مدیران بحرانیترین دوران تاریخ این مرزوبوم / سه روایت از فرماندهان
مدیریت یکی از بحرانی ترین ادوار تاریخ این آب و خاک به دست فرماندهانی اتفاق افتاده است که نسخههای طلایی آنها هنوز هم میتواند الهام بخش ما برای عبور از پیچ تاریخی این روزها باشد.
مدیریت یکی از بحرانی ترین ادوار تاریخ این آب و خاک به دست فرماندهانی اتفاق افتاده است که نسخههای طلایی آنها هنوز هم میتواند الهام بخش ما برای عبور از پیچ تاریخی این روزها باشد.
به گزارش خبرنگار مهر با ورق زدن برگهای تاریخ زرین دفاع هشت ساله به اسمهای بزرگی بر میخوریم که این بزرگی را در عین بیادعایی از حماسههایی که آفریده و رشادتهایی که نشان دادهاند وام گرفتهاند. اسامی آشنایی که در اکثر شهرها با گذر از خیابانها یا اتوبانهایی که به نامشان شده است هر روزه با آنها سر کار داریم بدون اینکه خیلیهایمان خبری از چرایی نامدار شدنشان داشته باشم. فرماندهی در دوران دفاع مقدس موضوعی است که میتوان به صورت جدی و مطالعاتی به آن پرداخت و با واکاوی ابعاد مختلف آن به صورت کار دانشگاهی، راه حلی برای حل مشکلات امروز جامعه از دلش استخراج کرد. جایی که جوانترین فرزندان کشور، بدون اینکه اکثر قریب به اتفاقشان از نظامی گری تجربهای بیش از سپری کردن ایام سربازی داشته باشند، مدیریت یکی از بحرانی ترین ادوار تاریخ این آب و خاک را به دست میگیرند و با احترام به تجربه بزرگترها و اعتماد به هم سن وسالهایشان و چاشنی کردن دلسوزی و دغدغه برای به خدمت گرفتن جهدی شبانه روزی، خلاقیتهایی که هنوز مصلحت بینی و عافیت اندیشی افراد پا به سن گذاشته مکدرشان نکرده و قدرتی که فقط و فقط از گنجهای الهی ودیعه گذاشته شده در وجود یک جوان نشأت میگیرد، آن هم در نخ تسبیح توکل بر خدا و استعانت از او، که هم برای یک جا جمع کردن موارد ذکر شده مورد نیاز است و هم برای اثر بخش کردن آنها نقش اصلی و کلیدی دارد؛ حماسههایی در تاریخ این مرز و بوم رقم میزنند که شمار زیادی از فرماندهان با سابقه نظامی در جهان را در مقابل عظمت کارشان انگشت به دهان میگردانند.
از مغز متفکر جبههها، شهید حسن باقری که روزنامه نگاری بود که اتفاقی سر از اتاق جنگ درآورد و شانه به شانه درجهداران باسابقه ارتش ایستاد، توجیه کرد و عملیات طراحی کرد تا فرمانده لشکرهای نام آوری چون شهید همت، شهید خرازی، شهید باکری، شهید کاظمی، شهید زین الدین و شهید دقایقی یا حتی فرمانده محورها، گردانها، گروهانها و دستها؛ چه آنها که چون شهید علی رضا موحد دانش نیازی به معرفی ندارند و چون شهید محسن وزوایی القابی مثل فاتح بازی دراز دارند و چه آنها که به سبب کثرت پهلوانها و پهلوانیها در شاهنامه پربار روزهای دفاع مقدس اسمشان برخلاف رسمشان برای مردم شناخته شده نیست، میانگین سنی زیر 30 سال دارند و با این وجود کارهای ناممکن بزرگی را ممکن کردهاند به طوری که پهلوانهای اساطیری شاهنامه هم در مقابلشان کلاه از سر بر میدارند. اگر ایمان، اعتماد و حسن ظن به خدا، پشتکار، دلسوزی، وظیفه شناسی، تخصص آموزی و زمان بهرهگیری از نبوغ ذاتی این فرماندهان را چراغ راه کنیم بدون شک نسخه طلایی و پیروزی بخش روزهای جنگ هنوز هم میتواند الهام بخش تک تک ما برای عبور از پیچ تاریخی این روزهای کشور باشد.
روی دومین برگ از هفته دفاع مقدس، نام فرماندهان را مینویسیم و در همین راستا به معرفی چند کتاب که میتواند بستری هرچند کوچک برای شناخت بیشتر این الماسهای تراش خورده و پرداخته شده فراهم کند میپردازیم.
پیشنهاد اول
کتاب «همپای صاعقه»
نویسنده: حسین بهزاد - گلعلی بابایی
ناشر: سوره مهر
«موضوع جالب توجه برای حضار، گزارش تیم شناسایی پاسداران از مواضع نیروهای عراقی بود که توسط حاج همت، فرمانده سپاه پاوه ارائه شد. همت معمولا چگونگی اجرای مانور در عملیات و محل استقرار یگانها و قسمتها و عارضهها را با استفاده از قسمتهای دست خود (انگشتان، مشت گره کرده، ساعد، آرنج، بازو، و کتف) تشریح میکرد و این عادت به لحاظ سهولت و سرعت در کار توجیه مخاطب بود. او آن شب هم با همین شیوهی خاص خودش برای فرماندهان گردانها توضیح داد چطور به سمت قسمتهای مأمور به تصرف یعنی کمر سیاه، گملی، چلپ چنار، کل هرات، مدخل شهر طویله، قبرستان نوسود و... پیشروی کنند.
از خصوصیات برجسته همت و صفاتی که باعث موفقیت و ترقی سریع او به مرحله فرماندهی لشکر و قرارگاه موقت سپاه در مراحل بعدی جنگ شد، میتوان به پشتکار، پی گیری، اعتماد به نفس، ارائه خوب مطلب به مخاطب، خوش بینی و اعتقاد به موفقیت نیروهای خودی، کسب اخبار و اطلاعات و پرورش و تفسیر آن، توجه به مسائل روحی و روانی افراد و تهییج روحیه آنان، پرهیز از بیان نقاط ضعف، حفظ خونسردی و شرایط عادی خود هنگام شکست یا افزایش تعداد شهدا و مجروحان و... نام برد. داشتن این خصوصیات برای موفقیت یک فرمانده ضروری است اما تردید و تزلزل در تصمیم گیری و ترس از شکست یا بزرگ جلوه دادن آن، از آفات فرماندهی در جنگ است. به هر حال همت با شم روانشناسی خوبی که داشت به فرماندهان حاضر در جلسه قوت قلب داد و دشمن را ضعیف و آسیب پذیر معرفی کرد...»
کتاب همپای صاعقه همانطور که در متن تقریظ رهبر معظم انقلاب برای آن آماده است «یک منبع بسیار غنی و ارزشمند است که میتوان دهها کتاب، فیلمنامه یا زندگینامه از دل آن استخراج کرد». دیدهبان تیزبین انقلاب به زیبایی در پیامشان آوردهاند «لحظات و حالات ثبت شده در سراسر این کتاب، همان ظرافتهای حیرت انگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و با عظمت عملیاتی چون فتح المبین و بیت المقدس پدید آمده...». این کتاب که با وسواس و دقت نظر نویسندگان آن که هر دو از جانبازان و یادگاران ارزشمند دوران دفاع مقدس محسوب میشوند، یک منبع جامع و کامل برای شناخت روحیات، کنشها، طرز برخورد و مدیریت بحران جمعی از فرماندهان دوران دفاع مقدس از مسئولین قرارگاه تا فرماندهان دستهها به شمار میآید و توانایی این را دارد که مخاطب را با خودش درگیر و به عمق روایتهای کاملا مستندش ببرد.
پیشنهاد دوم
کتاب «خدا میخواست زنده بمانی»
نویسنده: فاطمه غفاری
ناشر: روایت فتح
کتاب "خدا میخواست زنده بمانی" از مجموعه "از چشمها"ی انتشارات روایت فتح یکی از کتابهایی است که حتما ارزش خواندن دارد. جایی که این امکان فراهم است تا از زاویه دید علی صیاد شیرازی، یکی از بلندمرتبهترین فرماندهان ارتش در طول دوران هشت سال دفاع مقدس و سالهای پس از آن، عرض و طول زندگی را با نظم و دقت نظر جالب توجه این فدایی امام و ایران اسلامی اندازه گرفت تا هم از شدت توجه ایشان به حفظ بیت المال و وسواسشان برای پیشگیری از اختلاط ذرهای مال شبهه ناک با درآمد طیبشان توامان آموخت و لذت برد و هم با شیوه سنجش کسی که برایش تفاوت زیادی بین ساعت 9 و 43 دقیقه صبح با ساعت 9 و 45 دقیقه وجود دارد و خود را به عنوان انسانی که راه کمال میپیماید مکلف کرده است تا از ثانیه ثانیه زندگیاش بهره ببرد و برایشان برنامه ریزی کند، آشنا شد و درسها گرفت. زندگی علی صیاد شیرازی، پیوند بخش دو بازوی دفاعی ایران یعنی ارتش و سپاه و مردی که بعثیها و منافقان هم زمان حتی از سایهاش وحشت داشتند، آنقدر جای بررسی و تأمل دارد که خواهی نخواهی این کتاب را در بین لیست کتابهایی که باید درباره فرماندهان خوانده شود قرار میدهد.
پیشنهاد سوم
کتاب «هزار قله عشق»
نویسنده: سید علی بنی لوحی
ناشر: ستارگان درخشان
ابعاد وجودی حسین خرازی، فرمانده لشکر خط شکن امام حسین علیه السلام، آنقدر نقاط جذاب و جالب توجه دارد که میتوان دربارهاش کتابها نوشت و ساعتها مطالعه کرد. یک پسر با ایمان اصفهانی که بدون داشتن سابقه نظامی یا نظامی گری، برای حفظ انقلاب اسلامی امام و مردمش در نخستین روزهای جنگ سر از خوزستان در میآورد و آنقدر در اداره نفراتی که به حکمی نانوشته او را فرمانده خودشان میدانند موفق عمل میکند که در چشم بر هم زدنی خود را در جایگاه فرماندهی بسیجیهای مخلص لشکر امام حسین علیه السلام میبیند. لشکری که هر کجا کار سخت میشود یا گره میخورد همه روی نامش برای رفع مشکل اتفاق نظر دارند و هیچ گاه در انجام نقشی که برایش تعریف میشود کم نمیآورد و پا پس نمیکشد ولو به قیمت جا ماندن دست فرماندهاش که بیش از سنگر فرماندهی در خط حضور دارد. حسین خرازی یکی از علمداران جبهههای جنوب چه پیش از روزهای مجروحیت و چه بعد از مواسات با علمدار کربلاست. کتاب "هزار قله عشق" به قلم یکی از بسیجیهای لشکر امام حسین و کسی که خود حسین خرازی را از نزدیک و بدون واسطه درک کرده است تلاش دارد تا نگاهی به نقاط اوج زندگی این شهید سرفراز، از تولد تا شهادت داشته باشد.