مراسم عقد یک سردار در زندان اوین

به گزارش فارس، رضا چراغی زیر بار ازدواج نمی رفت. از مادرش اصرار و از او هم انکار. بالاخره اصرار خانواده جواب داد و راضی شد که به خواستگاری برود. بعد از عملیات بیت المقدس در تیرماه سال 1361 به خواستگاری رفت؛ در حالی که پایش در گچ بود. در مراسم خواستگاری خودش را یک سپاهی ساده معرفی کرد که هیچ چیزی از خودش ندارد و حقوق کمی دارد که این طرف و آن طرف خرج می‌شود!

عروس خانم قبول کرد، اما نمی‌دانست خواستگارش فرمانده لشکر 27 است؛ البته بعدها در پرس وجوهایش متوجه این قضیه شد. قبل از مراسم خواستگاری هم فرمانده رضا، خانواده‌اش را شدیداً نهی کرده بود که یک وقت نوع مسؤولیتش را نگویند.

شهید رضا چراغی و پدرش

با این وجود مراسم عقد آن‌ها در اواخر سال 1361 در زندان اوین برگزار شد. با اینکه دوستانش می‌خواستند برایش وقت بگیرند که امام خمینی (ره) خطبه عقدشان را بخواند، اما قبول نکرد. چون معتقد بود نباید وقت امام را گرفت. برای همین به زندان اوین رفت تا آیت‌الله گیلانی که در آن زمان آنجا مشغول خدمت بود، برایشان خطبه عقد بخواند.

همین برگزاری مراسم عقد در زندان اوین موجب شد که پدر داماد به پسرش اعتراض کند: چرا حالا زندان اوین! فرمانده رضا دوباره شوخ طبعی اش گل کرد و به پدرش گفت: می خواهی شما را لو بدهم تا اینجا دستگیرت کنند و پیش منافقان بروی! البته این ازدواج زیاد دوام نیاورد و آقا داماد 43 روز بعد از عقدش در 25 فروردین‌ماه سال 1362 شهید شد.

به گزارش فارس، شهید رزاق (رضا) چراغی پس از پیروزی انقلاب در سال 1357 به سپاه پاسداران پیوست. پس از شروع جنگ با تیپ 27 محمد رسول الله (ص) به جنوب اعزام شد و از اواسط سال 1360 تا اواخر تیرماه 1361 فرماندهی گردان حمزه را بر عهده داشت. با همین مسؤولیت در دو عملیات فتح المبین و بیت المقدس شرکت کرد. او در 4 مرداد 1361 در بحبوحه عملیات رمضان به سمت قائم مقام فرماندهی تیپ 27 محمد رسول الله (ص) منصوب شد. در عملیات والفجر مقدماتی، به او لقب «شمشیر لشکر» را دادند.