرانی. این رسانه محترم و مظلوم هشت دهه هم‌نفس و همراه بوده با مخاطبانش، چه چشم‌ها که شب‌ها پای رادیو به خواب نرفته‌اند و چه گوش‌ها که همجوار و همنشین‌اش نبوده‌اند در طول روز و در موسم کار روزانه. گوشه‌نشین دیروز تاقچه‌ها، حالا در فضای مجازی اپلیکیشن دارد و روی تلویزیون هم قابل رویت است، گرچه رونق آن مانند گذشته نیست اما همچنان تاثیرگذار است و دوستدارانی پر و پاقرص دارد.

کافی است چشمانمان را چند ثانیه ببندیم و به این رسانه فکر کنیم که 80 سال پیش در ایران (سال 1319) با این جمله کوتاه متولد شد: «اینجا تهران است، رادیو ایران». در شروع کار، ساختمان رادیو از دو طبقه تشکیل می‌شد که طبقه اول شامل یک اتاق انتظار و دستگاه‌های فرستنده و تقویت‌کننده بود و طبقه دوم یک اتاق که به صورت استودیو درآمده بود. در آن روزگار که نه خبری از تلویزیون و ماهواره بود و نه از اینترنت و دنیای مجازی، صدای رادیو در گوش مردم نواخته شد.

مردم با ورود این رسانه به ایران با یک دنیای عجیب و غریب روبه‌رو شدند؛ دنیایی که برای آنها تازگی داشت. به مرور زمان، رادیو بزرگ‌تر شد و صاحب یک خانواده؛ شبکه‌های تخصصی در این رسانه راه‌اندازی شد که اطلاعات مورد نیاز مردم را در حوزه‌های مختلف از سرگرمی گرفته تا ادبیات، سیاست، اجتماع و... در اختیارشان می‌گذارند. هرچند وجود رسانه‌های مختلف و متعدد به مخاطب حق انتخاب بیشتری داد، اما هنوز هم رادیو در سپهر رسانه می‌درخشد و در میان مردم جایگاه خودش را دارد. به همین دلیل در هشتادمین سالگرد رادیو به سراغ صداهای ماندگار و برنامه‌سازان رفتیم و خواستیم از روز اولی تعریف کنند که وارد رادیو شدند، چه خاطراتی دارند، رمز موفقیت‌شان در همه این سال‌ها چه بود و... زیرا رادیویی‌ها آدم‌های ثروتمند و خوشبختی هستند؛ چون مردم آنها را فقط از پشت امواج رادیو می‌بینند، به همین دلیل هرگز عجله‌هایشان را برای برنامه‌سازی، دور تند ضبط کردن‌ها و... نمی‌بینند!

ممکن است آنها اخم کنند، اما از دوستی حرف می‌زنند. ممکن است بی‌حوصله باشند، ولی به صبر سفارش می‌کنند. ممکن است در دل‌های‌شان خداحافظی کنند، اما از سلام می‌گویند. در گزارش ذیل حرف‌های خواندنی آنها را می‌خوانید.

سیاوش عقدایی، گوینده رادیو: باید با مخاطب زندگی کرد

تا الان گروه بزرگی کوشیده اند که وضعیت رادیو و مخاطبانش خوب باشد اما برای صحبت درباره این وضعیت باید تعریفی از آن داشته باشیم، در زمانی ما این عبارت را این گونه معنی می کردیم که یک رادیو وجود داشت و یک تلویزیون با چند شبکه و خبری از فضاهای مجازی و... نبود به همین دلیل بخشی از مخاطبان ناگزیر و بخش دیگری علاقه مند این رسانه را دنبال می کردند اما در دهه گذشته تعریف این عبارت تغییر کرده و این که مخاطب رادیو کیست، محل ابهام است.

مثلا برخی ها از فضای مجازی رادیو را دنبال می کنند و خود را مخاطب این رسانه نمی دانند، در چنین شرایطی تا حدی ما شاهد از دست دادن مخاطبان در رادیو بودیم البته این به معنای سهل‌انگاری یا کم کاری در این رسانه نیست و با روندی که در پیش گرفته می‌توان پیش‌بینی کرد که این رسانه در سال های آتی جایگاه خودش را دوباره آن طور که باید پیدا می کند.

اما این که برای جلب مخاطب بیشتر چه باید کرد؟ سوالی است که باید گفت تا این زمان ما اغلب رویه سنتی برنامه سازی داریم که من اسمش را از رادیو به مخاطب می گذارم چرا که ما در اتاق فکر و سازمانی به نتیجه می رسیم که لازم است برنامه ای با موضوعی ساخته شود اما این که در ذهن مخاطب درباره این موضوع چه می گذرد چندان برای ما محل توجه نیست و هنوز هم این روند در فضاهای مختلف حتی در جراید هم وجود دارد.

در این بین اگر ما بتوانیم از این وضعیت به سمت ذهنیت مخاطب پیش برویم، شک نداشته باشید که می توانیم در کوتاه مدت جهش قابل توجهی را در این زمینه شاهد باشیم، البته که برای این اتفاق تغییر تفکر و مجاب کردن خیل عظیم برنامه سازان کار دشواری است و در میان مخاطب زندگی کردن و از ذهنیت او برداشت کردن مسئله ای است که باید در ذهن این گروه جا بیفتد

بهروز رضوی: اولین بار در رادیو شعر خواندم

بهروز رضوی یکی دیگر از صداهای ماندگار رادیوست که از سال 1347 وارد عرصه گویندگی شد. او صاحب یکی از صداهای خاصی است که به همین دلیل اغلب فعالیتش در حوزه فرهنگ بوده و همچنین در خوانش کتاب نیز تجربیات بسیاری دارد. رضوی در کنار اجرا و گویندگی در ترانه سرایی نیز دستی بر آتش دارد. جام‌جم با وی گفت و گویی درباره سال‌ها فعالیتش در رادیو داشته که در ادامه می‌خوانید:

 چند سال داشتید که وارد رادیو شدید و خاطرتان هست نخستین برنامه ای که گویندگی کردید، کدام برنامه بود؟

من در دهه 40 وارد رادیو شدم. اردوی تربیتی رامسر بودیم که آقای شاهرخ نادری برای تهیه برنامه به آنجا آمد و به دلیل این‌که شرایط جوی برای ضبط صدا مساعد نبود، از من خواست برای ضبط برنامه به رادیو بروم و برای نخستین بار در یک برنامه رادیویی یک شعر خواندم. این قصه ورودم به رادیو بود. اما چند سال بعد به صورت حرفه ای با گروه ادب امروز به سرپرستی نادر نادرپور شروع به فعالیت کردم.

 رادیوی آن موقع چقدر با فضای امروز رادیو و جوان‌ها متفاوت است؟

در آن دوران گویندگی برای من شغل بسیار محترمانه ای بود. شاید بهتر است بگویم بیشتر برای ما مشغله ذهنی بود تا شغل. امروزه بچه‌ها به این حرفه به عنوان یک شغل و منبع درآمد نگاه می‌کنند. تفاوتش در همین نکته است که نگاه من و هم نسل‌هایم به این حرفه با جوان‌های امروز کاملا متفاوت بود. البته ممکن است برخی جوان‌ها با علاقه وارد این عرصه شوند، اما با دوران ما کاملا تفاوت دارد.

 الان چه می‌کنید؟

برنامه «کتاب شب» را دارم که از رادیو تهران پخش می‌شود. برنامه «شنیدنی‌های تاریخ» را دارم که از رادیو فرهنگ پخش می‌شود. همچنین گوینده برنامه «روزنه» رادیو فرهنگ هستم.

تا لب گور هم کار می‌کنم!

فریبرز گلبن یکی از تهیه‌کنندگان و پیشکسوتان رادیوست که از سال 1350 فعالیتش را با برنامه‌های بامدادی آغاز کرد و همزمان با تاسیس رادیو جوان برنامه‌های بسیاری از جمله برنامه‌های عصرانه، آدینه و هفت شنبه و... را برای این شبکه تهیه کرده که اغلب جزو برنامه‌های پرمخاطب رادیو محسوب می‌شوند.

 از حال و هوای این روزهای رادیو به نسبت سال‌هایی که شما جوان بودید و فعالیت می‌کردید بگویید.

الان به دلیل این‌که جوان‌ها خیلی علاقه‌مند شده اند، رادیو بیشتر طرفدار پیدا کرده و جوان‌های بسیاری علاقه‌مند به همکاری با رادیو هستند. از طرفی خود رسانه هم می‌داند چه سیاست‌هایی را در برنامه سازی مدنظر داشته باشد تا بتواند مخاطبان را جذب کند. در گذشته ما یکی دو شبکه رادیویی بیشتر نداشتیم، اما در حال حاضر تعداد شبکه‌ها بیشتر شده که هر کدام وظیفه خاص خودشان را دارند و مخاطب هم به نسبت گذشته بیشتر شده است.

 با توجه به گستردگی رسانه‌ها به نظر شما رادیو هنوز جایگاه گذشته را بین مخاطبانش دارد؟

به هر حال رادیو متعلق به ما نبوده و سالهای بسیار دوری وارد ایران شده. به همین دلیل باید به سابقه رسانه رادیو در تمام دنیا رجوع کنیم. الان در تمام دنیا رادیو چه در بین رسانه‌های مجازی و واقعی حرف اول را می‌زند. چون خیلی راحت و قابل دسترس در هر شرایطی است. همچنین رادیو توانسته هم سطح شنونده‌هایش رشد کند. بنابراین تا به امروز هم توانسته جایگاه خودش را بین مخاطبانش حفظ کند.

 شما سال‌هاست که برنامه‌های پرمخاطب و جوان پسندی را در رادیو تهیه کرده اید. این در حالی است که سن و سالی دارید، اما خوب با دغدغه جوانان آشنا هستید.

شاید مهمترین دلیلش این باشد که من مدام خودم را به روز می‌کنم و هر روز با اتفاقات روز در ارتباط هستم تا از نسل جوان عقب نمانم. با جوان‌ها در ارتباط هستم و سعی می‌کنم شناخت کاملی از خواسته‌هایشان داشته باشم تا بتوانم از این تجربیات در برنامه‌هایی که می‌سازم، استفاده کنم.

 شناختی که از جوانها و علایق شان دارید از کجا نشات می‌گیرد؟

به هر حال من هم روزی جوان بودم و با خواسته‌های این نسل بیگانه نیستم. گرچه خیلی چیزها به نسبت زمانی که من جوان بودم تغییر کرده. با این حال سعی می‌کنم به‌روز باشم تا بتوانم روی برنامه‌ها این تاثیر را بگذارم و مخاطب جوان شنونده برنامه‌هایم باشد.

 فکر می‌کنم در حال حاضر برنامه‌ای را روی آنتن ندارید. این طور نیست؟

در حال حاضر برنامه خاصی را به دلیل کرونا ندارم. اما روی برنامه «اینجا شب نیست» رادیو جوان، نظارت و به نوعی مشاوره دارم.

 پس با این حساب خودتان را بازنشست کرده اید.

به هیچ وجه. من تا لب گور هم کار خواهم کرد (می خندد).

بیشتر بخوانید:

*س_مارلون براندو: ما درنده‌خوترین مردم تاریخ بوده‌ایم + فیلم_س*

هنوز هم به کارم عشق می‌ورزم

صدای مسعود اسکویی با ورزش گره خورده. گوینده و گزارشگری که ابتدا در دهه 40 در تلویزیون فعالیتش را آغاز کرد و سپس در دهه 60 وارد رادیو شد و با رادیو تهران و رادیو جوان همکاری کرد و پس از تاسیس رادیو ورزش پای ثابت این شبکه شد. هنوز هم اسکویی یکی از گزارشگران و گویندگان بی رقیب ورزشی است که همچنان طرفداران بسیاری دارد.

 شما صاحب یکی از صداهای ماندگار در زمینه برنامه‌های ورزشی هستید. اما هنوز هم صدای جوان و پرانرژی دارید. راز این ماندگاری در چیست؟

کار گویندگی یا هر کار دیگری نیاز به عشق و علاقه خاصی دارد. بنابراین اگر کسی به خاطر پول وارد این حرفه شود، از همین ابتدا بداند که در این کار پولی وجود ندارد. اما اگر به کارش عشق و علاقه داشته باشد، حتما موفق خواهد شد. به شرطی که بتواند در یک رشته کاری تلاش و تمرکز و فعالیت کند. اما اگر بخواهد از این شاخه به آن شاخه بپرد و به عنوان مثال یک روز ورزشی بگوید و روز دیگر اقتصادی نمی‌تواند به موفقیت دست پیدا کند.

 شما هم از جمله افرادی بودید که در یک زمینه فعالیت کردید، چرا تغییر حوزه ندادید؟

بله من از همان ابتدا کار ورزش را در پیش گرفتم و مطالعاتم در همین زمینه بود. زمانی هم که قرار بود گزارش کنم، در آن حوزه ورزشی مطالعه می‌کردم. یا این‌که از افرادی که از من پیشکسوت تر بودند و یا مربی‌ها و داورها کمک می‌گرفتم و اصطلاحات آن رشته ورزشی را سوال می‌کردم. همانطور که می‌دانید من نخستین گزارشگر تنیس، اتومبیلرانی، اسکی، والیبال و سوارکاری در ایران هستم. هر کدام از این ورزش‌ها نیز اصطلاحات و قوانین خودش را دارد و به همین دلیل نیاز به مطالعه پیش از گزارش احساس می‌شود.

 شما یکی از گویندگانی هستید که تا به حال آگهی کار نکرده‌اید. این طور نیست؟

بله غیر از آگهی‌های ورزشی مثل جشنواره‌ها که آن هم مربوط به هیچ کالای ورزشی نیست، من هیچ آگهی کار نکردم. با وجود این‌که پیشنهاد داشتم و درآمد خوبی هم داشت اما نپذیرفتم و شخصیت کاری ام را حفظ کردم. به همین دلیل وقتی صدای من شنیده می‌شود، در ذهن مخاطب برنامه‌ها و گزارش‌های ورزشی شکل می‌گیرد.

 به نظر شما جوان‌هایی که وارد این عرصه می‌شوند، همان عشق و علاقه و نگاه جدی که شما به کار داشتید را دارند؟

به هیچ وجه. من به جرات می‌توانم بگویم که این عشق و علاقه وجود ندارد. در آغاز کار همزمان با کار برای ما در تلویزیون سه سال کلاس ادبیات فارسی، گزارشگری، زبان فرانسه و غیره گذاشتند و بعد هر کدام از ما را به فراخود کارمان به یکی از کشورها فرستادند. من را هم به آلمان فرستادند و یک سال دوره تهیه کنندگی برنامه‌های ورزشی در آلمان گذراندم. اما متاسفانه در طول این سال‌ها نمی‌توانید کسی را پیدا کنید که از این دوره‌ها گذرانده باشد. من با این همه سال فعالیت هنوز هم ابایی ندارم از این‌که اگر چیزی را نمی‌دانم از کوچکتر از خودم و کم تجربه تر از خودم سوال کنم. نکته دیگر این‌که همواره به جوانها می‌گویم که متن را یک بار برای خودتان بخوانید.

 خاطره ای از آن روزهای رادیو دارید؟

بله چون من در تلویزیون فعالیت می‌کردم و بعد وارد رادیو شدم، اولین برنامه ای که کار کردم «صدای ورزش» بود که به اتفاق مهران دوستی کار کردم و قسمت ورزشی را من اجرا کردم و آن روزها شوق و شعف بسیاری داشتم. البته هنوز هم به کارم عشق می‌ورزم و با وجود این‌که توان و انرژی گذشته را ندارم، اما هنوز هم کارم را دوست دارم.

منبع: جام جم آنلاین
قدیمی‌های رادیو تا لب گور کار می‌کنند 2
قدیمی‌های رادیو تا لب گور کار می‌کنند 3
قدیمی‌های رادیو تا لب گور کار می‌کنند 4
قدیمی‌های رادیو تا لب گور کار می‌کنند 5