سه‌شنبه 6 آذر 1403

مدیران چسبیده به صندلی ریاست!/ صندلی های چسب دار برای مدیران عشق ریاست

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
مدیران چسبیده به صندلی ریاست!/ صندلی های چسب دار برای مدیران عشق ریاست

روسا سکاندار فدراسیونهای ورزشی هستند تا رشته های ورزشی، مسیر پیشرفت را طی کنند. اما گاهی مدیران عشق ریاست با نشستن زیاد روی صندلی ریاست، هدف را فراموش می کنند و راه را گم.

به گزاری خبرگزاری خبرآنلاین؛ انتخاب روسای فدراسیون های ورزشی همیشه اهمیت زیادی دارد. کسانی که به قول خودشان می آیند تا به رشته هایشان خدمت کنند. اما گاهی طعم شیرین خدمت از نظر آنها و البته به قول بعضی موسپیدان ورزش، طعم شیرین محبوبیت و شهرت است که دل کندن روسای فدراسیونها را از صندلی ریاست سخت می کند. انتخاب روسای فدراسیون های ورزشی مهمترین دستاورد مرحوم شاه حسینی بود که در دوره ریاست دوساله اش بر سازمان تربیت بدنی یعنی از سال 1357 تا 59 ساماندهی و تجدید ساختار ورزش را انجام داد. او شرایطی را بوجود آورد که روسای فدراسیون ها با مجمع پیشکسوتان انتخاب می شدند. تا قبل از اساسنامه جدید، روسای فدراسیونها تنها تا دو دوره می توانستند انتخاب شوند، و برای دوره سوم ریاست باید یک دوره فاصله می افتاد و بعد دوره بعد، می توانستند برای دوره سوم کاندیدای انتخابات شوند. اما حالا در اساسنامه جدید انتخابات فدراسیونهای ورزشی رییس فدراسیون توسط مجمع برای یک دوره چهارساله انتخاب می شود و انتخاب مجدد او برای حداکثر 2 دوره دیگر (جمعا سه دوره متوالی یا متناوب) بلامانع است. اما اگر رییس فدراسیون، یکی از اعضای هیئت رییسه جهانی یا رییس، نایب رییس و دبیرکل کنفدراسیون های آسیایی مربوطه باشد، انتخاب مجدد ش تا زمان تصدی پست‌های مورد اشاره بیش از سه دوره بلامانع است. ثبات لازمه موفقیت است اما... درست است که ثبات لازمه موفقیت است، اما بعضی مواقع ماندگاری یک رئیس درفدراسیون هم خیلی موفق هم نبودند. ناطق نوری، محمود مشحون، محمدرضا پولادگر روسای فدراسیونهای بوکس، بسکتبال و تکواندو جزو روسایی بودند که سالها روی صندلی ریاست تکیه زده بودند. پولادگر از بین آنها هنوز رئیس است اما محمود مشحون و ناطق نوری بالاجبار فدراسیون را به دیگری سپردند. اگر چه آنها در مدت ریاستشان اقدامات خوبی برای پیشرفت بسکتبال و بوکس انجام دادند اما در سالهای آخر، دیگر نه آن ارج و قرب قبل را داشتند و نه رشته هایشان مثل قبل نتیجه می گرفتند و بلکه عقبگرد هم داشتند. شاید این روزها هم محمدرضا داورزنی رئیس فدراسیون والیبال هم به سرنوشت مشحون و ناطق نوری دچار شده است. رئیس فدراسیون وزنه برداری هم در سومین دوره ریاستش یکی دیگر از روسای ناموفق فدراسیونهای ورزشی است که مخالفان زیادی هم دارد. او دوره قبل و این دوره به جای اینکه به فکر وزنه برداری باشد، بیشتر به فکر ساختن آینده خودش است و به همین دلیل حتی برای تامین آینده اش، بودجه فدراسیون را صرف رایزنی های خودش می کند و بس.

مهره چینی روسا درست است که ثبات مدیریت یکی از اضلاع موفقیت محسوب می شود، اما این روزها باب شده که روسای فدراسیونها وقتی برای یک دوره چهارساله کار می کنند، یکسال آخر کارشان را روی زمینه سازی برای جمع آوری رای دوره بعد تمرکز می کنند. آن هم با رایزنی با روسای هیاتها و البته دادن وعده و وعید برای داشتن رای آنها به نفع خودشان و حتی گاهی کار به جایی می رسد که روسای هیاتها که اعضای مجمع هستند را تغییر می دهند. به ویژه آنهایی که مخالفشان هستند یا در انتخابات رای به نام آنها به صندوق نینداخته اند.

یزدانی خرم: در ورزش قحط الرجال نیست، رفیق بازی هست محمدرضا یزدانی خرم، پایه گذار والیبال نوین بود. رئیسی بود که با آمدن به فدراسیون، والیبال را متحول کرد. او که تجربه 17 ساله سکانداری فدراسیون والیبال را دارد، بعداز آن کار در فدراسیون کشتی را به دست گرفت.

*چرا با اینکه ثبات مدیریت جزو لازمه های موفقیت محسوب می شود، این روزها گاهی در فدراسیون ها باماندگاری بعضی روسای فدراسیونها ورزش عقب گرد کرده؟ ما در 40 سال گذشته، مسئولانی که با حکم رئیس فدراسیون به سازمان تربیت بدنی یا وزارت ورزش آمده اند، روش های مختلفی برای انتخاب مدیران داشتند. یک دوره مدیران آموزش و پرورش آمدند و سکان فدراسیونها را به آنها سپردند، بعد دانشگاهی ها جای آنها را گرفتند. وقتی غفوری فرد به سازمان تربیت بدنی آمد، انقلاب کرد، همین کاری را کرد که دردنیا اجرا می شود، یعنی افرادی را که می شناخت و کار ورزش خارج از حیطه اشان را انجام می دادند انتخاب کرد. مرا هم به دلیل اینکه در در دخانیات و پارس خودرو بودم و تاسیسات ورزشی راه اندازی کرده بودم، انتخاب کرد و شرایطی را گذاشت که اول جذب سرمایه بود. مدیر هزینه فایده ندارد. به نظرم دست آموزش و پرورش باید برای توسعه باز باشد. من بنیاد مستضعفان بودم که با پیشنهاد فدراسیون والیبال رفیق دوست قبول کردم تا من به والیبال بیایم و والیبال ستنی را به اینجا رساندم. همه موفقیت والیبال نتیجه برنامه ریزی و سرمایه گذاری بود. اما حالا روسای فدراسیونها دست مدیران وزارت ورزش افتاده، یا حتی مدیران کال ادارات ورزش هم، در حالی که بعضی از آنها توان اداره خودشان یا هیات را هم ندارند، اما به دلیل اینکه رئیس فدراسیون پرستیژ است، روی آنتن می رود، معروفیت و و مقبولیت می آورد، خیلی ها به رغم عدم توانایی رئیس می شوند. اما وجود آنها لطمه زیادی به ورزش می زند، چرا که از بیرون هیچ بودجه و امکاناتی نمی آورد و عملا با بودجه کم وزارت ورزش هم نمی شود حرکت رو به جلو داشت. دقیقا اتفاقی که برای فدراسیون فوتبال افتاد، وزیر رئیسی را انتخاب کرد، بدون توجه به آنکه می تواند و فوتبال این 10 سال خیلی فراز و نشیب داشت و تنها فوتبال ضرر کرد. اما انتخاب روسای فدراسیون آیئئن نامه خاص می خواهد و اینکه رئیس حداقل آشنایی و فعالیتی با آن رشته داشته باشد. حالا چرا همه از آمدن سجادی خوشحال هستند، چرا که اوورزش را می شناسد و این قدم رو به جلو است و دیگر لازم نیست آنها را بشناسد و این قضیه موفقیت است. * ظاهرا در این سالها مدیر ورزشی تربیت نشده است. مدیر ورزشی باید تربیت شود. مساله مهم علمی کردن ورزش است. مدیر منطقی است که اصول اولیه علمی ورزش را بداندو در واقع هم علم و هم عمل. بعضی از مدیران ممکن است سواد و تجربه نداشته باشند که این مساله به ضرر ورزش تمام می شود. ما چند هزار دانشجوی فارغ التحصیل تربیت بدنی داریم که 99 درصد آنها اصلا مشغول به کار نیستند. اما به نظرم حمید سجادی دنبال این کار است. *در ورزش ما بارها مدیرانی آمده اند که تخصصی در آن کار ندارند. بالاخره ورزش به تخصص نیاز دارد یا مدیر کفایت می کند؟ ما در دین اصلی داریم که یک نفر باید یا مقلد باشد یا مقلد. در ورزش هم همین طور است. کسانی که می آیند باید شرایطی داشته باشند که تجربه و سابقه کار درآن رشته را داشته باشد که وقت مردم را تلف نکنند. یا توانایی پشتوانه مالی داشته باشند و شرایطی که واداربه فعالیت کند. اما این روزها با رفیق بازی و باج دادن بهم، کسی که اصلا واجد شرایط نیست، یکسری رشته های ورزشی را دست می گیرند. در ورزش دنیا، سه رشته ژیمناستیک، دوومیدانی و شنا حرف اول را می زند، اما ما کجا هستیم؟ ورزش نداریم. ما می گوییم ورزش اول کشتی، فوتبال و بعد عم والیبال و بسکتبال. ما برعکس دنیا ورزش هایی مثل والیبال، بسکتبال، کشتی و فوتبال مهم است. در صورتی که ژیمناستیک ورزش سازنده بدن است و مدارس قبلا اتاق ژیمناستیک داشت. حالا در روسیه به همه بچه ها اول ژیمناستیک یاد می دهند و سالهای بالاتر اگر قبول شوند می توانند به رشته های دیگر بروند، هیچ ورزشکاری بدون قبولی از ژیمناستیک، نمی تواند ورزش حرفه ای دیگری را انتخاب کند. اما ژیمناستیک در این تعطیل است و اصلا به آن پرداخته نمی شود. اگر صدا وسیما در روز یکساعت ژیمناستیک پخش کند، بچه ها علاقمند می شوند و مدارس و شهرداری ها هم آن را توسعه دهند، ورزش ما هم عالی می شود و حتی مراجعه مردم به بیمارستانها کمتر می شود. ما در 20 سال گذشته آن قدر که بیمارستان ساخته ایم، ورزشگاه نساخته ایم. دختران ما فقر حرکتی دارند، چرا که قبلا آنها بازیهای حرکتی مثل لی لی و گرگم به هوا بازی می کردند و بدنهایشان سالم تر بود اما حالا نه. *این روزها هر وقت انتخابات فدراسیونی پیش می آید، همه آخر سر به این نکته می رسند که قحط الرجال است و مدیر خوبی وجورد ندارد. واقعا در ورزش قحط الرجال هست؟ قحطا الرجال نیست، اما رفیق بازی و خیانت در ورزش بیداد می کند. من در مدت 20،30 سالی که در ورزش بودم، دیدم 4، 5 رئیس سازمان تربیت بدنی که امدند همه معاونان و مدیرانشان را خودشان آوردند. اتفاقی که خیلی به ورزش لطمه زد. در حالی که موفقیت ورزش به ثبات مدیریت نیاز دارد. البته که رسانه ها هم باید آینه تمام نمای فدراسیونها باشند. آنها باید صادقانه زشت و زیبایی ها را منعکس کنند، هم موفقیت و هم عدم موفقیت. نه اینکه فقط به، به و چه، چه باشد. *چرا بعضی از روسای فدراسیونها وقتی می آیند، دیگر دلشان نمی خواهد بروند. مثلا یک رئیس فدراسیون 20 سال در فدراسیون ریاست می کند. در حالی که همه معتقدند او باید برود و یک نفر جدید بیاید تا درجا نزند و عقبگرد نکند. این قضیه کمال بی انصافی است که کسی مسائل ورزش و حقوق مردم را فدای امیال خودش و ریاست کند. اشکال شرعی و عرفی دارد. من 17 سال رئیس فدراسیون والیبال بودم، روسای همه کشورهای آسیایی همدوره با من، هنوز هم رئیس هستند، اما اروپایی ها نه، عوض شده اند. آنهایی که مانده اند و کار می کنند معتقدند اگر فردی حتی 90،95 ساله باشند به شرط سالم بودن بماند و کار کند، چرا که تجربیاتش ارزشمند است. ولی درصدی از روسای قدیمی فدراسیونها هم وقتی می مانند کارهایشان تکراری می شود، مگر اینکه راهکارهای جدید ارائه بدهد یا مشاوران خلاقی داشته باشد و اگر کنار برود هم معاونانش با همان همکارانش کار کنند. کناره گیری روسایی که کار جدیدی ندارند هیچ ایرادی نداردف ولی این قضیه آئین نامه می خواهد.

251256

کد خبر 1564500