مروری بر کاربرد «علوم غریبه» در امور نظامی - اطلاعاتی / ژنرال آمریکایی که جادوگری میکرد! + عکس
بسیاری از سازمانهای نظامی و اطلاعاتی دنیا، در اغلب موارد بدون اعلام رسمی، بخشهایی را در ساختار تشکیلاتی خود به مطالعه و تحقیق درباره ماوراءالطبیعه در مسایل نظامی و اطلاعاتی، اختصاص دادهاند.
سرویس سیاست مشرق - استفاده از نیروهای «فراطبیعی»، قدرتهای ماورایی و علوم غریبه (یا علوم خفیه) در امور نظامی و اطلاعاتی، امری ناشناخته و بدیع در دنیا نیست. بسیاری از سازمانهای نظامی و اطلاعاتی دنیا، در اغلب موارد بدون ان که رسما اعلام کنند، بخشهایی را در ساختار تشکیلاتی خود به مطالعه و تحقیق و حتی کاربردی کردن این امور در مسایل نظامی و اطلاعاتی، به ویژه در مساله جاسوسی، اختصاص دادهاند. از قضاء، یکی از کشورهایی که ید طولایی در به کارگیری تواناییهای «فراطبیعی» در امور نظامی و جاسوسی دارد، ایالات متحده آمریکاست.
پروژه MKOFTEN نام یکی از پروژههای سری وزارت جنگ ایالات متحده (پنتاگون) بود که در همکاری تنگاتنگ با سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) انجام می گرفت. این پروژه در سال 1966 توسط سیا کلید خورد و البته همزمان چند پروژه مشابه دیگر هم در جریان بود. [1]
یکی از پروژههای سلف امکا آفن، پروژهای با نام «MKULTRA» بود که سیا از 1953 آن را اغاز کرد. در طول 11 سالی که این پروژه به طول انجامید، حدود 80 موسسه، از بیمارستان و مراکز درمانی تا دانشگاهها و شرکتهای دارویی، شرکتهای خصوصی و زندانها با سیا همکاری می کردند و طبق گزارشهایی که بعدا در جریان تحقیقات «کمیته چرچ» منتشر شد، بسیاری از سوژههایی که روی آنها آزمایش صورت می گرفت، جان خود را از دست دادند. استفاده از ماده روانگردان به شدت خطرناک LSD روی سوژهها، شکنجه و به کارگیری تکنیکهای جادوی سیاه و آیین وودو، در این آزمایشها بسیار رایج بود. با این حال بعد از شروع به کار کمیته چرچ روی عملیات مخفی سیا، بخش عمدهی اسناد مرتبط با پروژه ی امکا اولترا به دستور «ریچارد هلمز» (رییس وقت سیا) از بین رفت. [2]
در سال 1964، این پروژه با پروژهای به نام «MKSEARCh» جایگزین شد. پژوهشگر آمریکایی، گوردون تامس در کتاب سال 2007 خود با عنوان «رازها و دروغها» نوشت که پروژهی «آفن» توسط مدیر اداره خدمات فنی سیا با نام «دکتر سیدنی گاتلیب» (Sidney Gottlieb) راهاندازی شد تا به گفته تامس، "کاوشی در دنیای جادوی سیاه صورت گیرد" و "نیروهای تاریکی مهار شوند و این مفهوم که قلمروهای درونی ذهن قابل کنترل نیستند، به چالش کشیده شود. "
دکتر سیدنی گاتلیب، مسوول وقت اداره خدمات فنی سیا کتاب «رازها و دروغها» اثر گوردون تامسگوردون تامس در کتاب خود فاش کرد که در چارچوب پروژهی «آفن»، گاتلیب و همکارانش با دهها فالگیر، کفبین، رمال، طالعبین، احضارکننده ارواح، اهریمنشناس، شیطانپرست و جادوگر مصاحبه کردند و بخش زیادی از آنان را به استخدام پروژه درآوردند.
به بیان دیگر، پروژهی آفن دیگر از چارچوب «کنترل ذهن» خارج شد و به طور کامل وارد حوزهی «جادوی سیاه»، سحر و علوم غریبه شد.
پروژهی «استارگیت» (Stargate)
در سال 1991، یک واحد عملیات مخفی در ارتش آمریکا پروژهای را تحت کد «استارگیت» (Stargate) راهاندازی کرد. این واحد که در سال 1978 در فورت مید ایالت مریلند تاسیس شد، در همکاری بین آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) و شرکت اس آر آی اینترنشنال (SRI International) که یک پیمانکار نظامی خصوصی در کالیفرنیا است، پروژهی استارگیت را با هدف به کارگیری پدیدههای روحی و روانی در امور نظامی و همچنین امنیت داخلی کلید زدند. گفتنی است که این پروژه و پروژههای مشابه و مجریان ان تا قبل از 1991، با نامهای رمز مختلفی چون Gondola Wish، Grill Flame، Center Lane، Sun streak، Scante و امثال اینها شناخته می شدند، اما در سال 1991، به صورت منسجم و سازمانیافته ذیل یک برنامه و با کد رمز استارگیت، تجمیع شدند.
هدف اولیه این پروژه، کار روی توانایی «دیدن از راه دور» بود، یعنی توانایی مشاهدهی روحی رویدادها، مکانها و اطلاعات از راه دور.
پروژهی استارگیت در سال 1995 و بعد از گزارش سیا مبنی بر مفید نبودن آن در هیچ عملیات اطلاعاتی، ظاهرا مختومه و از محرمانگی خارج شد. اما بعدها معلوم شد که مختومه کردن این پروژه تنها یک عمل فرمالیته بود و عملا سیا این پروژه را در چارچوبهای غیردولتی و در بخش خصوصی با قدرت و قوت ادامه داد. این پروژه، بدون نام بردن مستقیم از آن، در کتابی در سال 2004 و در فیلمی در سال 2009، هر دو با عنوان «آدمهایی که به بزها خیره می شوند»، به تصویر کشیده شد.
کتاب «آدمهایی که به بزها خیره می شوند» اثر جان رنسون فیلم سینمایی که بر اساس کتاب رنسون ساخته شد و محور آن پروژه استارگیت استبرخی از گمانهزنیها و ارزیابی حاکی از آن است که فقط پروژه ی ام کا اولترا، تاکنون 150 زیرپروژه داشته که هدف کلی آنها دستیابی کلی به کنترل ذهن آدمی، از طرق مختلف چون داروها، مناسکی چون جادو و حتی شکنجه است.
یک روزنامهنگار تحقیقاتی آمریکایی به نام «الکس کنستانتین» (Alex Constantine)، در بررسیهای خود روی پروژههای مخفی سیا به دانشمندی به نام «مارتین تی. اورن» (Martin T. Orne)، استاد تمام روانپزشکی و روانشناسی رسید که در پروژهی «آفن» در استخدام سیا بود. اظهارات دکتر اورن در مصاحبه با کنستانتین، پرده از رابطهی پروژه ی آفن با فرقههای مذهبی ساختهی سیا چون «یابندگان» (Finders) یا «جونزتاون» (Jonestown) و همچنین برونسپاری زیر - پروژههای «آفن» به موسسات خصوصی برای دور ماندن از هر نوع نظارت دولتی، برداشت. [3]
پروفسور مارتین اورن (چپ) مارتین اورنمنبعی که در بخش خصوصی از تحقیقات دکتر اورن درباره هیپنوتیزم و پاک کردن حافظه حمایت مالی می کرد، سابقهی سیاهی در سوءاستفاده از کودکان در قالب مناسک فرقهای داشت.
طبق تحقیقات گوردون تامس، در سال 1971 دستکم سه طالعبین در استخدام سیا بودند تا رویدادهای آینده را پیشگویی کنند. در سال 1972، دو فرد آمریکایی چینیتبار که در زمینه کفبینی تخصص داشتند به استخدام پروژه آفن درآمدند تا روی این که چه اندازه خواندن کف دست می تواند در عملیات مخفی به کار گرفته شود، به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا کمک کنند. تامس کشف کرد که محور اصلی پروژه آفن به سمت استفاده از «جادوی سیاه» سوق یافت، تا جایی که «موسسه مهندسی علمی» (SEI) یک دورهی دانشگاهی برای مطالعه روی جادوگری (sorcery) در دانشگاه کارولاینای جنوبی ایجاد کرد.
در همین سال، دقتر تحقیقات و توسعه سیا (ORD) مطالعه روی «فراروانشناسی» و علوم غریبه را به شدت گسترش داد.
این تحقیقات که به نام «OFTEN-CHICKWIT» شناخته می شد، منجر به ایجاد یک نوع «آزمایشگاه اجتماعی» توسط دانشمندان SEI در دانشگاه کارولاینای جنوبی شد. در این آزمایشگاه دانشگاهی درباره جادوگری، ایین وودو(آیین جادوی مخصوص آمریکای لاتین) و اهریمن - شناسی مطالعه و تحقیق می شد.
با حمایت مالی SEI دکتر اورن از اوایل دهه 1960 یک آزمایشگاه نیمه شخصی برای کار روی پروژه «کنترل ذهن» در دانشگاه پنسیلوانیا راه انداخت.
سیا به جای آن که به پروژهی ام کا اولترا، بعد از افشای جزییات آن پایان دهد، آن را به شرکتهای خصوصی برونسپاری کرد تا قابل ردگیری توسط دستگاههای نظارتی فدرال نباشد. [4]
سیا آن اندازه در حوزه مطالعه و به کارگیری فنون و روشهای «فراروانشناسی (فراطبیعی) پیش رفت که حتی برای برههای رسما «جان مالهالند» ، شعبدهباز معروف نیویورکی را به استخدام درآورد تا به قول دریادار استنفیلد ترنر(رییس اسبق سیا در دوران جیمی کارتر)، "در آموزش اجزایی از هنر شعبده که مفید برای عملیات مخفی هستند" به سیا کمک کند. در زمان اوجگیری جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد شوروی، مالهالند طی قراردادی با سیا، برای این سازمان جزوهای با عنوان «جزوه رسمی تردستی و فریب برای سیا» نوشت که قرار بود تمام نسخههای آن در سال 1973 معدوم شود اما سالها بعد در سال 2009، نسخهای از آن منتشر شد.
جان مالهالند جزوهای که مالهالند برای سیا نوشتتنها مدت زمان کوتاهی بعد از به کارگیری مالهالند توسط سیا، شمار زیادی از جادوگران توسط این سازمان به استخدام درآمدند تا روی تکنیکهای «مالفیکوم» (Maleficium)، نوعی جادوی سیاه که به قصد ایجاد آسیب و جراحت در دشمن به کار گرفته می شود، کار کنند. [5]
علاقهی ارتش آمریکا و سازمانهای اطلاعاتی ان به استفاده از روشهای فراطبیعی چون جادو، طالعبینی و علوم غریبه دستکم به پایان جنگ دوم جهانی می رسد.
«آنی جاکوبسن»، نویسنده معروف روزنامه نیویورکتایمز و نامزد جایزه معتبر پولیتزر در سال 2016، در کتاب جنجالی خود با عنوان «پدیده: تاریخچه مخفی مطالعات دولت آمریکا روی ادراک فراحسی و سایکوکینسیس» (2017) در بخشی از کتاب روایت می کند که در سال 1945، در زمانی که رژیم نازی شکست خورده بود، یک تیم نخبه از بخش جاسوسی علمی ارتش آمریکا در برلین ویران از جنگ، ذیل پروژهای با نام رمز «عملیات آلساس» (Operation Alsos) به دنبال اطلاعات پروژههای علمی ارتش آلمان نازی بودند. آنها در جستجوهای خود، در بقایای یک ویلای بمباران شده در حومه متروک جنوب غربی برلین، مخفیگاهی از اسناد و مصنوعات مربوط به «Ahnenerbe»، سازمان ابداعات علمی تحت نظارت هاینریش هیملر(رییس سازمان نخبه ی ارتش نازی موسوم به اس اس) کشف کردند. یک بخش بزرگ و به شدت ثروتمند از این سازمان تحت نظر هیملر، مربوط به «جستجوی علوم غریبه» بود. [6]
هاینریش هیملر، چنان که معروف است، به شدت علاقمند «علوم غریبه» بود و نیروهای تحت امر او، موزههای شرق اروپا را در جستجوی یافتن نسخ اصلی متون باستانی در حوزه علوم غریبه، غربال می کردند. جاکوبسن می نویسد:
" در سازمان مزبور، درباره ادراک فراحسی، سایکوکینسیس (تاثیرگذاری فیزیکی از راه دور از طریق قدرت روحی)، علم یافتن دفینهها و گنجیابی با قدرت روحی و... هر چیزی که بتوان ان را «فراطبیعی» نامید، کار می شد. "
کتاب جنجالی آنی جاکوبسن آنی جاکوبسنو جالب اینجاست که بعدا معلوم شد که همزمان، نیروهای نظامی شوروی هم به دنبال گنجینه جمعآوری شده توسط سازمان هیملر بودند. جاکوبسن درادامه می نویسد:
" بعدا ما (آمریکاییها) فهمیدیم که نیروهای شوروی هم جستجوی مشابهی را برای یافتن همان اطلاعات مورد علاقه ما راه انداخته بودند و وقتی ما فهمیدیم که آنها هم روی همین حوزه کار می کردند، این نقطه را می توان نقطه شروع رقابت بر سر تسلیحات «روحی» دانست. "
طبق دعوی جاکوبسن، گنجینههایی که نیروهای آمریکایی و هم نیروهای اتحاد شوروی از سازمان «Ahnenerbe» هیملر یافتند، کمی بعد، نقطه شروع رقابت سیا (آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا) و کا گ ب (سازمان جاسوسی اتحاد شوروی) بر سر مفهومی به نام «کنترل ذهن» شد. به گفته جاکوبسن، آمریکاییها وقتی دیدند که جاسوسان آمریکایی دستگیرشده در شوروی، با شوق و لذت سرودهای معروف کمونیستی اتحاد شوروی را در تلویزیون می خوانند، متوجه شدند که سرویس مخفی شوروی به تواناییهایی در حوزه تسلیحات «فراطبیعی» رسیده است. جاکوبسن اززنی روسی به نام «نینا کولاژینا» معروف به «نینل» (Ninel "Nina" Kulagina) یاد می کند که قهرمان صاحب مدال شجاعت در ارتش شوروی در جریان جنگ دوم جهانی بود و بعدها به خاطر قدرتهای خاص روحی خود مشهور شد که از جمله آن قدرت تاثیرگذاری از راه دور با قدرت ذهن بود.
در سال 2002، یک وکیل کهنهکار نیویورکی با نام «دابلیو. آدام ماندلبائوم»، که هم تجربه همکاری با سوریسهای اطلاعاتی و هم تجربهی تمرین علوم غریبه و جادوگری را دارد، کتابی با عنوان «نبرد روحی: تاریخچهای از عقدهی علوم غریبه در ارتش» منتشر کرد. او در این کتاب از مفهومی به نام «» پردهبرداری می کند و به سابقهی همکاری جادوگران و فعالان حوزه علوم غریبه از جمله بدنامترین جادوگر و فرقهساز قرن بیستم، آلیستر کرولی و یان فیلمینگ(خالق شخصیت جیمز باند) با دستگاههای نظامی و جاسوسی می پردازد.
کتاب «نبرد روحی» اثر ماندلبائوماز جالبترین شخصیتهایی که کتاب به او پرداخته، ژنرال ارتش آمریکا، «آلبرت استابلباین» (Albert Stubblebine) است. او که به نوعی معمار اطلاعات نظامی ایالات متحده در زمان خدمت بود و مدتی نیز مسوولیت «فرماندهی اطلاعات و امنیت ارتش امریکا» (INSCOM) را در دهه 1980 به عهده داشت، دستی در علوم غریبه و جادو داشت و به دنبال این تز بود که یک «سوپر - سرباز» در ارتش آمریکا خلق کند که علاوه بر توانایی بالای نظامی، از تواناییهای «فراطبیعی» چون نامرئی شدن، رد شدن از دیوار و خواندن افکار و امثال اینها هم برخوردار باشد. ژنرال استابلباین، طراح و بانی پروژهی استارگیت بود. او که بیشتر شهرت خود را به خاطر علاقه دیوانهوار به تسلیحات «فراطبیعی» کسب کرده بود، حتی نیروهایش را وادار کرد یکی از کارهای شعبدهباز معروف «یوری جلر»، یعنی خم کردن قاشق با قدرت ذهن را تمرین کنند. او که به شدت درگیر حوزه علوم غریبه و جادوگری و امور فراطبیعی شده بود، خود شگردهایی چون رد شدن از دیوار، خم کردن قاشق، متفرق کردن ابرها با قدرت ذهن و کارهایی شبیه به این را در برابر حضار انجام داد. [6] او در سال 1983 زودتر از موعد از ارتش بازنشسته شد و یکی از دلایل بازنشستگی او، فشاری بود که فرمانده وقت ستاد کل نیروهای مسلح آمریکا، جان ادامز ویکم، به او وارد کرد، چرا که ویکم این ژنرال اهل جادوگری را مرتبط با شیطانپرستی می دانست.
ژنرال آلبرت استابلباینماندلبائوم در کتاب خود، مصاحبهای تفصیلی با جاسوس ارشد سیا که او هم اهل علوم غریبه و جادو بود، یعنی «جوزف مک مونیگل» (Joseph McMoneagle) انجام داده است. مکمونیگل، جزو افراد کلیدی پروژهی استارگیت حول محور شیوههایی چون «دیدن از راه دور» (remote viewing) بود. او مدال لیاقت را برای 15 سال خدمت در بخش جاسوسی دریافت کرد که 5 سال آن در بخش «جاسوسی سیگنالی» (SIGINT) گذشت. در پروژهی استارگیت، مک مونیگل فرد شماره 1 در توانایی دیدن از راه دور محسوب میشد.
جوزف مک مونیگلدر سال 1974، کتابی با عنوان «سیا و فرقهی جاسوسی» در آمریکا منتشر شد که ابعاد حیرتآوری از پیوند سیا با علوم غریبه، جادو و فنون فراروانشناسی در جهت عملیات مخفی را آشکار می کرد. نویسندگان کتاب، ویکتور مارچتی، دستیار ویژه معاون سیا و جان دی مارکز، کارمند پیشین وزارت خارجه بودند. محور کتاب، بررسی عملیاتهای مخفی سیا بود. این کتاب نخستین کتابی بود که سازمان سیا برای سانسور آن به دادگاه شکایت برد و تقاضای سانسور بیش از 350 قطعه از ان را به دادگاه ارایه داد که در نهایت 168 قطعه از کتاب سانسور شد. معروف است که انتشار این کتاب یکی از دلایل تشکیل کمیته منتخب سنای آمریکا موسوم به «کمیته چرچ» برای بررسی عملیات مخفی سیا بود.
ویکتور مارچتی در بخشی از کتاب، در شرح ان چه که با عبارت «فرقه جاسوسی» به ان اشاره می کرد، نوشت:
" امروز در ملت ما، یک فرقهی مخفی خطرناک و قدرتمند وجود دارد - فرقه جاسوسی. انسانهای مقدس در این فرقه، ماموران حرفهای عملیات مخفی هستند که حامیان آنها، بالاترین مقامات دولت فدرال هستند. عضویت در این فرقه تنها محدود به حلقههای حکومتی نمی شود، بلکه مراکز تجاری، بازرگانی و مالی و بازار کار را هم در برمی گیرند. دوستان آنها، قدرتمندترین افراد در حوزههای نافذ حیات عمومی هستند - عالم دانشگاهی و رسانههای جمعی. فرقه جاسوسی، یک انجمن اخوت سری درون اشرافیت سیاسی آمریکاست. هدف این فرقه بسط سیاستهای خارجی ایالات متحده از طریق عملیات مخفی و عمدتا غیرقانونی است... ت. به صورت سنتی، امید فرقه این است که یک نظام جهانی را پرورش دهد که در آن ایالات متحده، حاکم عالی و رهبر بلامنازع است. "
[1] https://targetedindividualscanada.com/tag/project-mkoften/
[2] https://mysteriousuniverse.org/2018/03/black-magic-the-occult-and-the-cia/
[3] https://steemit.com/pizzagate/@rebelskum/pizzagate-in-historical-context-fake-news-for-some-harsh-reality-for-many
[4] https://www.andrew.cmu.edu/user/rp3h/lansberry/mkultra.pdf
[5] https://reason.com/1978/03/01/experience-the-cia-and-the-occ/
[6] https://www.npr.org/templates/story/story.php?storyId=120227954