متوسط اما قابل تحمل
تهران - ایرنا - نخستین فیلم یوسف حاتمی کیا ماجرای مردی بهنام «حامد» است که بدون اطلاع خانواده همسرش، با سرمایه آنها، خود و شریکش سه شمش طلا خریده است. او شمشها را در خانه مادر همسرش پنهان کرده است، اما درست سر بزنگاه متوجه میشود که شمشها در آن خانه گم شدهاند.
حامد به همه مظنون است و این ماجرا باعث میشود که در بین خانواده درگیری و اختلاف بهوجود آید. فیلمی پر بازیگر با داستانک های مختلف و متنوع و فقط یک لوکیشن بسته و محدود. همه آن چیزی است که شاید باید درباره شب طلایی گفت و بس.
اینکه آدم ها در موقعیتی قرار می گیرند که اجبار نقاب از صورتشان برداشته می شود محتوایی است که بارها و بارها در نمونه های مشابه خارجی بسیار زیاد وجود داشته و از این منظر باید گفت محتوای اثر و کلیتش نکته جدیدی برای مخاطبی که فیلم دیده و سینما روست ندارد و البته پیچ و خم های مختلف در قصه که هر بار انگشت ابهام به سمت یکی از شخصیت ها نیز می رود نیز برای چنین مخاطبی فاقد کارکرد است. می ماند کارگردانی و فرم که در این زمینه هم باید گفت که با با یک کارگردانی متوسط مواجهیم که البته بعنوان یک کار اولی نسبت به بسیاری از کار اولی های همین جشنواره چهلم قابل قبول تر است.
فیلم اگرچه پربازیگر است اما بازیگران شب طلایی که عمدتا هم سابقه بازی در تئاتر و تلویزیون را دارند نقطه قابل اتکایی برای فیلم نیستند چرا که همه آنها را پیشتر در آثار گوناگون با همین نوع دیالوگ گفتن با همین نوع نگاه و میمیک با همین زبان بدن و با همین شکل بازیگری دیده بودیم و بنابر این نقطه ای که می شد شاید از آن به عنوان نقطه اتکا و عامل پیش برنده فیلم کمک گرفت هم عملا کاربرد تاثیر گذاری ندارد و به همین دلیل خنثی عمل کرده است. شاید تنها نقطه قوت فیلم و فیلمنامه را بتوان در آن صحنه پایانی و آن اواسط فیلم جستجو کرد.
جایی که مرد طلایاب می گوید گنجی در زیر زمین خانه وجود دارد و در انتها زمانی که همه افراد خانواده به دنبال مشکلات خود می روند باز هم مادر پیر و تنها را می بینیم که اینبار در تنهایی خود به زیر زمین خانه می آید و با گودالی مواجه می شود که به شکل یک قبر جمع و جور حفر شده و شاید مادر باید آرامش را در همان خانه اما به عنوان خانه ابدی جستجو کند.
این محتوا و ساختار فیلم به نظرم تاثیر گذار ترین بخش شب طلایی است که گویی طلایی بودن شب نه بخاطر ماجرای شمش طلا بلکه به این دلیل است که شاید مرگ در آن شب برای مادر طلاییترین موقعیت و فرصت برای رهایی از بار همه مشکلات زندگی و افراد خانواده و حرص و جوش خوردن ها و استرس هایش باشد.
با این فیلم نمیتوان یوسف حاتمیکیا را به قضاوت کامل نشست باید منتظر بمانیم تا ببینیم این کارگردان جوان سینمای ایران برای فیلم بعدیش چه چیزی در چنته خواهد داشت.