ما و «ری» و کریمان
«صدها هکتار محدودهی محوطه باستانی و بزرگ دژ رشکان ری و مجموعه نقارهخانه و گورستان ایلخانی درست در داخل شهر ری امروزین و منطقه 20 شهرداری تهران که میتواند و باید پر رونقترین و جذابترین گردشگاههای پایتخت باشد، امروز به پناهگاه امن معتادان و متروک و مهجورترین و شاید از جمله ناامنترین نقاط باستانی کشور تبدیل شدهاند، که اگر این روند بیاعتنایی به میراث فرهنگی ری ادامه یابد، بیگمان...
همزمان با برگزاری آیین نکوداشت «حسین کریمان» به عنوان نخستین پیشنشست همایش ری باستان، که سوم دی در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، قدیر افروند - باستانشناس - در یادداشتی اختصاصی با عنوان «ما و "ری" و کریمان» که در اختیار ایسنا قرار داد، دربارهی وضعیت ری باستان و بیتوجهیهایی که متولیان و مدیریت شهری به این منطقهی مهم و حساس تاریخی دارند، نوشت.
در این یادداشت آمده است: «دو روز قبل (سوم دی) گروه باستان شناسی دانشگاه شهید بهشتی برای شادروان دکتر کریمان ری شناس بزرگداشتی نیکو برپاداشت و اساتیدی از جنس استاد از دوستان و همکاران دانشگاهیاش، از ویژگیها و خصایل نیکوی استاد کریمان به خوبی و ظرافت و زیبایی سخن راندند و در پایان هم متخصصان و پژوهشگرانی چند از آثار ماندگار و همت بلند و تلاش مجنون وار او بر گرد تاریخ و باستان شناسی ری روایت و حکایت کردند.
استاد کریمان که خود زاده آهار در شمیران و قصران و تحصیلاتش در زبان و ادبیات پارسی ست، بدلیل نامعلومی - که شاید جذابیت و شیرینی یا نیل به حقیقت شیرین ارزش و اهمیت دانش تاریخ باشد - به تاریخ ری این کهن شهر پرآوازه پرداخت و مهمترین اثر تحقیقیاش را در اواخر دهه 40 آفریده، در دو مجلد به زیور طبع آراست. با گذشت 40 سال از انتشار این کتاب نه تنها مورخان که باستانشناسان و پژوهندگان فرهنگ پیشین همچنان بدان دلبسته و وابستهاند.
دختر گرامی «پدردوست» استاد هم در این نشست پیامی عاشقانه داد که شنیدنی و دلنشین بود. هم او همیشه در این نشستها و هرگاه و هرجا که به احترام «پدر» مجلسی برقرار میشود، حضوری آشنا و گرم دارد و امروز که دیگر استاد در میان ما نیستند حضور این فرزند فرهیخته مصداقی ست از؛ «بوی گل را از چه جوییم؟ از گلاب»
آقای خلیل آبادی - عضو شورای اسلامی ابر شهر تهران و رییس شورای شهرستان ری - که خود رازی و دلبسته زادگاهش است دردلنامهای از ری برخواندند و با بیانی راستین، بحق پرده از مهجوریت و مظلومیت این شهر تاریخیتر از هر شهری! برداشتند و برای احقاق حق و احیای میراث تاریخی ری اعلان "آمادگی" دادند و از ری شناسان و ری پژوهان در این راه مدد خواستند.
اما در این میان چند نکته حایز اهمیت باز طرح و یادآوری عمومی است.
1 - ری که در اسطوره و افسانه نخستین شهر (پس از آفرینش دماوند توسط "کیومرث شاه") بدست هوشنگ پیشدادی است و "مادر" و "قبله" و "ریشه" و... تهران یا هرآنچه از این دست، شهرت یافته امروزه طفیلی و وابسته و وصله ناتنی و شهرک و منطقهای از زوایای این ابرشهر بی در و پیکر بیش نیست، آن هم به گونه ای کوچک و تحقیرآمیز و "جنوب شهری!"
2- متاسفانه حقیقت پیشینه شهریت 2700 سال ری همان اندازه ناشناخته و تقریبا" باور نکردنی است که امروزه ما باستان شناسان تلاش میکنیم با وجود کشفیات و یافتههای گونهگون پیش از تاریخی مولوی و...، پیشینه 8هزارساله تهران را به مردم متذکر شویم و آنها - چون همواره قدمت 400 ساله تهران را شنیدهاند - بهت زده و ناباورانه از کنارمان بلادرنگ میگذرند!
3- صدها هکتار محدودهی محوطه باستانی و بزرگ دژ رشکان ری و مجموعه نقارهخانه و گورستان ایلخانی و.. درست در داخل شهر ری امروزین و منطقه 20 شهرداری ابرشهر تهران قرار دارد و همه این جاها که میتوانند و باید پر رونقترین و جذابترین گردشگاههای پایتخت باشند و صدها و هزاران توریست در روز در جای جای آن و در زوایای ابنیه و آثار تاریخی - و همچنین تاسیسات خدمات گردشگری فرضیاش - بلولند و لذت ببرند، اینک به پناهگاه امن معتادان و متروک و مهجورترین و شاید از جمله ناامنترین نقاط باستانی کشور تبدیل شدهاند.
4- علاوه برآن بطور ماهانه یا سالانه بخشهای قابل توجهی از ضخامت 6-7 متری لایههای باستانی سطح شهر که در پهنه شهر و درست زیر یکایک خانهها و املاک و زمین ری از روستای هفت دستگاه در شرق و قلعه گبری در جنوب و فلکه اول دولت آباد در شمال گرفته تا حدود میدان شهید غیبی و حرم حضرت در غرب و جنوب غربی شهر، جدا و تخریب و نابود شده و میشوند و هیچ کسی متوجه نعرههای دلخراش تاریخ از جراحت تکه پاره شدن پیکره سترگش نمیشود!
5- اگر در طول هزارهها، دهها زلزله و بیماری و قحطی و خشکسالی و حملات مکرر عرب و غز و مغول و... ری را نابود کرده و از پس هر نیستی، دوباره هست شد و قد برافراشت و "کشور ماه" و " ماه جان " و "ام البلاد" و "عروس" شهرهای جهان شد اما درست در آستانه عصر صنعت و مدرنیته هزاره دوم آثاری چون کوه صفاییه و "سرسره" (تفرجگاه معروف قاجاری) و نقش برجسته فتحعلیشاهی و چند بنای آرامگاهی سنگی و قلعه طبرک با انفجارات کوهخوار شب.... زنجیره کارخانه سیمان ری و سرانجام باعنوان شیک توسعه و عمران در دهه دوم آغازین هزاره سوم تیغه ویرانگر بولدزر شهرداری تهران آنچنان بی سر و صدا بزرگراهی عریض وطویل درست از میانه این پهنه باستانی عبور داد و قلب تاریخیاش را به دو نیمه مساوی پاره کرد که کوچکترین آهی از نهاد باصطلاح دلسوزان سینه چاک میراث فرهنگی هم برنیامد.
اگر همین روند بی اعتنایی به میراث فرهنگی ری ادامه یابد، بیگمان در آینده نه چندان دور از ته مانده میراث ری تنها نقشه و طرح و عکسهایی در آرشیوها و نیز دنیای پررونق مجازی باقی خواهد ماند.
پس خوشبینانه به اقداماتی چون برگزاری " همایش ری باستان " از سوی دانشگاه شهید بهشتی در سال 99، قول انرژی بخش و همت عضو رازی شورای شهر تهران و نیز توجه، تحرک و تمرکز احتمالی وزارت میراث فرهنگی و گردشگری بر موضوع میراث فرهنگی ری به ویژه با تصویب پایگاه ملی ری باستان، تاسیس بنیاد پژوهشی ری شناسی (با مشارکت شهرداری و...)، حمایت از سرمایه گذاری گردشگری و دیگر موارد این چنینی، و همراهی و حمایت نخبگان و سرمایه های اجتماعی ری، امید خواهیم بست.
پرواضح است که اگر این مجموعه صدها هکتاری تاریخی احیاء شده و با مشارکت دستگاههای مرتبط و سرمایهگذاری بخش خصوصی به بهرهبرداری گردشگری برسد از آن پس دیگر ری نه تنها شاهد خیل نیروی بیکار و هجمه فقر و اعتیاد و محرومیت نخواهد بود که گردش چرخ صنعت گردشگری بیتردید به رونق دوباره همه جانبه "ملک ری" و بهرهمندی و اقناع رازیان بسیار شکیبا و نجیب، خواهد انجامید.
نقشه راه توسعه و رونق گردشگری ری به لطف یک عمر تلاش عاشقانه استاد کریمان و استمرار آن به دست توانمند شاگردان خلف او و نخبگان و فرزندان شایسته این کهن شهر فراروی ماست و چشم جهانیان به حسن انتخاب و اراده و همتمان. «پس: بسمالله!»»
انتهای پیام