محمود فرشچیان؛ از خلق آثار خیامی تا «عصر عاشورا» ی ماندگار
مشهورترین اثر او بی گمان تابلوی «عصر عاشورا» ست که اگرچه پیش از انقلاب 1357 ترسیم شده اما در سالهای بعد و البته به خاطر توجه ویژه نظام سیاسی به مضامین مذهبی در آثار هنری به شهرت جهانی رسیده اما چنین کاری را که به دل مردم راه یافته و سه سال قبل از انقلاب خلق شده چگونه میتوان سفارشی دانست.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - چهارم بهمن زادروز محمود فرشچیان هنرمند صاحبنام و مینیاتوریست برجسته ایرانی است که اکنون در نیوجرسی آمریکا روزگار میگذراند و امروز 93 ساله میشود.
مشهورترین اثر او بیگمان تابلوی «عصر عاشورا»ست که اگرچه پیش از انقلاب 1357 ترسیم شده اما در سالهای بعد و البته به خاطر توجه ویژه نظام سیاسی به مضامین مذهبی در آثار هنری به شهرت جهانی رسیده اما چنین کاری را که به دل مردم راه یافته و سه سال قبل از انقلاب خلق شده چگونه میتوان سفارشی دانست.
در این که محمود فرشچیان مینیاتوریست بسیار شاخص و جهانی نیست تردیدی نیست اما برخی او را متهم میکنند با انگیزه انتفاع مادی بر آثار مذهبی بیشتر تأکیدکرده و به همین خاطر شماری از تابلوهای گرانقیمت او را وزارت امور خارجه خریداری و به مقامات و سفیران خارجی اهدا کرد اما این اتفاق هم بیشتر در دو دولت اصلاحات و اعتدال رخ داد که روابط ایران با کشورهای دیگر ترمیم شده و ارتقا یافته و تنش زدایی شده بود و اگر کمال خرازی و جواد ظریف چنین تصمیم گرفتند به منزله ارتباطات ویژه محمود فرشچیان با حکومت نیست هر چند این گزاره که او از تابلوهای خود پول خوبی به دست آورده هم درست است.
این که مرحوم محمد علی زاویه مینیاتوریست نامدار دیگر بعد از انقلاب 57 به خاطر فروش آثار خود به دربار پهلوی قدر ندید و حتی متهم به همکاری شد نیز باز بر گردن فرشچیان نیست کما اینکه محمد رضا شجریان را نیز متهم میکردند چون دیگر چهرههای موسیقی بعد از انقلاب خانهنشین شده بودند میدان برای شجریان فراخ شد ولی مگر او دیگران را خانه نشین کرده بود و این اتفاق در عرصههای دیگر هم رخ نداد. در سینما نیز برخی توانستند ادامه دهند و بعضی کنار گذاشته شدند.
فرشچیان نیز با خلق آثار مذهبی و عرفانی عرصه را بر دیگران تنگ نکرد بلکه مانند شجریان که تابوی موسیقی را شکست و نیروهای مذهبی را با قابلیت های متنوع موسیقی آشنا کرد تا حدی که تحریم موسیقی را هم برداشتند فرشچیان نیز ذهنیت سنتی از هنر مینیاتور را تغییر داد و هم به کار خود مشغول بود و خلق تابلوهایی که مینیاتور را در ذهن ایرانیان با نقاشیهای عاشق و معشوق و صراحی مِی و شعر خیام ثبت کرده است.
بله، جای جامعه و انسان امروزین در تابلوهای فرشچیان خالی است و از این منظر با شجریان و هنرمندانی مانند او قابل قیاس نیست ولی اتهام وابسته یا بازاری یا خرافی به هنرمندی در اندازه و آوازه محمود فرشچیان جفا در حق آثاری است که خلق کرده و این سخن او درباره مشهورترین کارش به دل مینشیند که بعد این همه سال هم باز خودم هم هربار آن را میبینم به گریه میافتم و اگر می خواستم امروز آن را بکشم نیز باز همین به وجود میآمد چون چیزی دارد که مرا هم به گریه میاندازد.
نام محمود فرشچیان هرچند یادآور قیمتهای بالا برای آثاراوست اما درآمد یک اثر در حراج هنری متعلق به مالک آن است و خالق اولیه یک بار پول خود را گرفته است نه هر بار در هر حراج.
به نوشته مجله «فرهنگ نو» در حراج ملی آثار هنری که چندی پیش با فروش 5 میلیارد تومانی انجام شد رکورد گرانترین اثردر میان 76 تابلو به نام اثر فرشچیان ثبت شد. یک نفر 30 اثر را خرید و 7 اثر هم بی خریدار ماند و اقتضای تابلوی نقاشی همین است و همانگونه که ممکن است کاری میلیاردها فروخته شود اثری بیمشتری میمانَد و این هم باز گناه امثال فرشچیان نیست اما همین که مخاطب پارهای موضوعات را در تابلوهای او نپسندد و تصور کند به ورطه تکرار افتاده یا قصد فروش به برخی نهادها را دارد قطعا در داوری و فروش اثر می گذارد ولی به جای نقد میتوان دید و لذت برد و البته نمیتوان حق هیچ کس را برای طرح این پرسش سلب کرد که چرا یا دست کم چگونه از مضامین اولیه (رقص و سماع و بزم و ساقی و شراب و مستی) به تابلوهای ضامن آهو و یتیمنوازی رسیده است؟
البته بین این دو قطب، تابلوی شمس و مولانا را هم خلق کرده که در آیین رونمایی از آن گفت: «وقتی دیدم در برخی کتابها مولانا را با کلاه درویش ترکیه نقاشی کردهاند بر آن شدم با این تحریف مقابله کنم و شمس و مولانا را کشیدم تا همه بدانند مولانا شاعری ایرانی است» و شاید با این اثر میخواسته به آن نقد که جای انسان در آثار او خالی است هم پاسخ دهد چون گفته است: برای این کار از شعر مولانا الهام گرفتم: از دیو ودَد ملولم و انسانم آرزوست.
با این همه و ورای نگاه غرفانی باز میتوان خرده گرفت و پرسید کو مفهوم انسان در معنی مدرن آن، یا مفاهیمی چون جامعه و آزادی و حقیقت را در آثار این هنرمند غایب دانست و در عین حال میتوان بر این سخن امبرتو بالدینی استاد کرسی تاریخ هنر و رییس دانشگاه بینالمللی هنر فلورانس ایتالیا تأمل کرد: «محمود فرشچیان در نقاشی ایرانی یک نقطه عطف و یک پدیده شگرف است و برای دریافت باطنی یا درونی آثار او دیدی ژرفنگر لازم است.»
بهترین نوع مواجهه اما لذت بردن از هر اثر هنری است و چشم را به ضیافت بردن به جای قضاوت درباره انگیزههای خالق آن.
تماشاخانه