مجید رضاییان: دیپلماسی رسانهای فاقد گفتمان تحلیلی است

مجید رضاییان میگوید دیپلماسی رسانهای در ایران ضعیف است. زیرا نقطه کانونی سیاست خارجی در هر مقطع زمانی - آنچه که وجود دارد - باید مبتنی بر یک گفتمان باشد. اگر در گفتمان ما، ابهامات یا تناقضهایی وجود داشته باشد، بهطور طبیعی هیچ رسانهای نمیتواند بهعنوان حامی آن عمل کند. بلکه، احتمال دارد رسانهها خود به بازتابدهنده همان وجوه پارادوکسیکال و متناقض موجود در گفتمان تبدیل شوند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از شفقنا، مساله «اسنپ بک» و «بازگشت تحریم ها» این روزها زبانزد عام و خاص شده است، برخی معتقدند که رسانه ها با بزرگ نمایی و برجسته سازی این موضوعات به دنبال تزریق ناامیدی هستند و برخی دیگر می گویند کوچک نمایی این موضوع منفعت ملی و جایگاه ایران را به خطر می اندازد. آیا در این باره رسانه می تواند نقش آفرین باشد؟ در این حوزه چقدر دیدگاه و تحلیل رسانه ای می تواند موثر واقع شود؟ مجید رضاییان استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه ژورنالیسم معتقد است: دیپلماسی رسانهای در ایران ضعیف است. زیرا نقطه کانونی سیاست خارجی در هر مقطع زمانی آنچه که وجود دارد باید مبتنی بر یک گفتمان باشد. برای مثال، اگر می گوییم طرفدار صلح هستیم، این ادعا باید بهعنوان یک نقطه کانونی در گفتمان سیاست خارجی، تبیین و سپس، تثبیت شود. همچنین، نگاه ما به «مذاکره و تعامل بینالمللی» نیز، باید در قالب همین نقطه کانونی، تعریف شود. حال اگر در این گفتمان ما، ابهامات یا تناقضهایی وجود داشته باشد، بهطور طبیعی هیچ رسانهای نمیتواند بهعنوان حامی آن عمل کند. بلکه، احتمال دارد رسانهها خود به بازتابدهنده همان وجوه پارادوگسیکال و متناقض موجود در گفتمان تبدیل شوند.
تولید و ترویج یک گفتمان منسجم
رضاییان درباره اینکه چرا دیپلماسی رسانه ای در کشور جدی گرفته نمی شود، به شفقنا رسانه می گوید: پیش از هر چیز، باید تعریف دقیقی از «دیپلماسی رسانهای» در سطح جهانی ارائه شود. دیپلماسی رسانهای به مجموعهای از فعالیتهای هماهنگ اشاره دارد که در آن تمامی نهادهای متولی حوزه سیاست خارجی از وزارت امور خارجه تا شورای امنیت ملی و پژوهشکدههای مرتبط در راستای تولید و ترویج یک گفتمان منسجم عمل میکنند. هدف این فعالیتها، تبیین و جااندازی سیاست خارجی کشور از طریق رسانههاست، بهگونهای که حمایتهای لازم هم در عرصه ملی و هم در عرصه عمومی بینالمللی جلب شود. این حمایتها به دو دسته تقسیم میشوند: حمایت از سوی مخاطبان خاص و حمایت از سوی مخاطبان عمومی؛ به همین دلیل، این حوزه گاهی «دیپلماسی عمومی یا دیپلماسی رسانه ای» نیز نامیده میشود.
دیپلماسی رسانهای در ایران ضعیف است
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: دیپلماسی رسانهای در ایران ضعیف است. زیرا نقطه کانونی سیاست خارجی در هر مقطع زمانی آنچه که وجود دارد باید مبتنی بر یک گفتمان باشد. برای مثال، اگر می گوییم طرفدار صلح هستیم، این ادعا باید بهعنوان یک نقطه کانونی در گفتمان سیاست خارجی، تبیین و سپس، تثبیت شود. همچنین، نگاه ما به «مذاکره و تعامل بینالمللی» نیز، باید در قالب همین نقطه کانونی، تعریف شود. حال اگر در این گفتمان ما، ابهامات یا تناقضهایی وجود داشته باشد، بهطور طبیعی هیچ رسانهای نمیتواند بهعنوان حامی آن عمل کند. بلکه، احتمال دارد رسانهها خود به بازتابدهنده همان وجوه پارادوگسیکال و متناقض موجود در گفتمان تبدیل شوند.
مردم امروز این پرسش را دارند که در جنگ دوازده روزه، آیا چین و روسیه از ایران حمایت کردند یا نه؟
او بیان می کند: بنابراین، بخش نخست این بحث این است که متولیان سیاست خارجی شامل تمامی نهادهای مرتبط از جمله وزارت امور خارجه، شورای امنیت ملی و پژوهشکدهها باید به تولید یک گفتمان دقیق، درست و تعریفشده برسند. برای نمونه، اگر امروز میگوییم سیاست کشور «به سمت شرق» است، این عبارت باید بهطور دقیق تبیین شود. مردم امروز این پرسش را دارند که در جنگ دوازده روزه، آیا چین و روسیه از ایران حمایت عملی کردند یا خیر؟ اما باید توجه داشت که محکومیت لفظی کاری است که هر کشوری میتواند انجام دهد. بنابراین، باید به این پرسشها پاسخ داده شود. این نیاز از آنجا ناشی میشود که گفتمان سیاست خارجی ما که قرار است از آن حمایت شود خود فاقد انسجام لازم است؛ آنچه در ادبیات بینالمللی «نقاط کانونی» نامیده میشود. این، نکته اول.
رضاییان ادامه می دهد: نکته دوم این است که پس از بحث بنیادین دیپلماسی رسانهای یعنی بحث استراتژیک سیاست خارجی اکنون به بحثهای تاکتیکی یا به اصطلاح تکنیکال میرسیم. موضوع امروز، ممکن است «اسنپبک» باشد و فردا موضوعات دیگری. هدف این است که سیاست خارجی بهویژه استراتژی و نقاط کانونی آن به حدی شفاف و منسجم باشد که هنگام مواجهه با هر مصداقی، دستاندرکاران سیاست خارجی شامل وزارت امور خارجه، شورای امنیت ملی، پژوهشگران و نهادهای مرتبط بتوانند در مورد آن مصداق، یک پیام واحد، اما تحلیلی ارائه دهند. این بخش دوم بحث است.
سیاست خارجی نیارمند خبرنگار - کارشناس و متخصص است
او با اشاره به نقش و تاثیر «ژانر روزنامه نگاری تحلیلی» در حوزه سیاست خارجی تاکید می کند: در جهان امروز، ژانری به نام «روزنامهنگاری تحلیلی» جایگاه ویژهای یافته است سابقهای حدود سی و پنج ساله دارد (از دهه 90میلادی تاکنون). در این ژانر، روزنامهنگاری که فاقد تخصص، دانش کارشناسی یا اطلاعات عمیق است و تنها به دانش عمومی محدود میشود، نمیتواند بهعنوان خبرنگار حوزه سیاست خارجی عمل کند. این استاد دانشگاه بیان می کند: در واقع، در نظام روابط بینالملل، تنها کسانی میتوانند خبرنگار حوزه بینالملل باشند که دارای تخصص و شناخت کارشناسانه از حوزه مربوطه باشند. در حال حاضر، ایران فاقد خبرنگار حرفهای حوزه بینالملل است. کارشناس حوزه اروپا با کارشناس حوزه خاورمیانه متفاوت است. کارشناس خاورمیانه با کارشناس حوزه روسیه و کشورهای مرتبط، تفاوت دارد. کارشناسان باید در رسانههای کشور، بهویژه در حوزه سیاست خارجی، دارای تخصص و تسلط کافی باشند. این امر، بخشی از قانون روزنامهنگاری تحلیلی است.
او می گوید: در این ژانر، از روزنامهنگار انتظار میرود تا به «عناصر داینامیک» پاسخ دهد؛«چگونگی و چرایی». تنها کارشناس میتواند به این پرسشها پاسخ دهد. زیرا کارشناس، دارای تسلط بر حوزه خبری خود است. برای مثال، کسی که در حوزه خاورمیانه فعالیت میکند یا در حوزه اروپا کار میکند، نباید درباره حوزه روسیه نظر دهد، زیرا این حوزهها از یکدیگر مستقل هستند. و همین امر باعث میشود رسانهها دیده شوند.
نقاط کانونی سیاست خارجی بهصورت منسجم و شفاف تعریف شوند
رضاییان با تاکید بر تخصص خبرنگاران می گوید: برای مثال، در یک آژانس خبری بزرگ بینالمللی (مثل رویترز) خبرنگاران، اصطلاحا خبرنگار - کارشناس هستند. زمانی که آنها درباره موضوعی صحبت میکنند، ایده ارائه میدهند، تحلیل انجام میدهند، پیشبینی میکنند، و سپس با طرفهای مرتبط مصاحبه میکنند در چارچوب همان پیشبینیها سؤال میپرسند و پاسخ دریافت میکنند. این رویکرد، تفاوت اساسی با کسی دارد که اصلاً نمیداند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. ما به دنبال این هستیم که نقاط کانونی سیاست خارجی بهعنوان گفتمان هم در بحث استراتژی و هم در بحث تاکتیک و در خصوص هر مصداقی چه اسنپبک و چه هر موضوع دیگر بهصورت منسجم و شفاف تعریف شوند. باز هم تاکید می کنم دیپلماسی رسانهای و دیپلماسی عمومی در ایران ضعیف است. نقاط کانونی گفتمان برای برخی روشن است و برای برخی دیگر نه. در نتیجه، در برخی موارد شاهد موضعگیریهایی هستیم که درون آنها تناقض وجود دارد. این امر بهخودیخود، برای رسانهها مشکلساز است.
اهمیت ژانر روزنامهنگاری تحلیلی
او ادامه می دهد: از سوی دیگر، ایرادی که باید به رسانههای داخلی وارد کرد و خود روزنامهنگاران باید آن را بپذیرند این است که ما فاقد خبرنگار - کارشناس هستیم. تا زمانی که خبرنگار - کارشناس نداشته باشیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که وزارت امور خارجه، مسئولان سیاست خارجی یا شورای امنیت ملی، بتوانند از رسانهها بخواهند که در مورد اینکه «آیا حرفی که زدهاید درست است؟»، «آیا ایرادی به آن وارد است یا نه؟»، «آیا نقدی در آن نهفته است یا خیر؟» پاسخ دقیق و تخصصی بدهند. تنها کسی میتواند این پاسخها را ارائه دهد که در حوزه خبری خاص خود، تسلط کارشناسانه داشته باشد؛ آن هم بهعنوان یک خبرنگار - کارشناس. در واقع، روزنامهنگاری تحلیلی همین پیام را به دنیا منتقل کرده است.
242242
کد خبر 2115752