قوانین و شعارهایی که پیرمان کرد

سالها گفتند که «فرزند بیشتر، زندگی بهتر»، اما بعد پشیمان شدند و گفتند که «فرزند کمتر، زندگی بهتر»؛ محمود احمدینژاد که ردای ریاستجمهوری را بر تن کرد، دوباره شعار را تغییر داد و گفت که «به شما چه که چند بچه کافی است؟ خدا میگوید از ترس فقر، بچه را نکشید.
ایران ظرفیت جمعیت 120میلیون نفری دارد. ما میتوانیم!» اما هیچکدام از این شعارها، موثر واقع نشدند تا زنگ خط پیری جمعیت ایران به صدا درآید. امروز بالغ بر 12 درصد از جمعیت 86میلیون نفری ایران، بالای 60 سال سن دارند و پیشبینی میشود که با این وضعیت - تعداد تولد و مرگ روزانه - جمعیت شهروندان 60 ساله و بالاتر دستکم از 10میلیون نفر تا مرز 25میلیون نفر افزایش پیدا کند؛ خطری جدی که فعلا در سطح ملی و کلان واکنشی جز سخنرانی و موضعگیری و نصب بیلبورد در سطح شهرها به همراه نداشته است.
البته بعضا بستههای حمایتی مانند اعطای وام و ارائه بازنشستگی پیش از موعد مطرح شده، ولی نه این بستههای حمایتی و نه آن پوسترهای شهری و سخنرانیها کارگشا نیستند و بهتر آن است که حل اصولی مشکلات اقتصادی و معیشتی در دستور کار قرار بگیرد. شهریور گذشته، رسانه تجارت نیوز طی گزارشی اعلام کرد که هزینه ماهانه نگهداری از یک نوزاد بین 8 تا 12میلیون تومان است که این هزینه تا سن دوسالگی آن کودک بالغ بر 192 تا 288میلیون تومان برآورد میشود. این در حالی است که حداقل حقوق ماهانه بهرغم افزایش 45درصدی نسبت به سال گذشته نزدیک به 16میلیون تومان است؛ آن هم در شرایطی که طبق گزارشهای منتشر شده، یک خانواده متوسط برای مخارج زندگی باید دستکم درآمد ماهانه 50میلیون تومانی داشته باشد.
افزایش جمعیت سالمندان
طبق گزارش منتشر شده مرکز آمار، جمعیت ایران در سال 1404 به حدود 86میلیون و 562 هزار نفر رسیده است. حدود 60.4میلیون نفر، در گروه سنی 15 تا 64 سال قرار دارند که جمعیت فعال یا در سن کار محسوب میشوند. از سوی دیگر، حدود 6.8میلیون نفر از ایرانیان بالای 65 سال دارند که نشاندهنده افزایش تدریجی جمعیت سالمند است. هزینههای درمانی، مراقبتی و بازنشستگی برای این گروه، در آینده بار مالی سنگینی بر بودجه عمومی تحمیل خواهد کرد. در حال حاضر نیز صندوقهای بازنشستگی با بحرانهای جدی مواجهاند و بسیاری از آنها برای پرداخت تعهدات خود به کمکهای دولت وابستهاند.
احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندشناسی و طب سالمندان ایران با بیان اینکه «ایران همگام با روند جهانی، با سرعتی حتی بیشتر وارد مرحله سالمندی جمعیت میشود»، گفته است که «پیشبینی میشود تا اواسط قرن، نزدیک به یکسوم جمعیت ایران در گروه سنی 60 سال و بالاتر قرار گیرند و به این ترتیب ایران از یک کشور جوان به جامعهای سالمند تبدیل میشود که در این شرایط، ساختار فعلی نظام سلامت و رفاه کشور پاسخگوی نیازهای آینده نخواهد بود».
همچنین مژگان رضازاده، رئیس دبیرخانه شورای سالمندان کشور درباره خطر پیر شدن جمعیت ایران، چنین گفته است که «الگوی توزیع سنی نشان میدهد استانهای شمالی و برخی استانهای مرکزی مسنترند. گیلان و مازندران بارها بهعنوان استانهایی با بالاترین سهم جمعیت سالمند گزارش شدهاند. استانهایی مثل آذربایجان شرقی، اصفهان و تهران نیز روند پیری روشنتری دارند. در مقابل، استانهایی مانند سیستان و بلوچستان و هرمزگان نسبتا جوانترند». او همچنین درباره زنانه شدن سالمندی در ایران، گفته است که «ایران مانند بسیاری از کشورها، با پدیده (فمینیزه شدن سالمندی) مواجه است. این پدیده دلایل مختلفی از جمله امید به زندگی بالاتر در زنان، مرگومیر بالاتر مردان در سنین میانسالی و دلایل اجتماعی و اقتصادی دارد».
قوانین ناکارآمد
البته این در حالی است که مجلس شورای اسلامی در سال 1400، قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت را به تصویب رساند که طبق آن خانوادهها میتوانند به ازای هر فرزند متولد 1400 به بعد وام دریافت کرده و مادران یک خودروی ایرانی ثبتنام کنند و حتی مشمول افزایش یارانه ماهانه قرار بگیرند. تسهیلات مرخصی زایمان، اعطای زمین و واحد مسکونی به خانوادهها و تسهیلات برای دانشجوهای متاهل نیز دیگر ظرفیتهای این قانون بود. قوه قضائیه نیز در سال 1402 یک دستورالعمل اجرایی برای مجازت سقط جنین و در دفاع از قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» ابلاغ کرد که طی یکی از مفاد آن، مراکز و کادر درمانی را صرفا برحسب رای قضایی مجاز به سقط جنین برشمرد.
اما این قوانین، بهرغم حمایت قوه قضائیه هم راه به جایی نبردند و سرنوشتی مانند همان شعارهای سابق داشت. احمد راستینه، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس همان زمان گفته بود که «انتظار داشتیم دستگاهها خیلی جدیتر با احکام این قانون برخورد کنند، اما متاسفانه برخی از دستگاهها وظایفشان را به درستی انجام ندادند» تا خبرگزاری تسنیم اعلام کند که بعد از 3 سال از قانون مذکور تنها 30 درصد آن اجرا شده است.