محمد حسین سیفی قزوینی؛ خوشنویسی خوشنام و چیرهدست
تهران - ایرنا - محمدحسین سیفی قزوینی یکی از بزرگترین خوشنویسان تاریخ هنر ایران به شمار میرود که هنرش را در خدمت رشد جامعه به کار گرفت. وی با استعداد بیمانندی که داشت، توانست زینتدهنده و نگارنده فرامین مهم کشور باشد.
محمد حسین سیفی قزوینی مشهور به عمادالکتاب در27 فروردین 1240خورشیدی در قزوین دیده به جهان گشود، پدرش قبالهنویس بود و در ابتدا نوشتن را نزد او فرا گرفت و پس از تحصیل مقدمات علوم قدیم به فراگیری علوم جدید و زبان فرانسه و تعلیم خط پرداخت. او از نوجوانی علاقه فراوانی به خوشنویسی داشت و نزد استادان خط آن زمان قزوین از جمله میرزا محمد علی خوشنویس قزوینی این هنر را فرا گرفت. در 14 سالگی برای کار نزد تاجری به بادکوبه رفت. در 16سالگی پای پیاده راهی عتبات شد و سه سال در کاظمین ماند و از راه نوشتن زندگی کرد، سرانجام همراه یکی از علما به کربلا رفت که ضمن نوشتن خط، علوم دینی خواند و سرانجام به ایران بازگشت و در 1271خورشیدی در خیابان ناصرخسرو آموزشگاه خوشنویسی به نام دارالکتابه دایر کرد. در حقیقت تحفه این سفر برای عمادالکتاب آموختن استادانه خط نسخ بود. وی با بروز استعدادش توانست به چنان جایگاهی برسد که زینت دهنده و نگارنده فرامین مهم کشوری باشد.
محمد قزوینی ابتدا خوشنویسی را با نسخنویسی آغاز کرد و سپس به خط نستعلیق روی آورد و پیرو شیوه میرزا رضا کلهر شد به گونهای که از او با عنوان کاملکننده شیوه کلهر یاد می کنند. عمادالکتاب نه تنها در خط نسخ و نستعلیق استادی توانا بود، بلکه شکسته و ثلث را نیز در کمال زیبایی مینوشت و با نقاشی سیاه قلم و آبرنگ نیز آشنایی داشت. مهارت وی تا اندازه ای بود که قبل از دوره مشروطیت جزء کاتبان وزارت انطباعات و در دوره سلطنت احمدشاه مدتی در وزارت داخله، منشی و همان اوقات معلم مشق خط احمدشاه نیز بود.
فعالیت های هنری عمادالکتاب
از جمله آثار بر جای مانده از این هنرمند خوش قریحه می توان به کتیبه سر در مدخل سپهسالار و لوحهای بر آرامگاه فردوسی در طوس؛ یک نسخه شاهنامه فردوسی که برای مظفرالدین شاه خوشنویسی کرد و به این مناسبت لقب «عمادالکتاب» گرفت، یک نسخه نامه دانشوران ناصری را نام برد. همچنین عماد الکتاب یک دوره خودآموز خوشنویسی با عنوان «رسم المشق» را منتشر کرد و با اینکار نام خود را به عنوان مبدع کتابهای آموزشی خوشنویسی در تاریخ هنر ایران به ثبت رساند. این ابتکار عماد الکتاب در رواج دوباره خوشنویسی پس از گسستگی زنجیره مکتب استادان قدیم بسیار موثر بود و نقش موثری در فراگیر شدن شیوه خوشنویسی میرزای کلهر داشت.
از دیگر آثار این خطاط چیره دست سیاحتنامه استانلی به آفریقا و ترجیعبند هاتف اصفهانی و کتاب اوصافالاشراف و همچنین کتیبه سردر ورودی مسجد سپهسالار و کتیبههای اطراف صحن خانقاه و مقبره صفی علیشاه و حدیث (ولای علیبن ابیطالب...) در حضرت عبدالعظیم مقابل صحن حمزهبن موسیبن جعفر و کتیبه سر درب ورودی بیمارستان فیروزآبادی در شهر ری و غیره از آثار شیوهای او است. همچنین وی قریحه شاعری نیز داشت و گاهی شعر میسرود. در تحقیقی که در شرح احوال این استاد به عمل آمده، دریافته اند که وی قریحه شاعری نیز داشته و گاهی شعر میسروده است.
ای صدر اجل ای به تو امید عباد در عهد توام به خط مسلم چو عماد
گر گفت کسی کم ز عمادم بعناد این صفحه و این بنان و این کلک و مداد
عماد الکتاب ادامه دهنده سبک میرزا محمدرضا کلهر
عمادالکتاب از مقلدان سبک خوشنویسی میرزا محمدرضا کلهر، دیگر خوشنویس مشهور دوران قاجاریه بود. بسیاری از مورخان و منتقدان هنر ایران از عمادالکتاب بهعنوان کاملکننده شیوه کلهر نام میبرند. او بدون آنکه مستقیم شاگرد کلهر باشد از روی کتابهای چاپی وی به تمرین خط پرداخت و شیوه او را آموخت و بدون آنکه در این شیوه دخل و تصرف زیادی کند آن را به دیگران منتقل کرد. عمادالکتاب بهجز خط نستعلیق در ابعاد بزرگ و کوچک (جلی و خفی) خط نسخ و شکسته نستعلیق را نیز بسیار ممتاز خوشنویسی میکرد.
ارزش هنری آثار عماد الکتاب
این خوش نویس بزرگ توانست پایه خط نستعلیق را چنان مستحکم کند که تمام صاحب نظران خطوط اسلامی آن را عروس خطوط بنامند. قلم میر عماد بیشترین تأثیر خود را در عرصه خط نستعلیق گذاشته است. همچنین باید پذیرفت که میرعماد یک شخصیت فراملی است که بدون شک دارنده پربارترین آثار هنری برای ایران بود. خط وی دارای چنان زیربنای محکمی است که حتی در زمان حیاتش تأثیر فراوانی برهمروزگاران خود داشت و همینطور پس از مرگش چندین سده خوشنویسان از روی قطعاتش مشق می گرفتند هر چند هیچکدام نتوانستند به جایگاه میر عماد برسند.
این استاد وارسته صدها شاگرد برجسته تربیت کرد که هر کدام نامآورانی شدند که نام و هنرشان پشتوانه فرهنگ ایران است از جمله علی منظوری، ملکالخطاطین، حسن زرینخط، علیاکبر کاوه، ابراهیم بوذری که هر یک به مقام استادی رسیدهاند، وی با شاگردان خود چنان بود که آنان از عالم استاد و شاگردی قدم فراتر نهاده و روابط مرید و مرادی یافته بودند. وی با پالایش خطوط پیشینیان و زدودن اضافات و ناخالصیها از پیکره نستعلیق و نزدیک کردن نسبتهای اجزای حروف و کلمات، به اعلا درجه زیبایی یعنی نسبت طلایی دست یافت.
فعالیت های سیاسی محمد قزوینی
این هنرمند نامدار در انقلاب مشروطه به آزادیخواهان پیوست و در کودتای محمدعلیشاه علیه وی برخاست، پس از شکست محمد علی شاه و فرار او عماد الکتاب هفت سال معلم مشق احمدشاه شد اما یکی از مهمترین وقایع زندگی عماد الکتاب ورود به کمیته مجازات در 1294 خورشیدی بود، این کمیته توسط میرزا ابراهیم خان منشیزاده و اسدالله خان ابوالفتح زاده در تهران تشکیل شده بود و هدف آن از میان بردن هواداران مؤثر انگلیس در ایران بود، مأموریت نوشتن شبنامههای این کمیته با عمادالکتاب بود اما با خیانت یکی از اعضا کمیته از هم پاشید و سران آن دستگیر و اعدام شدند. عمادالکتاب هم به پنج سال حبس محکوم شد.
علی حاتمی فیلم هزاردستان را براساس زندگی عماد الکتاب درست کرد در این فیلم داستان رضا تفنگچی را دنبال میکنیم که در اواخر حکومت احمدشاه، تیرانداز قابلی بود و تفنگچی خاصه یکی از شاهزادههای قاجار به حساب میآمد. او در اثر آشنایی با ابوالفتح یکی از اعضای کمیته مجازات، به این انجمن مخفی میپیوندد و ماموریتها یا انجام ترورهای اعلامی از طرف کمیته را میپذیرد و بعد از فروپاشی کمیته، به مشهد مهاجرت و ازدواج میکند و از فراگیری هنر خوشنویسی برای سرپوش گذاشتن بر گذشته خود بهره میبرد و به رضا خوشنویس تبدیل میشود تا مفتش ششانگشتی سراغش میآید و باقی داستان. اگرچه نباید شخصیت کریم دواتگر از اعضای کمیته مجازات - که عامل ترورها بود - با میرزا محمدحسین سیفی قزوینی - کاتب کمیته مجازات - با هم ترکیب میشد زیرا عمادالکتاب عامل ترور نبود. در واقع عمادالکتاب، هنرمندی آزادیخواه و خواستار تعالی و رشد جامعه خود بود و چشم بر حق و ناحق نبست. عمادالکتاب در این کمیته تنها ماموریت نوشتن شبنامهها را به عهده داشت و در هیچیک از سندهای تاریخی، گزارشی از انجام ترور توسط این هنرمند ثبت نشده و اجرای ترورها به عهده کریم دواتگر بوده است.
همچنین این خوشنویس خوشنام در 1312 خورشیدی از طرف انجمن آثار ملی، مامور نوشتن کتیبههای آرامگاه فردوسی، در توس شد. پس از آن نیز کتیبههای دارالفنون، دانشسرای عالی، دانشگاه تهران و دانشکده معقول و منقول (دانشکده فعلی الهیات دانشگاه تهران) را نوشت و در همین سال نشان درجه یک فرهنگ وزارت معارف را دریافت کرد.
وفات
سرانجام این هنرمند در 26 تیر 1315 خورشیدی دیده از جهان فروبست و در امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد، بسیاری او را پس از میرعماد و میرزا محمد رضاکلهر بزرگترین خوشنویس تاریخ ایران میدانند. بر سنگ آرامگاه ابدی این استاد برجسته در امامزاده عبدالله این اشعار حک شده است:
دیدی آخر چسان رفت ز دار جهان
عماد سیفی که بود مرد هنرمند و راد
داشت خطی خوبتر زخط و خال بتان
بخوش خطان جهان بود مهین استاد
عمرش هفتاد و پنج در این سرای سپنج
دید بسی درد و رنج ندید روی مراد
درباره زندگی او در تذکرهها و رسالات و متون مختلف مطالب فراوانی آمده اما گوشههای پنهان زندگی او همواره ناشناخته ماندهاست. در خصوص زندگی نامه این هنرمند برجسته کتاب هایی نوشته شده است که می توان به عمادالکتاب نوشته علی اکبر ولایتی و عمادالکتاب سیفی نوشته علی راهجیری اشاره کرد.
*س_برچسبها_س*